حضور قلب، روح نماز


هر چيزي جسمي دارد و روحي. روح نماز، «حضور قلب» است و نماز بي حضور قلب، تنها يك سري الفاظ و حركاتي است كه انجام مي گيرد.

حضور قلب آن است كه انسان در نماز، توجه قلبي به خدا داشته باشد و از ياد او غافل نشود و هر لحظه و در تمام جملات و حركات نماز، بداند چه مي گويد، چه مي خواهد، معني حركات و افعالش چيست، رو به چه كسي ايستاده است قبله اش كجاست، چرا نماز مي خواند و در برابر چه خداي عظيمي به نيايش و پرستش و حمد و ثنا و ذكر و دعا ايستاده است.

اگر ذهن انسان به مسائل ديگر مشغول باشد، اگر حواس انسان پرت شود، اگر هر صدايي، هر منظره اي، هر رفت و آمدي، هر نوشته و خط و نقاشي و صحنه اي، او را به خود



[ صفحه 50]



مشغول كند و يادش برود كه در حال نماز است و كجا ايستاده و چه مي گويد، معناي اين، نداشتن حضور قلب است.

يكي از راه هاي كسب حضور قلب، دانستن معناي نماز و در نظر آوردن ترجمه ي كلماتي است كه در نماز مي گويد.

راه ديگر، انتخاب جايي براي نماز است كه رفت و آمدها و سر و صداها و صحبت ها و عكس ها و تابلوها، او را به خود مشغول نسازد.

راه ديگر، انجام مستحباتي است كه پيش از نماز و هنگام نماز، به نمازگزار حالت توجّه بيشتري مي دهد و او را به ياد خدا و بندگي او مي اندازد.

مثالي مي زنم: وقتي به ملاقات يك شخصيت برجسته مي رويد، بهترين لباس را مي پوشيد و مؤدّب در نزد او قرار مي گيريد و از هر كاري كه برخلاف ادب باشد پرهيز مي كنيد؛ به سخنان او كاملاً گوش فرا مي دهيد و به آنچه خودتان مي گوييد واقف هستيد و در سراسر لحظه ي ديدار به آن شخص توجه كامل داريد. حال، با توجّه به اينكه؛

خدا برترين موجودات است و اصلاً هستي همه كائنات به او بستگي دارد و ما بنده اي نيازمند و ناتوان، و در عين حال برخوردار از نعمت هاي او هستيم پس به شكرانه ي اين نعمت ها در بايد در برابرش به عبادت و نماز بايستيم.

توجّه به مقام كبريايي «الله» دل مان را نرم مي سازد و موجب خضوع و خشوع و فروتني مي شود.

نماز، «ذكر خدا» ست. هرچه بيشتر در نماز، دل مان حاضر



[ صفحه 51]



و قلب مان متوجّه عظمت خدا و نياز خودمان باشد، نمازمان سازنده تر است.

به ياد داشته باشيم كه ركوع مان، خم شدن در مقابل عظمت آفريدگار است.

سجده مان، هماهنگي با همه هستي است كه در پيشگاه خداوند تسليم و خاضع و مطيع اند.

تسبيح مان، همصدايي با همه ذرات عالم است كه خدا را تسبيح مي گويند و سجده مي كنند.



«تسبيح گوي او نه بني آدمند و بس

هر بلبلي كه زمزمه بر شاخسار كرد»



نه تنها ما كه همه ي آفريدگان جهان به زبان خاصّ خود خدا را تقديس كرده تسبيح مي گويند. مخلوقات، جملگي نشانه ي يكتائي و حكمت و قدرت اويند.



هر گياهي از زمين رويد

«وحده لاشريك له» گويد



حضور قلب، جان نماز است.

هنگام نماز بكوشيم كه جز به پروردگار نينديشيم، و دل مان و فكرمان و حواسمان را جاي ديگري نبريم. هم به لطفش اميدوار باشيم و هم از عذابش، هراسان. همواره در حالت بيم و اميد (خوف و رجاء) باشيم.



[ صفحه 52]




بازگشت