حيات ساري در تمام دار وجود است و تسبيح موجودات تسبيح نطقي شعوري است نه تكويني ذاتي


و بدان كه از براي جميع موجودات حظ بلكه حظوظي از عالم غيب كه حيوة محض است مي باشد؛ و حيات ساري در تمام دار وجود است. و اين مطلب نزد ارباب فلسفه ي عاليه با برهان، و نزد اصحاب قلوب و معرفت به مشاهده و عيان، ثابت است؛ و آيات شريفه ي الهيه و اخبار اولياء وحي عليهم الصلوة و السلام دلالت تام تمام بر آن دارد. و محجوبين از اهل فلسفه ي عاميه و اهل ظاهر كه نطق موجودات را نيافته اند به تأويل و توجيه پرداخته اند. و عجب آن است كه اهل ظاهر كه به اهل فلسفه طعن زنند كه تأويل كتاب خدا كنند به حسب عقل خود، در اين موارد خود تأويل اين همه آيات صريحه و احاديث صحيحه كنند به مجرد آن كه نطق موجودات را نيافته اند، با آنكه برهاني در



[ صفحه 256]



دست ندارند؛ پس تأويل قرآن را، بي برهان و به مجرد استبعاد، كنند. بالجمله، دار وجود اصل حيات و حقيقت علم و شعور است؛ و تسبيح موجودات تسبيح نطقي شعوري ارادي است، نه تكويني ذاتي كه محجوبان گويند. و تمام آنها به حسب حظي كه از وجود دارند به مقام باري جلت عظمته معرفت دارند. و چون اشتغال به طبيعت و انغمار در كثرت هيچ موجودي چون انسان ندارد، از اين جهت از همه ي موجودات محجوبتر است، مگر آن كه از جلباب بشريت خارج شده و خرق حجب كثرت و غيريت كرده باشد كه بي حجاب به مشاهده ي جمال جميل پردازد؛ پس، حمد و مدح او از تمام حمدها و مدحها جامعتر است؛ و او حق را به تمام شئون الهيه و تمام اسماء و صفات ستايش و عبادت كند.


بازگشت