حي و قيوم


تفكر در صفات حضرت باريتعالي مي تواند ديدگاه انسانها را وسعت دهد و بر اين اساس او را به آرامش قلبي و رواني برساند.

مطالعه صفات خداي متعال، از بين برنده جهالت ها و ناداني ها است و بدين طريق است كه انسان مي تواند به حقيقت توحيد راه يابد.

بايد توجه داشت كه تبيين كننده واقعي صفات خداي تعالي، جز ائمه معصومين عليهماالسلام نمي باشند؛ زيرا آن بزرگواران هستند كه آگاهي كامل از چگونگي صفات خداي تعالي دارند و براساس فهم و ادراك ما، اطلاعاتي در اختيار ما قرار داده اند.

كلام ارزنده اي از مولاي بزرگوار، اميرالمؤمنين عليه السلام در زمينه صفت حي و قيوم بيان گرديده است كه مي تواند راهگشاي ما در اين زمينه باشد.

آن بزرگوار مي فرمايند:

«ما از كنه عظمت تو چيزي نمي دانيم، تنها همين را مي دانيم كه تو زنده اي و همه چيز به تو پايدار است.

نه چرت تو را مي گيرد و نه خواب.

دست هيچ انديشه اي به تو نرسد و هيچ ديده اي تو را درنيابد.» [1] .



[ صفحه 112]



هر موجودي جز خداي تعالي روزي وجود نداشته و سپس به وجود آمده است و پس از انقضاء مدت عمرش، از بين خواهد رفت. اما اين ويژگي در خداوند متعال وجود ندارد؛ زيرا او هميشگي و جاودانه است و نمي توان گفت كه از كي بوده است.

مردي يهودي از مولاي بزرگوار، اميرالمؤمنين عليه السلام سؤال كرد؛ پروردگار ما از كي بوده است؟

امام عليه السلام فرمودند:

«اي يهودي، چنين نيست كه پروردگار ما «نبوده» و سپس «بود» شده باشد. سؤال «از كي بوده» تنها درباره ي موجودي به كار مي رود كه روزي نبوده و سپس «بود» شده باشد. خدا «موجود» است بي آنكه حادث باشد. همواره بوده و قبل و نقطه ي آغازي ندارد. او پيش از پيش است و پيش از نقطه ي نهايت، و نقطه ي پايان به او ختم مي شود و او پايان هر پاياني است.» [2] .

بسياري از مردم، ويژگيهاي موجودات را با ويژگي هاي صفات خداوند متعال يكسان تلقي مي كنند. آنها موجوداتي را مشاهده مي كنند كه متولد مي شوند و مدتي زندگي مي كنند و سپس از بين مي روند و تصور مي كنند كه خداوند متعال نيز بايد اين ويژگي را داشته باشد و لذا سؤال مي كنند كه خداوند قبل از آفرينش مخلوقات، چگونه بوده است!

تصور چنين ديدگاهي از ناآگاهي افراد است؛ زيرا خداوند متعال از هر لحاظ، هيچگونه شباهتي به مخلوقاتش ندارد و بعضي از افراد نمي توانند جاودانه بودن خداوند را (حتي قبل از خلقت مخلوقات) در ذهن خود تصور كنند. پذيرش اين حقيقت براي آنها دشوار است كه موجودي وجود داشته باشد بي آنكه از موجودي ديگر خلق شده باشد.

مولاي بزرگوار، امام باقر عليه السلام مي فرمايند:

«خداوند تبارك و تعالي بود و چيزي جز او نبود. نوري بود تهي از ظلمت، راستگو بود و دروغ در او راه نداشت. دانا بود و ناداني همراهش نبود. زنده بود و مرگ با او نبود.



[ صفحه 113]



و اينك نيز چنين است و همواره چنين خواهد بود.» [3] .

بر اين اساس مي توان دريافت كه خداي تعالي قبل از آغاز آفرينش وجود داشته است و همواره جاودانه بوده است و مرگي براي او وجود ندارد.

خداي متعال، خود در قرآن كريم مي فرمايند:

الله لا اله الا هو الحي القيوم (بقره، 255)

«خدايي كه معبودي جز او نيست؛ زنده ي پاينده است.»

كلام خداوند متعال، جاودانه بودن او را مورد تأييد قرار مي دهد و بيان مي دارد كه معبودي جز او وجود ندارد و هم او است كه جاودانه و قائم به وجود خويشتن است.

در پهنه ي جهان هستي موجودي را نمي توان يافت كه قائم به ذات خويش باشد؛ زيرا همه ي موجودات وابسته به حضرت حق مي باشند و او تنها موجودي است كه قائم به ذات خويشتن است.

مولاي بزرگوار، اميرالمؤمنين عليه السلام مي فرمايند:

«همه چيز در برابر خداوند فروتن است و همه چيز به او پاينده است. بي نياز كننده ي هر نيازمندي و عزت بخش هر خواري، و نيرو دهنده ي هر ناتواني است.» [4] .

براساس كلام مولاي بزرگوار عليه السلام همه ي موجودات جز خداي تعالي، وابسته به موجود ديگرند و به تنهايي قادر به ادامه ي حيات خويش نمي باشند. بر همين اساس مي توان دريافت كه خداوند متعال هميشه به ذات خويش زنده و پاينده است و موصوف به علم و حيات و قدرت است و همه ي موجودات قائم به وجود او مي باشند.


پاورقي

[1] فلسنا نعلم كنه عظمتك، الا انا نعلم انك حي قيوم، لا تأخذك سنة و لا نوم، لم ينته اليك نظر، و لم يدركك بصر (ميزان الحكمه، ج 8، ص 3599).

[2] يا يهودي، (ما كان) لم يكن ربنا فكان، و انما يقال «متي كان» لشي ء لم يكن فكان هو كائن بلا كينونة كائن لم يزل ليس له قبل، هو قبل القبل، و قبل الغاية، انقطعت عنه الغايات، فهو غاية كل غاية (گزيده ي ميزان الحكمه، ج 2، ص 667).

[3] ان الله تبارك و تعالي كان و لا شي ء غيره، نورا لا ظلام فيه و صادقا لا كذب فيه و عالما لا جهل فيه و حيا لا موت فيه. و كذلك هو اليوم و كذلك لا يزال ابدا (گزيده ميزان الحكمه، ج 2، ص 667).

[4] كل شي ء خاشع له، و كل شي ء قائم به، غني كل فقير، و عز كل ذليل، و قوة كل ضعيف (ميزان الحكمه، ج 2، ص 671).


بازگشت