تكميل علاوه بر حمد، ديگر احوال و افعال نماز نيز بين حق و عبد تقسيم شده است


از حديث شريف قدسي [1] چنين ظاهر شود كه تمام نماز بين حق و عبد تقسيم شده است و فقط «حمد» را از باب نمونه و مثل ذكر فرموده اند. پس بنابراين، گوييم مثلا تكبيرات صلوتي، چه تكبيرات افتتاحيه و چه غير آنها كه در خلال انقلاب احوالات صلوتي گفته شود، حظ ربوبيت و قسمت ذات مقدس است. و اگر عبد سالك الي الله به اين وظيفه ي عبوديت قيام نمود و حق ربوبيت را به قدري كه در سعه ي او است اداء نمود، حق تعالي نيز حق عبد را كه فتح باب مراوده و مكاشفه است به الطاف خاصه ي ازليه ادا فرمايد. چنانچه در حديث شريف مصباح الشريعة اشاره به آن فرمايد آنجا كه مي گويد: «چون تكبير گفتي، كوچك بشمار همه ي موجودات را در نزد كبرياء حق.» تا آن كه مي فرمايد: «از قلب خود اعتبار كن در وقت نماز؛ اگر حلاوت نماز را دريافتي و سرور و بهجت آن در نفست حاصل شده و قلبت به مناجات حق مسرور و به مخاطبات او ملتذ است، بدان كه خداوند تو را تصديق فرموده در تكبيرت؛ و الا نداشتن لذت مناجات و محروم بودن از حلاوت عبادت را دليل بگير بر تكذيب كردن خداوند تو را و مطرود نمودن از درگاهش.» [2] .

و بدين مقياس در هر يك از احوال و افعال صلوتي براي حق تعالي حقي است كه عبد بايد به آن قيام كند كه آن آداب عبوديت است در آن منزل؛ و براي عبد حظ و نصيبي است كه پس از قيام به ادب عبوديت حق تعالي عنايت فرمايد به لطف خفي و رحمت جلي. و اگر خود را در اين ميقاتهاي الهيه از عنايات خاصه محروم ديد، بداند كه به آداب عبوديت قيام ننموده. و علامت آن براي متوسطين آن است كه لذت مناجات و حلاوت عبادات را ذائقه ي قلب نمي چشد و از بهجت و سرور و انقطاع به حق محروم شود؛ و عبادتي كه از



[ صفحه 220]



لذت و حلاوت خالي باشد، روحي ندارد و قلب را از آن استفاده اي نباشد.

پس اي عزيز، قلب را به آداب عبوديت مأنوس كن و به ذائقه ي روح حلاوت ذكر خدا را بچشان. و اين لطيفه ي الهيه در ابتداء امر به شدت تذكر و انس با ذكر حق حاصل شود؛ ولي در ذكر قلب مرده نباشد و غفلت بر آن مستولي نشود. و چون با تذكر قلب را مأنوس نمودي، كم كم عنايات ازليه شامل حالت گردد و فتح ابواب ملكوت بر قلبت گردد. و علامت آن تجافي از دار غرور و انابه به دار خلود و استعداد براي موت قبل از رسيدن موت است.

بارالها، از لذت مناجات و حلاوت مخاطبان خود ما را نصيبي عنايت فرما؛ و ما را در زمره ي ذاكران و جرگه ي منقطعان به عز قدس خود قرار ده؛ و دل مرده ي ما را حياتي جاويدان بخش و از ديگران منقطع و به خود متوجه فرما. انك ولي الفضل و الانعام.


پاورقي

[1] پاورقي 350.

[2] پاورقي 194.


بازگشت