حضور قلب، روح نماز
هر چيزي جسمي دارد و روحي.
روح نماز، «حضور قلب» است و نماز بي توجه و حضور قلب، تنها يك سري الفاظ و حركاتي است كه انجام مي گيرد.
حضور قلب آن است كه انسان در نماز، توجه قلبي به خدا داشته باشد و از ياد او غافل نشود و هر لحظه و در تمام جملات و حركات نماز، بداند چه مي گويد، چه مي خواهد، معني حركات و افعالش چيست، رو به چه كسي ايستاده، قبله اش كجاست، چرا نماز مي خواند و در برابر چه خداي عظيمي به نيايش و پرستش و حمد و ثنا و ذكر و دعا ايستاده است.
اگر ذهن انسان به مسائل ديگر مشغول باشد،
اگر حواس انسان پرت شود،
اگر هر صدايي، هر منظره اي، هر رفت و آمدي، هر نوشته و
[ صفحه 58]
خط و نقاشي و صحنه اي، او را به خود مشغول كند و يادش رود كه در حال نماز است و كجا ايستاده و چه مي گويد، معناي اين نداشتن حضور قلب است.
يكي از راه هاي كسب حضور قلب، دانستن معناي نماز و در نظر آوردن ترجمه ي كلماتي است كه انسان در نماز مي گويد.
راه ديگر، انتخاب مكاني براي نماز است كه رفت و آمدها و سر و صداها، صحبت ها، عكس ها و تابلوها، او را به خود مشغول نسازد.
راه ديگر، انجام مستحباتي است كه پيش از نماز و هنگام نماز، رعايت آنها به نمازگزار حالت توجه بيشتري مي دهد و او را به ياد خدا و بندگي خويش مي اندازد.
وقتي به ملاقات يك شخصيت برجسته مي رويد، بهترين لباس را مي پوشيد و مؤدب در نزد او مي ايستيد و يا مي نشينيد و از هر كاري كه برخلاف ادب باشد، پرهيز مي كند، به سخنان او كاملا گوش مي دهيد و به آنچه خودتان مي گوئيد، كاملا توجه داريد و در سراسر لحظه ي ديدار، آن شخص در نظرتان است.
خدا برترين موجود است و هستي همه ي موجودات به او بستگي دارد. ما، بنده اي نيازمند و ناتوان، كه از نعمت هاي او
[ صفحه 59]
برخورداريم، به شكرانه ي نعمتهايش به عبادت و نماز مي ايستيم.
توجه به اين «جايگاه» كه ما در مقابل «الله» داريم، دل را نرم مي كند، خضوع و خشوع و فروتني مي آورد.
نماز، «ذكر خدا» است. هر چه بيشتر دلمان حاضر و قلبمان متوجه عظمت خدا و نياز خودمان باشد، نمازمان سازنده تر است.
به ياد داشته باشيم، كه ركوع، خم شدن در مقابل عظمت آفريدگار است.
سجده ي ما، هماهنگي با همه ي هستي است كه در پيشگاه خدا تسليم و خاضع و مطيع اند.
تسبيح ما، هم صدايي با همه ي ذرات عالم است كه خدا را تسبيح مي گويند و سجده مي كنند.
تسبيح گوي او نه بني آدم است و بس
هر بلبلي كه زمزمه بر شاخسار كرد
نه تنها ما كه همه ي جهان، به زبان خاص خود، خدا را تقديس و تسبيح مي كنند و وجود هر يك نشانه ي يكتائي، حكمت و قدرت اوست.
هر گياهي كه از زمين رويد
«وحده لا شريك له» گويد
[ صفحه 60]
حضور قلب، جان نماز است.
بكوشيم كه در عبادتمان، هنگام نماز، جز به خدا نينديشيم، و حواسمان و فكر و دلمان را جاي ديگري نبريم.
هم به لطفش اميدوار باشيم. و هم از عذابش، هراسان. بين حالت بيم و اميد (خوف و رجاء) باشيم.
[ صفحه 61]