سخن آخر


به پايان مطلب رسيدم. ولي... در آغاز راهيم.

راه انسان شدن، كمال يافتن است، بندگي كردن است، مسلمان زيستن است، خدا را بر خود سرپرست و حاكم دانستن است، خدا را خالصانه پرستيدن است.

نماز، انس ما با پروردگارمان است، آن را سست نگيريم.

نماز، سخن گفتن «بنده» با «خالق» است، آن را دوست بداريم.

نماز، غذاي روح ماست، فراموشش نكنيم.

در نماز خدا را به ياد داشته باشيم. حضور قلب و توجّه، روح و جان نماز ماست.

نماز، بازدارنده از فحشا و منكر است، از آن بيشتر بهره بجوئيم.

نماز، برترين عبادت، مهم ترين فريضه و عاشقانه ترين



[ صفحه 63]



نيايش و پرستش يك انسان با معبود خويش است، آن را يكي از اساسي ترين «كار» هاي خود بدانيم.

بدون نماز، روح خسته مي شود، اميدها سست مي گردد و دل و جان انسان، بي نشاط و فرسوده مي شود.

... اگر تاكنون نسبت به نماز كوتاهي و سستي كرده ايم، راه كمال و توبه باز است. تصميم بگيريم به معناي دقيق كلمه، «امّت محمد» و «شيعه علي» و «پيرو حسين» و «منتظر امام زمان» باشيم. اين پيشوايان، رسالت و جهاد و شهادت و غيبت شان، براي احياي دين و پيوند انسان ها با خداست.

پس «نماز» را جدّي تر بگيريم... اِنْ شاءاللههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههه

بازگشت