اشاره به سر ذكر ضمير غايب «ه» در انا انزلناه


مطلب چهارم در سر «هاء» غايب است در «انزلناه» چنانچه معلوم شد، از براي قرآن قبل از تنزل در اين نشئه، مقامات و كينونت هايي است: اول مقام او، كينونت علميه ي او است در حضرت غيبيه به تكلم ذاتي و مقارعه ي ذاتيه به طريق احديت جمع. و ضمير غايب شايد اشاره به آن مقام باشد، و براي افاده ي اين معني به ضمير غيبت ذكر فرموده است؛ كانه مي فرمايد همين قرآن نازل در «ليلة القدر» همان قرآن علمي در سر مكنون و غيبي در نشئه ي علميه است؛ كه او را از آن مراتب، كه در يك مقام متحد با ذات و از تجليات اسمائيه بود، نازل فرموديم؛ واين حقيقت ظاهر همان سر الهي است. و اين كتاب، كه در كسوه ي عبارات و الفاظ ظهور نموده، در مرتبه ي ذات به صورت تجليات



[ صفحه 324]



ذاتيه، و در مرتبه ي فعل عين تجلي فعلي است؛ چنانچه اميرالمؤمنين صلوات الله عليه فرمود: انما كلامه فعله. [1] .

مطلب پنجم در بيان «ليلة القدر» و در آن مباحث بسيار و معارف بي شماري است كه علماء اعلام رضوان الله عليهم به حسب مشارب و مسالك خود از آن بحث فرمودند؛ و ما در اين اوراق بعض از آن را به طريق اشاره بيان مي كنيم. وبعض از مطالب هم ذكري از آن نفرمودند كه ما اشاره به آن مي كنيم در ضمن اموري.

اول در وجه تسميه ي «ليلة القدر» علماء اختلافاتي كردند. بعضي برآنند كه چون صاحب شرف و منزلت است، و قرآن صاحب قدر به توسط ملك صاحب قدر بر رسول صاحب قدر براي امت صاحب قدر وارد شده است، ليلة القدرش گويند. و بعضي گفته اند كه براي آن «ليله ي قدر» به آن گويند كه تقدير امور و آجال و ارزاق مردم در اين شب مي شود. و بعضي گفته اند به واسطه ي آن كه از كثرت ملائكه زمين تنگ شود، آن را قدر گويند. و آن از قبيل و من قدر عليه رزقه [2] است. اين حرف هايي است كه در اين مقام گفته شده. و در هر يك از آن مقامات تحقيقاتي است كه اشاره به آن اجمالا خالي از فايده نيست.


پاورقي

[1] پاورقي 525.

[2] «و كسي كه دچار تنگي معاش است...».(طلاق / 7).


بازگشت