تنبيه اشراقي و اشراق عرفاني بياني عرفاني راجع به هادي بودن خداي تعالي به صراط مستقيم و اينكه هر موجودي صراطي خاص به خود دارد و صراط آدمي طولاني و ظلمانيترين صراطهاست


بدان اي طالب حق و حقيقت كه حق تبارك و تعالي چون خلقت نظام وجود و مظاهر غيب و شهود را به حسب حب ذاتي به معروفيت در حضرت اسماء و صفات فرموده - به مقتضاي حديث شريف كنت كنزا مخفيا؛ فاحببت ان اعرف، فخلقت الخلق لكي اعرف [1] - در فطرت تمام موجودات حب ذاتي و عشق جبلي ايداع و ابداع فرموده، كه به آن جذبه ي الهيه و آتش عشق رباني متوجه به كمال مطلق و طالب و عاشق جميل علي الاطلاق مي باشند. و براي هر يك از آنها نوري فطري الهي قرار داده كه به آن نور طريق وصول به مقصد و مقصود را دريابند. و اين نار و نور، يكي رفرف وصول، و يكي براق عروج است - و شايد «براق» و «رفرف» رسول خدا صلي الله عليه و آله رقيقه ي اين لطيفه و صورت متمثله ي ملكيه ي اين حقيقت بوده - و لهذا از بهشت، كه باطن اين عالم است، نازل شده.

و چون موجودات نازل شده اند در مراتب تعينات و محجوب شده اند از جمال جميل محبوب جلت عظمته، حق تعالي با اين نار و نور آنها را از حجب تعينات ظلمانيه و انيات نورانيه با اسم مبارك «هادي» كه حقيقت اين رقايق است خارج كند، و به اقرب طرق به مقصد حقيقي و جوار محبوب خود برساند؛ پس، آن نور «هدايت» حق تعالي، و آن نار «توفيق» الهي و سلوك به



[ صفحه 289]



طريق اقرب «صراط مستقيم» است و حق تعالي بر آن صراط مستقيم است. و شايد اشاره به اين هدايت و اين سير و اين مقصد باشد آيه ي شريفه ي ما من دابة الا هو آخذ بناصيتها ان ربي علي صراط مستقيم؛ [2] چنانچه براي اهل معرفت ظاهر است.

و بايد دانست كه هر يك از موجودات را صراطي خاص به خود و نور و هدايتي مخصوص است: و الطرق الي الله بعدد انفاس الخلايق. [3] و چون در هر تعين حجابي است ظلماني و در هر وجود و انيت حجابي است نوراني، و انسان مجمع تعينات و جامع وجودات است، محجوبترين موجودات است از حق تعالي. و شايد اشاره به اين معني باشد آيه ي كريمه ي ثم رددناه اسفل سافلين. [4] و از اين جهت، صراط انساني طولاني تر و ظلماني تر صراطها است. و نيز چون «رب» انسان حضرت اسم الله اعظم است، كه ظاهر و باطن و اول و آخر و رحمت و قهر و بالاخره اسماء متقابله نسبت به او علي السواء است، از براي خود انسان در منتهاي سير بايد مقام برزخيت كبري حاصل شود؛ و از اين جهت صراط او ادق از همه ي صراطها است.


پاورقي

[1] «من گنجي نهان بودم؛ دوست مي داشتم شناخته شوم، پس خلق را آفريدم تا شناخته شوم.» اسرار الحكم، ص 20.

[2] پاورقي 205.

[3] پاورقي 20.

[4] «... آن گاه او را به پست ترين جايگاههاي پست بازگردانديم.» (تين / 5).


بازگشت