تنبيه اشراقي نكته ي التفات از غيبت به خطاب در سوره ي مباركه ي «حمد»


از بيانات اين رساله معلوم شده است نكته ي عدول از غيبت به خطاب. و اين گرچه خود يكي از محسنات كلام و مزيتهاي بلاغت است كه در كلام فصحاء و بلغاء بسيار و موجب حسن كلام، و خود التفات از حالي به حالي



[ صفحه 278]



رفع سئامت از مخاطب كند و نشاطي تازه به روح او بخشد، ولي چون نماز معراج وصول به حضرت قدس و مرقاة حصول مقام انس است، در اين سوره ي شريفه دستور اين ترقي روحاني و مسافرت عرفاني را مي دهد. و چون بنده در اول سلوك الي الله در حجب ظلمانيه ي عالم طبع و نورانيه ي عالم غيب محبوس و محجوب است، و سفر الي الله خروج از اين حجب است به قدم سلوك معنوي، و در حقيقت مهاجرت الي الله رجوع از بيت نفس و بيت خلق است الي الله و ترك كثرات و رفض غبار غيريت و حصول توحيدات و غيبت از خلق و حضور لدي الرب است، و چون در آيه ي شريفه ي مالك يوم الدين كثرات را منطوي در تحت سطوع نور مالكيت و قاهريت ديد، حالت محو از كثرت و حضور در حضرت دست دهد و با مخاطبه ي حضوريه و مشاهده ي جمال و جلال تقديم عبوديت كند و خداخواهي و خدابيني خود را به محضر قدس و محفل انس برساند.

و شايد نكته ي اين كه با ضمير «اياك» تأديه ي اين مقصد را مي كند، براي آن باشد كه اين ضمير راجع به ذات است مضمحلا فيه الكثرات؛ پس، سالك را ممكن است در اين مقام حالت توحيد ذاتي دست دهد و از كثرت اسماء و صفات نيز منصرف و وجهه ي قلب حضرت ذات بي حجب كثرات شود. و اين آن كمال توحيد است كه امام موحدان و سرحلقه ي عارفان و پيشواي عاشقان و سرسلسله ي مجذوبان و محبوبان، اميرالمؤمنين صلوات الله عليه و اولاده المعصومين فرمايد: و كمال التوحيد نفي الصفات عنه. [1] زيرا كه صفت را وجهه ي غيريت و كثرت است، و اين توجه به كثرت - ولو كثرت اسمائي - از سرائر توحيد و حقايق تجريد بعيد است؛ و لهذا شايد سر خطيئه ي آدم عليه السلام توجه به كثرت اسمائي است كه روح شجره ي منهيه است.



[ صفحه 279]




پاورقي

[1] «كمال توحيد عبارت است از نفي صفات از او.» اصول كافي، ج 1، ص 191، «كتاب التوحيد»، «باب جوامع التوحيد»، حديث 6.


بازگشت