رفتار نامطلوب دروغگويي


به جرأت مي توان گفت كه خصلت دروغ گويي يكي از نامطلوب ترين و زشت ترين رفتاري است كه يك انسان مي تواند داشته باشد؛ زيرا انساني كه شجاعت گفتن حقيقت را نداشته باشد، به دروغ و نيرنگ متوسل مي شود تا بدين وسيله خود را به هدف مطلوب برساند.

مولاي بزرگوار، امام حسن عسكري عليه السلام مي فرمايند:

«همه پليدي ها در يك خانه نهاده شده و كليد آن، دروغ قرار داده شده است.» [1] .

كلام ارزشمند مولاي بزرگوار عليه السلام مبني بر اين است كه رفتار ناهنجار دروغ، پليدترين رفتاري است كه در رفتار يك انسان مي توان مشاهده نمود.

البته بايد دانست كه دروغ گويي نيز همانند ديگر عارضه هاي رواني، يك بيماري روحي محسوب مي شود؛ زيرا فرد دروغگو براساس احساس حقارتي كه در نفس خود دارد، براي رسيدن به هدف خود به آن متوسل مي شود.

پيامبر بزرگوار صلي الله عليه و آله و سلم مي فرمايند:

«دروغگو دروغ نمي گويد مگر بر اثر حقارتي كه در نفس وي وجود دارد...» [2] .

بر همين اساس، مي توان گفت كه عارضه دروغ گويي ريشه در ضمير ناخودآگاه انسان دارد و انسان به موجب علت هاي ناشناخته كه در گذشته وي وجود داشته است، به چنين عمل ناهنجاري دست مي زند.

گاهي دروغ گويي انسان داراي هدفي است و براساس انگيزه اي اقدام به اين عمل



[ صفحه 155]



مي نمايد.

به طور مثال، گاه فرد مي خواهد خودنمايي كند و زماني مي خواهد عقيده خود را به ديگران تحميل كند و نيز گاهي براي خنداندن ديگران، اقدام به اين عمل مي نمايد.

بايد توجه داشت كه عامل دروغ گويي هر انگيزه اي كه داشته باشد، مذموم و نكوهيده است.

پيامبر بزرگوار صلي الله عليه و آله و سلم در كلامي ارزشمند مي فرمايند:

«واي بر كسي كه براي خنداندن مردم دروغ بگويد، واي بر او، واي بر او!» [3] .

بدين سبب عارضه دروغ گويي، به هر دليلي كه باشد، عامل بسيار خطرناكي مي تواند تلقي گردد؛ زيرا فردي كه مرتكب اين عارضه شود، موجب نابودي ايمان خود خواهد شد.

مولاي بزرگوار، اميرالمؤمنين عليه السلام مي فرمايند:

«هيچ بنده اي طعم ايمان را نچشد، مگر آنگاه كه دروغ، شوخي يا جدي آن را ترك گويد.» [4] .

كسي كه داراي ايمان است، بدون ترديد از دروغ بيزار است و هرگز تن به اين خفت و خواري نمي دهد؛ زيرا مي داند كه در اثر مبتلا شدن به اين رفتار نابهنجار، ايمان او در معرض خطر قرار دارد.

مولاي بزرگوار عليه السلام در كلامي ديگر مي فرمايند:

«ايمان آن است كه راستگويي را، هر چند به زيان تو باشد، بر دروغ گويي، گرچه به سود تو باشد، ترجيح دهي.» [5] .

يكي ديگر از عواملي كه انسان را به دروغ گويي عادت مي دهد، استفاده بيش از حد از دروغ هاي كوچك است؛ زيرا نفس انسان چاپلوس است و او را فريب مي دهد و انسان تصور مي كند كه دروغ هاي كوچك اهميت چنداني ندارد و اگر انسان مرتكب آن شود، مشكلي برايش نخواهد داشت در حالي كه همين دروغ هاي كوچك، به تدريج در روان انسان به عادت تبديل مي شود و به تدريج انسان به دروغ هاي بزرگ مي پردازد.

مولاي بزرگوار، امام سجاد عليه السلام به فرزندان خود مي فرمودند:

«از دروغ كوچك و بزرگ، چه جدي و چه شوخي، بپرهيزيد؛ زيرا انسان هرگاه در چيز



[ صفحه 156]



كوچك دروغ بگويد، به گفتن دروغ بزرگ نيز جرأت پيدا مي كند.» [6] .

بنابراين يكي از رفتارهاي ناهنجار انسان ها دروغگويي است و خداوند متعال فريضه نماز را بر بندگان خود بدين منظور مقرر فرموده است، تا انسان ها اين خصلت نامطلوب را از باطن و قلب خود بزدايند.

مولاي بزرگوار، امام صادق عليه السلام مي فرمايند:

«به نماز و روزه مردم فريفته نشويد؛ زيرا چه بسا انسان با نماز و روزه چنان خو بگيرد كه از ترك آنها به وحشت و اضطراب افتد. اگر بخواهيد مردم را آزمايش كنيد، با راستي در گفتار و پرداخت امانات آنها را بيازماييد.» [7] .

بدين ترتيب مي توان گفت كه از آثار رفتاري فريضه ي نماز كه در رفتار فرد و جامعه تأثيرگذار است، راستگويي و امانت داري مي باشد. به عبارت ديگر، كسي كه نمازگزار واقعي باشد، خصلت شايسته ي راستگويي و امانت داري در رفتار او جلوه گر مي شود.

با مطالعه ي رفتار اجتماعي مسلمانان، مي توان دريافت كه آنان تا چه اندازه به كيفيت نماز اهميت مي دهند؛ زيرا اگر آنها راستگو و امانت دار باشند، نشانه ي آن است كه نمازگزار واقعي مي باشند، و اگر چنين خصلتي در رفتار آنان مشاهده نگردد، بيانگر آن است كه آنان به خشوع و حضور قلب در نماز اهميت نمي دهند.

با توجه به آثار رفتاري نماز، مي توان دريافت كه انسان نياز به نمازي دارد كه بتواند او را از تكبر به دور سازد و مانع عمل فحشاء و منكر باشد و خصلت هاي شايسته ي راستگويي و امانت داري را در او تقويت كند. اگر چنين رفتاري در فردي مشاهده شود، به يقين مي توان گفت كه او يك نمازگزار واقعي است و فردي است كه نمازش مورد قبول خداي تعالي قرار گرفته است.



[ صفحه 157]




پاورقي

[1] جعلت الخبائث في بيت و جعل مفتاحه الكذب (گزيده ميزان الحكمه، ج 2، ص 869).

[2] لا يكذب الكاذب الا من مهانة نفسه... (همان، ج 2، ص 869).

[3] ويل للذي يحدث فيكذب ليضحك به القوم، ويل له، ويل له! (گزيده ميزان الحكمه، ج 2، ص 871).

[4] لا يجد عبد طعم الايمان حتي يترك الكذب هزله و جده (همان، ج 2، ص 871).

[5] الايمان، أن تؤثر الصدق حيث يضرك علي الكذب حيث ينفعك (همان، ج 2، ص 869).

[6] اتقوا الكذب الصغير منه و الكبير، في كل جد و هزل، فان الرجل اذا كذب في الصغير اجترأ علي الكبير (گزيده ميزان الحكمه، ج 2، ص 871).

[7] لا تغتروا بصلاتهم و لا بصيامهم، فان الرجل ربما لهج بالصلاة و الصوم حتي لو تركه استوحش ولكن اختبروهم عند صدق الحديث و اداء الامانة (اصول كافي، ج 3، ص 162).


بازگشت