چگونه مخلص شويم؟


براي رسيدن به اخلاص، بايد در بينش و اعتقاد و باورهاي ديني دقت كرد. نوع بينش در نيّت انسان مؤثّر است. مثلاً، اگر باور داشته باشيم كه:

- انسان برترين مخلوقات و جانشين خدا در زمين و عصاره ي هستي و هدف آفرينش است،

- طرف حساب ما در اعمال مان خداوند است و اوست كه پاداش مي دهد و حتّي كارهاي جزئي ما را در صورت داشتن نيّت پاك اجري بزرگ مي بخشد،



[ صفحه 36]



- هيچ كار كوچك و بزرگي در حساب خدا گم نمي شود و انسان در دنيا و آخرت، نتيجه اعمال خود را خواهد ديد.

- خداوند، عيب ها و كارهاي فاسد ما را مي پوشاند و خوبي هاي ما را آشكار مي سازد،

- تحصيل بهشت، ارزش و قيمت انسان است و انسان غير از بهشت، خود را به هرچه بفروشد ضرر كرده است. بد تجارتي است كه انسان، «دنيا» را بهاي خود قرار دهد، [1] .

- خداوند مشتري اعمال انسان است و انسان در عبادات با خدا معامله مي كند و با او طرف حساب است.

- هرچه داريم از خداست، او «وليّ نعمت» و صاحب اختيار و پروردگار ماست، پروردگاري مهربان.

- خدا در درون هيچ فردي دو قلب ننهاده است؛ [2] يا خدا دوستي يا دنياطلبي، يا عشق به «الله» يا توجّه به دنيا و مادّيات.

- دنيا شكوفه اي زودگذر است، غنچه اي است كه براي كسي باز نشده و به كسي وفا نكرده است. خداوند دنيا را كالاي غرور و متاعي اندك به حساب آورده است.

- در قيامت، همه ي شفاعت كنندگان و وساطت كنندگان از كار مي افتند، تنها خلوص و عمل صالح و عبادات همراه با تقوا و اخلاص است كه سود مي بخشد. در آن روز هركس به



[ صفحه 37]



فكر خود است. از اين و آن كه در دنيا به محبّت هايشان دل مي بنديم، كاري ساخته نيست و هركسي نتيجه ي كار خود را مي بيند و محصول عمل خود را درو مي كند.

- رياكاران و فريبكاران در آخرت رسوا خواهند شد و در آنجاست كه اعمال خود را برباد رفته و تباه خواهند ديد.

آري... اگر اين باورها را در دل داشته باشيم، به خلوص نزديك تر مي شويم و براي خدا كاري مي كنيم و نظر و پسند عامه، براي ما مهم نخواهد بود. محرك و انگيزه اصلي اين خواهد شد كه خدا مي خواهد و خدا مي پسندد و خدا پاداش مي دهد.

اگر ما خدا را نمي بينيم، او كه ما را مي بيند.

اگر عذابي هم در كار نباشد، به خاطر نعمت ها هم كه شده، بايد شكرگزار باشيم و خالصانه عبادت كنيم و از نافرماني بپرهيزيم، عالم محضر خداست، در محضر خدا نبايد گناه كرد.

جهان براي ما سفره گسترده نعمت هاي الهي است. رو به غير كردن و رياكردن وتظاهر نمودن، ناسپاسي در برابر خداي رحمان است و نعمت هاي بي پايان او.

عبادت را، حتي نه براي رسيدن به بهشت يا ترس از جهنم، بلكه به خاطر آنكه خداوند، شايسته ي پرستش است، بايد انجام داد، و اينگونه پرستش، «عبادت آزادگان» است؛ اميرالمومنين(ع)، خدا را اينگونه عبادت مي كرده است. [3] .



[ صفحه 38]



كسي به مقام اخلاص مي رسد كه به مرحله يقين رسيده باشد. و به تعبير امام علي(ع) اخلاص، ميوه يقين است؛ «اَلاِخلاصُ ثَمَرَةُ اليَقينِ» [4] .

اگر يقين داشته باشيم كه در محضر خداييم و او همه ي كارهاي ما را مي بيند و از نيت هاي قلبي ما هم خبر دارد و هرگونه عزّت و ذلّت به دست اوست و رضاي او در مقابل دنياي زودگذر، ارزش بيشتري دارد،... بيشتر و سريعتر به اخلاص مي رسيم ديگر از ديگران، توقع تعريف و ستايش و چشمداشت و تقدير و تشكّر نداريم.

آنگونه كه خانواده ي اميرالمؤمنين(ع) به خاطر خدا سه روز، افطار خود را به يتيم و اسير و مسكين بخشيدند، بي آنكه اميد سپاس و توقع تشكّر داشته باشند [5] ، خداوند هم به پاس انفاق و اطعام مخلصانه آنان، سوره ي «هَلْ اَتي...» را فرستاد و در آن از اهل بيت تجليل كرد.

انسان مخلصي كه در راه انجام وظيفه تلاش مي كند، تعريف يا انتقاد اشخاص، در او تأثيري نخواهد داشت و بي توجهي عموم، او را دلسرد و از كار نيك پشيمان نمي سازد. او هركار را به خاطر اداي تكليف شرعي انجام ميدهد. به خاطر نظر اين و آن، برنامه هايش را تغيير نمي دهد.

مال و مقام، مانع او از اجراي فرمان خدا نمي شود، ظاهر



[ صفحه 39]



و باطنش يكي است.

در راه خدا و دين، ملامت و بي مهري ها را تحمّل مي كند. از تعصّب و خودخواهي به دور است.

به كارهاي اشتباه، اصرار نمي كند و ادامه نمي دهد. مطيع «تكليف» است، نه مجري دلخواه خود يا پسند مردم!



[ صفحه 40]




پاورقي

[1] لَبِئسَ المَتجَرُاَنْ تَريَ الدُّنيا ثَمَناً (نهج البلاغه، خطبه32).

[2] ما جَعَلَ اللهُ لِرَجُلٍ مِنْ قَلبَينِ في جَوفِهِ (سوره احزاب، آيه4).

[3] نهج البلاغه، حكمت 237.

[4] فهرست غررالحكم، واژه اخلاص.

[5] سوره ي انسان، آيه9.


بازگشت