انبياء و اولياء، سعادت فرد و جامعه را در نظر داشته اند و امر به معروف و نهي از منكر بايد با اين نظر انجام شود


فرعون كه طغيانش به جايي رسيد كه انا ربكم الاعلي [1] گفت، و علو و فسادش به پايه اي قرار گرفت كه يذبح ابنائهم و يستحيي نسائهم [2] درباره ي او



[ صفحه 238]



نازل شد، و به مجرد خوابي كه ديد و كهنه و سحره به او خبر دادند كه موسي بن عمران عليه السلام خواهد طلوع كرد زنها را از مردها جدا كرد و بچه هاي بي گناه را ذبح نمود و آن همه فساد كرد، خداوند رحمن به رحمت رحيميه ي خود در جميع زمين نظر فرمود و متواضع ترين و كاملترين نوع بشر، يعني نبي عظيم الشأن و رسول عالي مقام مكرمي مثل موسي بن عمران علي نبينا و آله و عليه السلام، را انتخاب فرمود و با دست تربيت خود تعليم و تربيت كرد او را؛ چنانچه فرمايد: و لما بلغ اشده و استوي آتيناه حكما و علما و كذلك نجزي المحسنين. [3] و پشت او را قوي فرمود به برادر بزرگواري مثل هارون عليه السلام؛ و اين دو بزرگوار را، كه گل سرسبد عالم انسانيت بودند، خداي تعالي انتخاب فرمود؛ چنانچه فرمايد: و انا اخترتك. [4] و فرمايد: و لتصنع علي عيني. [5] و فرمايد: و اصطنعتك لنفسي اذهب انت و اخوك بآياتي و لا تنيا في ذكري. [6] و ديگر آيات شريفه كه در اين موضوع وارد شده كه از حوصله ي بيان خارج است و قلب عارف را از آن نصيبي است كه گفتني نيست؛ خصوصا از اين دو كلمه ي شريفه ي و لتصنع علي عيني و اصطنعتك لنفسي. تو نيز اگر چشم دل باز كني، يك نغمه ي روحاني لطيفي مي شنوي كه جميع مسامع قلبت و سراسر وجودت از سر توحيد پر شود.

بالجمله، با همه تشريفات خداي تعالي اين همه تهيه را ديد و موسي كليم را ورزيد به ورزش هاي روحاني؛ چنانچه فرمايد: و فتناك فتونا. [7] و سالها در خدمت شعيب پير، مرد راه هدايت و ورزيده ي عالم انسانيت، او را



[ صفحه 239]



فرستاد؛ چنانچه فرمايد: فلبثت سنين في اهل مدين ثم جئت علي قدر يا موسي. [8] و پس از آن، براي اختبار و افتتان بالاتري، او را در بيابان در طريق شام فرستاد، و راه او را گم كرد، و باران بر او فروريخت، و تاريكي را بر او چيره فرمود، و درد زائيدن را بر زنش عارض فرمود؛ و چون جميع درهاي طبيعت به روي او بسته شد و قلب شريفش از كثرات منضجر شد و به جبلت فطرت صافيه منقطع به حق شد و سفر روحاني الهي در اين بيابان ظلماني بي پايان به آخر رسيد، آنس من جانب الطور نارا الي أن قال: فلما اتيها نودي من شاطي ء الوادي الايمن في البقعة المباركة من الشجرة ان يا موسي اني انا الله رب العالمين. [9] پس از اين همه امتحانات و تربيتهاي روحاني، براي چه خداي تعالي او را تهيه كرد؟ براي دعوت و هدايت و ارشاد و نجات دادن يك نفر بنده ي طاغي ياغي كه كوس انا ربكم الاعلي مي كوفت، و آن همه فساد در ارض مي كرد. ممكن بود خداي تعالي او را به صاعقه ي غضب بسوزاند، ولي رحمت رحيميه براي او دو پيغمبر بزرگ مي فرستد، و در عين حال سفارش او را مي فرمايد كه با او با كلام نرم لين گفتگو كنيد؛ باشد كه به ياد خدا افتد و از كردار خود و عاقبت امر بترسد. اين دستور امر به معروف و نهي از منكر است. اين كيفيت ارشاد مثل فرعون طاغوت است. اكنون تو نيز كه مي خواهي امر به معروف و نهي از منكر كني و خلق خدا را ارشاد كني، از اين آيات شريفه ي الهيه، كه براي تذكر و تعلم فروفرستاده شده، متذكر شو و تعلم گير - با قلب پر از محبت و دل باعاطفه با بندگان خداوند ملاقات كن و خير آنها را از صميم قلب طالب شو. و چون قلب خود را رحماني و رحيمي يافتي، به امر و نهي و ارشاد قيام كن تا دلهاي سخت را برق عاطفه ي قلبت نرم كند و آهن قلوب به موعظت آميخته با آتش محبتت لين گردد.



[ صفحه 240]



و اين وادي غير از وادي بغض في الله و حب في الله است كه انسان بايد با اعداء دين عداوت داشته باشد؛ چنانچه در روايات شريفه و قرآن كريم وارد است. و آن در جاي خود صحيح و اين نيز در جاي خود صحيح است. و اكنون مجال بيان آن نيست.


پاورقي

[1] «من والا پروردگار شمايم.» (نازعات / 24).

[2] «پسرانشان را سر مي بريد و زنانشان را نگاه مي داشت.» (قصص / 4).

[3] «چون به (سن) توانمندي پاي نهاد و به حد كمال رسيد به او حكم و علم داديم و اين چنين نيكوكاران را پاداش مي دهيم.» (قصص / 14).

[4] «و من تو را برگزيدم...». (طه / 13).

[5] «... و تا پيش چشم من (تحت نظر من) ساخته شوي.» (طه / 39).

[6] «تو را براي خود ساختم، تو و برادرت با آيات من برويد و در ياد كردن من سستي مكنيد.» (طه / 41 - 42).

[7] «و آزمايشت كرديم آزمايشي (سخت).» (طه / 40).

[8] «سالها در ميان مردم مدين ماندي آن گاه مطابق آنچه مقدر شده بود بيامدي اي موسي.» (طه / 40).

[9] «از سوي كوه طور آتشي ديد... چون به آن نزديك شد از كنار وادي ايمن در بقعه ي مباركه از درخت او را ندا آمد: اي موسي همانا من الله پروردگار دو عالم هستم.» (قصص / 29، 30).


بازگشت