تتميم و نتيجه شرط حصول حقيقت استعاذه كه بدون آن استعاذه فقط لفظيه بوده نتيجه ي معكوس مي دهد


از مطالب فصل سابق معلوم شد كه حقيقت «استعاذه» عبارت است از حالت و كيفيت نفسانيه اي كه از علم كامل برهاني به مقام توحيد فعلي حق و ايمان به اين مقام حاصل شود؛ يعني، پس از آن كه به طريق عقل منور با برهان متين حكمي و شواهد نقليه مستفاده از نصوص قرآنيه و اشارات و بدايع كتاب الهي و احاديث شريفه فهميد كه سلطنت ايجاديه و استقلال در تأثير، بلكه اصل تأثير، منحصر است به ذات مقدس الهي و ديگر موجودات را شركت در آن نيست - چنانچه در محل خود مقرر است - بايد دل را از آن آگاه كند و با قلم عقل به لوح قلب حقيقت لا اله الا الله و لا مؤثر في الوجود الا الله را بنويسد. و چون قلب به اين لطيفه ي ايمانيه و حقيقت برهانيه ايمان آورد، در آن حالت انقطاع و التجائي حاصل شود؛ و چون شيطان را قاطع طريق انسانيت و دشمن قوي خود يافت، حالت اضطراري حاصل شود كه اين حالت قلبي حقيقت استعاذه است. و چون زبان ترجمان قلب است، آن حالت قلبيه را با كمال اضطرار و احتياج به زبان آورد و اعوذ بالله من الشيطان الرجيم را از روي حقيقت گويد. و اگر در قلب از اين حقايق اثري نباشد و شيطان متصرف قلب و ساير مملكت وجوديه او باشد، استعاذه نيز از روي تصرف و تدبير شيطان



[ صفحه 228]



واقع شود؛ و در لفظ استعاذه ي بالله من الشيطان گويد، و در حقيقت چون تصرف شيطاني است، استعاذه ي به شيطان من الله واقع شود؛ و خود استعاذه عكس مطلوب را محقق كند، و شيطان گوينده ي استعاذه را مسخره كند؛ و اين سخريه نتيجه اش پس از كشف غطا و برچيده شدن پرده ي طبيعت معلوم شود. و مثل چنين شخصي كه استعاذه اش فقط لفظيه است مثل كسي است كه از شر دشمن جراري بخواهد به قلعه ي محكمي پناه ببرد، ولي خود به طرف دشمن برود و از قلعه رو برگرداند و لفظا بگويد از شر اين دشمن به اين قلعه پناه مي برم. چنين شخصي علاوه بر آن كه به شر دشمن گرفتار شود به سخريه ي او نيز دچار گردد.


بازگشت