اشتمال سوره ي مباركه ي «توحيد» و ايات اول سوره ي شريفه ي «حديد» بر اسرار و دقايق بي سابقه و روايتي بدين مضمون كه سوره ي «توحيد» براي متعمقين آخرالزمان نازل شده


بدان كه اين سوره ي شريفه چون نسب حق تعالي است - چنانچه در احاديث شريفه است، از آن جمله در كافي شريف سند به حضرت صادق سلام الله عليه رساند كه فرمود: «يهود سؤال كردند از حضرت رسول خدا صلي الله عليه و آله، گفتند بيان كن براي ما نسب پروردگار خود را. پس، آن حضرت سه روز درنگ فرمود و جواب آنها را نداد. پس از آن نازل شد: قل هو الله احد تا آخر آن.» [1] - از اين جهت، عقول بشر عاجز است از فهم حقايق و دقايق و اسرار آن؛ ولي با اين وصف، آنچه اهل معرفت را از آن



[ صفحه 302]



نصيب است و آنچه قلوب اهل الله را از آن بهره است، در ميزان عقل مجرد نگنجد.

و لعمر الحبيب، اين سوره ي شريفه از اماناتي است كه سموات ارواح و اراضي اشباح و جبال انيات از حمل آن عاجز و درمانده اند؛ و لايق حمل آن جز انسان كامل نيست كه از حدود امكاني تجاوز نموده و از خود بي خود شده باشد. ولي باز مژده و بشارتي در كار است كه چشم آخر زماني ها را روشن كند و دل اهل معرفت را اطمينان بخشد. و آن حديثي است كه در كافي شريف است. و آن اين است كه سؤال شد علي بن الحسين سلام الله عليهما از توحيد. آن حضرت فرمود: «همانا خداي عزوجل دانا بود كه در آخرالزمان اقوامي هستند كه نظرهاي عميق دارند؛ پس، نازل فرمود قل هو الله احد و آيات از سوره ي «حديد» را تا قول او عليم بذات الصدور. پس، كسي كه غير از آن را قصد كند هلاك شود.» [2] و از اين حديث شريف معلوم شود كه فهم اين آيات شريفه و اين سوره ي مباركه، حق متعمقان و صاحبان انظار دقيقه است؛ و دقايق و سراير توحيد و معرفت در اينها مطوي است؛ و لطايف علوم الهي را حق تعالي براي اهلش فروفرستاده؛ و كساني كه حظي از سراير توحيد و معارف الهيه ندارند، حق نظر در اين آيات ندارند؛ و حق ندارند اين آيات را به معاني عاميه ي سوقيه كه خود مي فهمند حمل و قصر نمايند.

و در آيات شريفه ي اول سوره ي مباركه ي «حديد» دقايقي است از توحيد، و معارف جليله اي است از اسرار الهيت و تجريد، كه در هيچ يك از مسفورات الهيه و صحف اهل معرفت و اصحاب قلوب نظير ندارد. و اگر براي صدق نبوت و كمال شريعت حضرت نبي ختمي جز آن آيات نبود، براي اهل نظر و معرفت هم آنها كفايت مي كرد. و بالاترين شاهد بر اينكه اين معارف از حوصله ي بشر خارج و از حيطه ي فكر انساني بيرون است، آن است كه تا قبل از نزول اين آيات شريفه و امثال آن، از معارفي كه قرآن شامل است، در بشر



[ صفحه 303]



سابقه اي از اين قسم معارف نبوده و راهي به اين سراير نداشتند. اكنون كتب و صحف اعاظم فلاسفه ي عالم، با آن كه علومشان نيز از سرچشمه ي وحي الهي است، موجود است، كه شايد بالاتر و لطيفترين آنها كتاب شريف اثولوجيا [3] تصنيف گرانمايه ي فيلسوف عظيم الشأن و حكيم بزرگوار، ارسطا طاليس، است كه اعاظم حكما مثل شيخ الرئيس ابوعلي سينا، اعجوبه ي دهر و نادره ي زمان، سر خضوع و كوچكي در پيشگاه او زمين گذاشتند، و از رشحات فكر او منطق و تنظيم قواعد آن است، و به همين جهت او را «معلم اول» گويند، و شيخ الرئيس فرمايد كه از زماني كه آن بزرگ قواعد منطق را تنظيم نموده، احدي نتوانسته به يكي از قواعد او خدشه اي كند يا زيادتي تأسيس كند، با همه وصف، با آن كه آن كتاب شريف را براي معرفة الربوبيه تأسيس و تقنين فرموده، ببينيد از اول تا آخر آن كتاب شريف براي معرفي مقام ربوبيت مثل اين كريمه ي شريفه ي اول سوره ي «حديد» يا نزديك به مفاد آن يا چيزي كه بويي از اين سر بزرگ توحيد داشته باشد، دارد؟ و آن قول خداي تعالي است: هو الاول و الآخر و الظاهر و الباطن. [4] و يا آن كه شبيه اين قول در تمام اقوال آنها هست: و هو معكم اينما كنتم؟ [5] .


پاورقي

[1] اصول كافي، ج 1، ص 122، «كتاب التوحيد»، «باب النسبة»، حديث 1.

[2] اصول كافي، ج 1، ص 125، «كتاب التوحيد»، «باب النهي عن الكلام في الكيفية»، حديث 4.

[3] لغت نامه ي دهخدا در ذيل ماده ي «ارسطو» اثولوجيا را از آثار ارسطو به شمار آورده و نوشته است: «اثولوجيا، و آن كلام در باب ربوبيت است و آن را فرفوريوس صوري تفسير و عبدالمسيح بن عبدالله الحمصي الناعمي به عربي نقل كرده است، و ابويوسف يعقوب بن اسحق الكندي براي احمد بن المعتصم آن را اصلاح كرده است. در برلين به سال 1882 ميلادي طبع شده و نيز در هامش كتاب قبسات، تأليف ميرداماد، در ايران به سال 1314 قمري چاپ شده است.» اما در ذيل ماده ي «اثولوجيا» چنين نوشته شده است: «اثولوجيا، از يوناني «ث ا س ل گس» به معني الهيات، ميامير، نام كتابي از فلوطينس (Plotin) كه نزد مسلمين معروف به «شيخ اليوناني» است. و آن شامل كتاب چهارم تا ششم تاسوعات است و بعض قدما بغلط اين كتاب را به ارسطو نسبت كرده اند.» اما در سال 1314 كتاب اثولوجيا در حاشيه ي كتاب قبسات توسط ابوالقاسم بن آخوند ملا رضا كمربني نوشته شده است و در لغت نامه ي دهخدا تاريخ كتابت اشتباها تاريخ چاپ دانسته شده است.

[4] پاورقي 127.

[5] «او با شماست هر جا باشيد.» (حديد / 4).


بازگشت