در آيه ي مالك يوم الدين قرائت «مالك» ثابت است نه «ملك»


قوله تعالي: مالك يوم الدين بسياري از قراء «ملك»، به فتح ميم و كسر لام، قرائت كرده اند. و براي هر يك از اين دو قرائت ترجيحاتي ادبي ذكر كرده اند. حتي بعضي از بزرگان علماء رحمه الله رساله نوشته در ترجيح



[ صفحه 268]



«ملك» بر «مالك». [1] و چيزهايي كه طرفين گفته اند طوري نيست كه از آن اطميناني حاصل شود.

آنچه به نظر نويسنده مي رسد آن است كه «مالك» راجح بلكه متعين است؛ زيرا كه اين سوره ي مباركه و سوره ي مباركه ي «توحيد» مثل ساير سور قرآنيه نيست، بلكه اين دو سوره را چون مردم در نماز فرايض و نوافل مي خوانند، در هر عصري از اعصار صدها مليون جمعيت مسلمين از صدها مليون جمعيتهاي مسلمين شنيده اند و آنها از صدها مليون سابقيها، همينطور به تسامع، اين دو سوره ي شريفه به همين طور كه مي خوانند بي يك حرف پس و پيش و كم و زياد از ائمه ي هدي و پيغمبر خدا صلي الله عليه و آله ثابت است. و با اين كه اكثر قراء «ملك» خواندند و بسياري از علماء ترجيح «ملك» داده اند، معذلك اين امور در اين امر ثابت ضروري و متواتر قطعي ضرري نرسانده و كسي از آنها متابعت ننموده. و با اين كه علماء تبعيت هر يك از قراء را جايز مي دانند، هيچ يك - الا شاذي كه اعتناء به قول او نيست - در مقابل اين ضرورت، «ملك» در نمازهاي خود قرائت ننموده اند. و اگر كسي هم «ملك» را قرائت كرده، من باب احتياط بوده و «مالك» را نيز گفته؛ چنانچه شيخ علامه ي ما در علوم نقليه، حاج شيخ عبدالكريم يزدي قدس سره، به خواهش يكي از علماء اعلام معاصر «ملك» را نيز مي گفتند. ولي اين احتياط بسيار ضعيفي است، بلكه به عقيده ي نويسنده مقطوع الخلاف است.

و از اين بيان كه شد ضعف اين مطلب معلوم مي شود كه گفته اند در خط كوفي «ملك» و «مالك» به هم اشتباه شده؛ زيرا كه اين ادعا را شايد در سوري كه كثيرالتداول در السنه نيست بتوان گفت - آن هم علي اشكال - ولي در مثل چنين سوره اي كه ثبوت آن از روي تسامع و قرائت است - چنانچه پر واضح است - ادعائي بس بي مغز و گفته اي بس بي اعتبار است.

و اين كلام كه ذكر شد در «كفوا» نيز جاري است؛ زيرا كه قرائت با «واو»



[ صفحه 269]



مفتوحه و «فاء» مضمومه - با آن كه فقط قرائت عاصم است - معذلك آن نيز به تسامع بالضرورة ثابت است؛ و قرائات ديگر معارضه با اين ضرورت نكرده.

گرچه بعضي به خيال خود احتياط مي كنند و مطابق قرائت اكثر كه با ضم «فاء» و «همزه» است قرائت مي كنند، ولي اين احتياط بي جايي است.

و اگر چنانچه در رواياتي كه امر شده مثل قرائت ناس قرائت كنيم [2] مناقشه شود - چنانچه جاي مناقشه هم هست و مظنون آن است كه مراد از آن روايات اين باشد كه همينطور كه نوع مردم قرائت مي كنند قرائت كنيد نه آن كه مخير هستيد ميان قرائات سبع مثلا - آن وقت قرائت «ملك» و «كفوا» به غير آن طور كه مشهور در بين مسلمين و مسطور در صحف است غلط مي شود. و در هر صورت، احتياط قرائت آنها است به طوري كه بين مردم متداول و در السنه مشهور و در قرآن مسطور است، زيرا كه آن طور قرائت در هر مسلكي صحيح است. والله العالم. [3] .


پاورقي

[1] مأخذ يافت نشد.

[2] از جمله... اقرء كما يقرء الناس. و اقرؤا كما تعلمتم. وسائل الشيعة، ج 4، ص 821، «كتاب الصلوة»، «ابواب القرائة في الصلوة»، باب 74، حديث 1 - 3.

[3] گرچه جواز قرائت مطابق يكي [از] قرائات قراء علي الظاهر اجماعي است.


بازگشت