معناي هيئت و حال و ذكر سجود


بدان كه در سجود، چون ساير اوضاع صلاتي، هيئتي و حالي و ذكري و سري



[ صفحه 94]



است. و اين امور براي كمل طوري است كه در اين رساله بيان آن اشارت شده، و تفصيلا بي تناسب است. و از براي متوسطين هيئت آن ارائه ي خاكساري و ترك استكبار و خودبيني است.

و ارغام انف [1] كه از مستحبات مؤكده بلكه ترك آن خلاف احتياط است، اظهار كمال تخضع و تذلل و فروتني است؛ و نيز توجه به اصل خويش و يادآوري از نشئه خود است. و رؤساي اعضاي ظاهره، كه محال ادراك و ظهور تحريك و قدرت است كه همين هفت يا هشت عضو است، بر زمين مذلت و مسكنت نهادن علامت تسليم تام و تقديم تمام قواي خود است و خارج شدن از خطيئه ي آدميه است.

و چون تذكر اين معاني در قلب قوي شد، كم كم قلب از آن منفعل شده، حالي دست دهد كه آن حالت فرار از خود و ترك خودبيني است؛ و نتيجه ي اين حال، حصول حالت انس است؛ و دنباله ي آن، خلوت تام حاصل شود و محبت كلي پيدا شود.

و اما ذكر سجده، متقوم از تسبيح كه تنزيه از توصيف و قيام به امر است، يا تنزيه از تكثير اسمائي است، يا تنزيه از توحيد است؛ چه كه توحيد «تفعيل» است، و آن از كثرت به وحدت رفتن است؛ و اين خالي از شائبه ي تكثير و تشريك نيست؛ چنانچه توصيف به علو ذاتي و تحميد نيز خالي از شائبه ي اين معاني نيست.

و «العلي» از اسماء ذاتيه است. و به حسب روايت كافي، اول اسمي است كه حق براي خود اتخاذ فرموده؛ يعني، اول تجلي ذات براي خود است. و عبد سالك چون از خود در اين مقام فاني شد و ترك عالم و آنچه در آن است نمود، مفتخر به اين تجلي ذاتي شود.



[ صفحه 95]



و بدان كه چون ركوع اول و سجود ثاني است، تسبيح و تحميد در آنها فرقها دارد. و نيز «رب» در آن دو مقام، فرق دارد، زيرا كه «رب» چنانچه اهل معرفت گفته اند، از اسماء ذاتيه و صفاتيه و افعاليه است به سه اعتبار.

بنابراين، «رب» در الحمد لله رب العالمين از اسماء فعليه شايد باشد به مناسبت مقام قيام، كه مقام توحيد افعالي است؛ و در ركوع از اسماء صفاتيه است به مناسبت اينكه ركوع مقام توحيد صفات است؛ و در سجود از اسماء ذاتيه است به مناسبت آن كه سجود مقام توحيد ذات است. و «تسبيح» و «تحميد» نيز در هر يك از مقامات واقع شد، مربوط به آن مقام است.


پاورقي

[1] بيني را بر خاك نهادن.


بازگشت