تتمة بعضي روايات شريفه در فضل سوره ي مباركه ي «حمد»


منها ما روي عن النبي صلي الله عليه و آله، انه قال لجابر بن عبدالله الانصاري رضي الله عنه: يا جابر، الا اعلمك افضل سورة انزلها الله في كتابه؟ فقال له جابر: بلي، بابي انت و امي يا رسول الله، علمنيها. قال: فعلمه «الحمد» ام الكتاب. ثم قال: يا جابر، الا اخبرك عنها؟ قال: بلي، بابي انت و امي يا رسول



[ صفحه 299]



الله، اخبرني. قال: هي شفاء من كل داء الا السام. [1] .

و ابن عباس از حضرت رسول نقل نموده كه «از براي هر چيزي اساسي است. و اساس قرآن «فاتحه» است، و اساس «فاتحه» بسم الله الرحمن الرحيم است.» [2] .

و از آن حضرت منقول است كه «فاتحة الكتاب شفاء هر دردي است.» [3] .

و از حضرت صادق عليه السلام روايت است كه كسي را كه الحمد لله شفا ندهد، چيز ديگر نمي دهد. [4] .

و از حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام منقول است كه رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم فرمود: «خداي تعالي به من فرمود: «اي محمد، همانا براي تو فرستاديم سبع مثاني و قرآن عظيم را.» [5] به من منت جداگانه گذاشت به فاتحة الكتاب؛ و آن را در ازاء قرآن قرار داد. و همانا فاتحة الكتاب شريف ترين چيزي است كه در گنجهاي عرش است؛ و خداي تعالي اختصاص داد محمد صلي الله عليه و آله را و شرف داد آن بزرگوار را به آن، و شريك نفرمود در آن احدي از انبياء خود را غير از سليمان را كه عطا كرد به او از «فاتحه» بسم الله الرحمن الرحيم را؛ چنانچه از بلقيس حكايت كند كه گفت: اني القي الي كتاب كريم انه من سليمان و انه بسم الله الرحمن الرحيم. [6] پس،



[ صفحه 300]



كسي كه قرائت كند آن را در صورتي كه معتقد باشد به دوستي محمد و آل محمد و منقاد باشد به امر آن و مؤمن باشد به ظاهر و باطن آن، عطا فرمايد خداي تعالي به او به هر حرفي از آن، حسنه اي، كه هر يك از آن حسنات افضل است براي او از دنيا با هر چه در آن است از اصناف اموال و خيرات آن. و كسي كه استماع كند به قاري كه قرائت كند آن را، مي باشد براي او به قدر ثلث آن چه براي قاري است. پس زياد كند هر يك از شما از اين خير كه عرضه بر او شده، زيرا كه آن غنيمتي است. مبادا وقتش از دست برود و حسرتش در دلهاي شما باقي ماند.» [7] .

و از حضرت صادق عليه السلام روايت است كه «اگر به مرده اي هفتاد مرتبه «حمد» بخوانند و روح او برگردد، امر عجيبي نيست.» [8] .

و از حضرت رسول صلي الله عليه و آله روايت شده كه «هر كه فاتحة الكتاب را قرائت كند، ثواب قرائت دو ثلث قرآن به او مي دهند.» [9] و در روايت ديگر است كه «مثل آن است كه تمام قرآن را قرائت نموده.» [10] .

و از ابي بن كعب روايت شده كه گفت: «قرائت كردم بر رسول خدا صلي الله عليه و آله فاتحة الكتاب را. پس فرمود: «قسم به آن كه جان من به دست او است، نازل نفرموده خداوند در تورات و انجيل و زبور و قرآن مثل فاتحة الكتاب را. آن ام الكتاب و سبع مثاني است. و آن مقسوم است بين خداوند و بنده اش، و براي بنده ي او است هر چه سؤال كند.» [11] .

و از حذيفة بن يمان رضي الله عنه منقول است كه حضرت رسول خدا



[ صفحه 301]



صلي الله عليه و آله فرمود: «خداي تعالي مي فرستد عذاب حتم مقضي را براي قومي؛ پس قرائت مي كند بچه اي از بچه هاي آنها در كتاب: الحمد لله رب العالمين؛ چون خداي تعالي مي شنود، چهل سال عذاب را از آنها مرتفع كند.» [12] .

و از ابن عباس منقول است كه در حالي كه ما نزد رسول خدا صلي الله عليه و آله بوديم ناگاه فرشته اي آمد و گفت: «بشارت باد تو را به دو نوري كه به تو داده شده، و به انبياء قبل از تو داده نشده. آن دو نور فاتحة الكتاب و خواتيم سوره ي بقره است. قرائت نكند هرگز حرفي از آن را مگر آن كه حاجت او را مي دهم.» [13] و اين روايت را در مجمع، قريب به اين مضمون، نقل نموده است. [14] .


پاورقي

[1] «از پيامبر صلي الله عليه و آله روايت شده كه به جابر بن عبدالله انصاري فرمود: «اي جابر، آيا برترين سوره اي را كه خدا در كتابش نازل فرموده به تو نياموزم؟» جابر عرض كرد: «آري پدر و مادرم فداي تو باد اي رسول خدا، آن را به من بياموز.» پس رسول الله سوره ي «حمد»، ام الكتاب، را به او تعليم داد و فرمود: «اي جابر آيا آگاهت نسازم از اين سوره؟» عرض كرد: «چرا، پدر و مادرم فداي تو باد يا رسول الله از آن مرا باخبر ساز.» فرمود: «آن شفاي هر دري است جز مرگ.» تفسير عياشي، ج 1، ص 20، حديث 9.

[2] مجمع البيان، ج 1، ص 17.

[3] دو منبع پيشين.

[4] تفسير عياشي، ج 1، ص 20، حديث 10. بحارالانوار، ج 89، ص 237، حديث 34.

[5] و لقد آتيناك سبعا من المثاني و القرآن العظيم. (حجر / 87).

[6] «نامه اي گرامي از سليمان به من رسيده است و در آن چنين (گفته) است: بسم الله الرحمن الرحيم.» (نمل / 29 و 30).

[7] عيون اخبار الرضا، ج 1، ص 301، «فيما جاء عن الامام علي بن موسي من الاخبار المتفرقة»، حديث 60. بحارالانوار، ج 89، ص 227، حديث 5.

[8] تفسير نور الثقلين، ج 1، ص 4، تفسير سوره ي «حمد»، حديث 8.

[9] بحارالانوار، ج 89، ص 259. مجمع البيان، ج 1، ص 17.

[10] منبع پيشين.

[11] مجمع البيان، ج 1، ص 17.

[12] التفسير الكبير، ج 1، ص 178.

[13] مستدرك الوسائل، «كتاب الصلوة»، «ابواب القرائة»، باب 44، حديث 3.

[14] مجمع البيان، ج 1، ص 18.


بازگشت