وجه اختصاص به مالكيت يوم الدين در مالك يوم الدين


و با اين كه مالكيت ذات مقدسش به همه ي اشياء و همه ي عوالم علي السواء است، معذلك در آيه ي شريفه مي فرمايد: مالك يوم الدين. اين اختصاص ممكن است براي اين باشد كه «يوم الدين» يوم الجمع است؛ از اين جهت، مالك «يوم الدين» كه يوم الجمع است مالك ايام ديگر كه متفرقات است مي باشد؛ و المتفرقات في النشئة الملكية مجتمعات في النشئة الملكوتية. [1] .

و يا براي آن است كه ظهور مالكيت و قاهريت حق تعالي مجده در «يوم الجمع» كه يوم رجوع ممكنات است به باب الله و صعود موجودات به فناء الله است مي باشد.

و تفصيل اين اجمال به طوري كه مناسب با اين رساله است، آن است كه تا نور وجود و شمس حقيقت در سير تنزلي و نزول از مكامن غيب به سوي عالم شهادت است، رو به احتجاب و غيبت است؛ و به عبارت ديگر، در هر تنزلي تعيني است و در هر تعين و تقيدي حجابي است. و چون انسان مجمع جميع تعينات و تقيدات است، محتجب به تمام حجب هفتگانه ي ظلمانيه و حجب هفتگانه ي نوريه، كه آن ارضين سبع و سموات سبع به حسب تأويل است، مي باشد؛ و شايد رد به «اسفل السافلين» نيز عبارت از احتجاب به جميع انواع حجب باشد. و از اين احتجاب شمس وجود و صرف نور در افق تعينات، به «ليل» و «ليلة القدر» تعبير مي توان نمود. و مادامي كه انسان در اين



[ صفحه 272]



حجب محتجب است، از مشاهده ي جمال ازل و معاينه ي نور اول محجوب است. و چون در سير صعودي جميع موجودات از منازل سافله ي عالم طبيعت به حركات طبيعيه - كه در جبله ي ذات آنها از نور جاذبه ي فطرة اللهي به حسب تقدير «فيض اقدس» در حضرت علميه به وديعت نهاده شده - رجوع به وطن اصلي و ميعاد حقيقي نمودند - چنانچه در آيات شريفه اشاره به اين معني بسيار است - از حجب نورانيه و ظلمانيه دوباره مستخلص شوند و مالكيت و قاهريت حق تعالي جلوه كند و حق به وحدت و قهاريت تجلي فرمايد. و در اين جا كه رجوع آخر به اول و اتصال ظاهر به باطن شد و حكم ظهور ساقط و حكومت باطن جلوه نمود، خطاب از حضرت مالك علي الاطلاق آيد - و مخاطبي جز ذات مقدس نيست -: لمن الملك اليوم. و چون مجيبي نيست خود فرمايد: لله الواحد القهار. [2] .

و اين يوم مطلق كه يوم خروج شمس حقيقت از حجاب افق تعينات [است] «يوم دين» است به يك معني؛ زيرا كه هر موجودي از موجودات در ظل اسم مناسب خود فاني در حق شود. و چون نفخه ي صور دمد، از آن اسم ظهور كند و با توابع آن اسم قرين گردد، فريق في الجنة و فريق في السعير. [3] .

و انسان كامل در اين عالم، به حسب سلوك الي الله و هجرت به سوي او، از اين حجب خارج شود و احكام قيامت و ساعت و يوم الدين براي او ظاهر و ثابت شود؛ پس، حق با مالكيت خود بر قلب او ظهور كند در اين معراج صلوتي؛ و لسان او ترجمان قلبش باشد و ظاهر او لسان مشاهدات باطنش گردد. و اين است يكي از اسرار اختصاص مالكيت به «يوم الدين».


پاورقي

[1] «پراكنده هاي عالم ملك در عالم ملكوت مجتمع اند».

[2] «امروز ملك از آن كيست؟ از آن خداي يگانه ي قهار است.» (غافر / 16).

[3] «گروهي در بهشت و گروهي در آتش اند.» (شوري / 7).


بازگشت