مراتب و مدارج قرائت و طوايف قاريان


بدان كه از براي قرائت در اين سفر روحاني و معراج الهي مراتب و مدارجي است كه به مناسبت اين رساله به بعض از آن اكتفا مي كنيم.

اول آن كه قاري جز به تجويد قرائت و تحسين عبارت به چيزي نپردازد؛ و هم او فقط تلفظ به اين كلمات و تصحيح مخارج حروف باشد تا تكليفي ادا و امري ساقط شود. و معلوم است براي چنين اشخاصي تكاليف كلفت و زحمت دارد، و قلب آنها از آن منضجر و باطن آنها از آن منحرف است. اينان را حظي از عبادت نيست جز آن كه معاقب به عقاب تارك نيستند؛ مگر آن كه از



[ صفحه 214]



خزائن غيب تفضلي شود و به همان لقلقه مورد احسان و انعام گردند. و اين طايفه گاهي شود كه زبان آنها كه مشتغل به ذكر حق است، قلب آنها از آن بكلي عاري و بري و به كثرات دنيويه و مشاغل ملكيه پيوند است؛ و در حقيقت اين دسته به صورت داخل نماز و به باطن و حقيقت مشغول به دنيا و مآرب و شهوات دنيويه هستند. و گاهي شود كه قلب آنها نيز اشتغال به تفكر در تصحيح صورت نماز دارد؛ در اين صورت، اينها به حسب قلب و زبان وارد صورت نماز هستند، و اين صورت از آنها مقبول و مرضي است.

طايفه ي دوم كساني هستند كه به اين حد قانع نشده و نماز را وسيله ي تذكر حق دانند و قرائت را تحميد و ثناي حق شمارند. و از براي اين طايفه مراتب بسياري است كه ذكر آن به طول انجامد. و شايد اشاره به اين طايفه است حديث شريف قدسي: قسمت الصلوة بيني و بين عبدي: فنصفها لي، و نصفها لعبدي. فاذا قال: «بسم الله الرحمن الرحيم» يقول الله: ذكرني عبدي. و اذا قال: «الحمد لله» يقول الله: حمدني عبدي و اثني علي. و هو معني «سمع الله لمن حمده.» و اذا قال: «الرحمن الرحيم» يقول الله: عظمني عبدي. و اذا قال: «مالك يوم الدين» يقول الله: مجدني عبدي [و في رواية: فوض الي عبدي] و اذا قال: «اياك نعبد و اياك نستعين» يقول الله: هذا بيني و بين عبدي. و اذا قال: «اهدنا الصراط المستقيم» يقول الله: هذا لعبدي و لعبدي ما سئل. [1] .



[ صفحه 215]



و چون نماز، به حسب اين حديث شريف، تقسيم شده است بين حق و عبد، بايد عبد تا آنجا كه حق مولي است قيام به حق او كند؛ و به ادب عبوديت، كه در اين حديث شريف فرموده است، قيام كند تا حق تعالي شأنه به لطايف ربوبيت با او عمل فرمايد؛ چنانچه فرمايد: و اوفوا بعهدي اوف بعهدكم. [2] .


پاورقي

[1] «من نماز را بين خود و بنده ام تقسيم كرده ام؛ نيمي از آن من است و نيمش از آن بنده ام. پس چون بنده گفت: بسم الله الرحمن الرحيم، خدا گويد: «بنده ام مرا ياد كرد.» و چون بنده گفت: الحمد لله خدا فرمايد: «بنده ام مرا سپاس گزارد و ستايش گفت.» و اين است معني سمع الله لمن حمده. - و چون گفت: الرحمن الرحيم، خداوند گويد: «بنده ام مرا تعظيم كرد. و چون گفت: مالك يوم الدين، خدا گويد: «بنده ام مرا تمجيد كرد.» (و در روايتي ديگر: كار خود را به من واگذار كرد.) و چون گفت: اياك نعبد و اياك نستعين، خدا مي فرمايد: «اين بين من و بنده ي من است.» و چون گفت: اهدنا الصراط المستقيم خداوند مي فرمايد: «اين از آن بنده ي من است و بنده ام آنچه بخواهد از آن اوست.» المحجة البيضاء، ج 1، ص 388. بحارالانوار، ج 92، ص 226. و صحيح مسلم، ج 2، ص 92. با تفاوت در عبارات.

[2] «وفا كنيد به عهد من تا به عهد شما وفا كنم.» (بقره / 40).


بازگشت