مقامي كه مصلي در آن مقام «سلام» مي گويد و شرط حقيقي بودن سلام او


بدان كه عبد سالك چون از مقام سجود، كه سر او «فنا» است، به خود آمد و حالت صحو و هشياري براي او دست داد و از حال غيبت از خلق به حال حضور رجوع كرد، سالم دهد به موجودات - سلام كسي كه از سفر و غيبت مراجعت نموده. پس در اول رجوع از سفر، سلام به نبي اكرم دهد؛ زيرا كه پس از رجوع از وحدت به كثرت، اول حقيقت تجلي حقيقت ولايت است - نحن الاولون السابقون. [1] و پس از آن، به اعيان ديگر موجودات به طريق



[ صفحه 367]



تفصيل و جمع توجه كند.

و كسي كه در نماز غايب از خلق نبوده و مسافر الي الله نشده، براي او سلام حقيقت ندارد و جز لقلقه ي لسان نيست. پس، ادب قلبي سلام به ادب جميع صلوة است؛ و اگر در اين نماز، كه حقيقت معراج است، عروجي حاصل نشده و از بيت نفس خارج نشده، سلام براي او نيست. و نيز در اين سفر اگر سلامت از تصرفات شيطان و نفس اماره بود، و در تمام اين معراج حقيقي قلب را علتي نبود، سلام او حقيقت دارد و الا لا سلام له. آري، سلام بر نبي (ص) بنابراين، سلام با حقيقت است، زيرا كه او در اين سفر معراجي و در اين سير الي الله صعودا و نزولا متصف به سلامت است و در تمام سير از تصرفات غير حق عاري و بري است؛ چنانچه اشاره به آن در سوره ي مباركه ي انا انزلنا نموديم.


پاورقي

[1] بحارالانوار، ج 15، ص 15: فنحن الاولون و نحن الآخرون. صحيح مسلم، ج 2، ص 585 و صحيح بخاري، ج 1، ص 36. نحن الآخرون و نحن السابقون نقل كرده اند.


بازگشت