حجاب خودبيني و توقف در علوم فرعيه ي مربوط به قرآن


يكي از حجابهاي بزرگ حجاب خودبيني است كه شخص متعلم خود را به واسطه ي اين حجاب مستغني بيند و نيازمند به استفاده نداند. و اين از شاهكارهاي مهم شيطان است كه هميشه كمالات موهومه را بر انسان جلوه دهد و انسان را به آنچه كه دارد راضي و قانع كند و ماوراء آنچه پيش او است هر چيز را از چشم او ساقط كند. مثلا، اهل تجويد را به همان علم جزئي قانع كند و آن را در نظر آنها جلوه هاي فراوان دهد و ديگر علوم را از نظر آنها بيفكند. و حمله ي قرآن را پيش آنها به خود آنها تطبيق كند و آنها را از فهم كتاب نوراني الهي و استفاده از آن محروم نمايد. و اصحاب ادبيت را به همان صورت بي مغز راضي كند و تمام شئون قرآن را در همان كه پيش آنها است نمايش دهد. و اهل تفاسير به طور معمول را سرگرم كند به وجوه قرائات و آراء مختلفه ي ارباب لغت و وقت نزول و شأن نزول و مدني و مكي بودن و تعداد آيات و حروف و امثال اين امور. و اهل علوم را نيز قانع كند فقط به دانستن فنون دلالات و وجوه احتجاجات و امثال آن. حتي فيلسوف و حكيم و عارف



[ صفحه 196]



اصطلاحي را محبوس كند در حجاب غليظ اصطلاحات و مفاهيم و امثال آن. شخص مستفيد بايد تمام اين حجب را خرق كند و از ماوراء اين حجب به قرآن نظر كند و در هيچ يك اين حجابها توقف نكند كه از قافله ي سالكان الي الله بازماند و از دعوتهاي شيرين الهي محروم مي شود. از خود قرآن شريف دستور عدم وقوف و قانع نشدن به يك حد معين استفاده شود. در قصص قرآنيه اشارت به اين معني بسيار است. حضرت موسي كليم با مقام بزرگ نبوت قناعت به آن مقام نكرد و به مقام شامخ علم خود وقوف نفرمود؛ به مجرد آن كه شخص كاملي را مثل خضر ملاقات كرد با آن تواضع و خضوع گفت: هل اتبعك علي ان تعلمن مما علمت رشدا. [1] و ملازم خدمت او شد تا علومي كه بايد استفاده كند فراگرفت. حضرت ابراهيم عليه السلام به مقام بزرگ ايمان و علم خاص به انبياء عليهم السلام قناعت نكرد، عرض كرد: رب ارني كيف تحيي الموتي. [2] از ايمان قلبي خواست ترقي كند به مقام اطمينان شهودي. بالاتر آن كه خداي تبارك و تعالي به جناب ختمي مرتبت - اعرف خلق الله علي الاطلاق - دستور مي دهد به كريمه ي شريفه ي و قل رب زدني علما. [3] اين دستورات كتاب الهي، اين نقل قصه هاي انبياء، براي آن است كه ما از آنها تنبه حاصل كنيم و از خواب غفلت برانگيخته شويم.


پاورقي

[1] «آيا پيروي (همراهي) تو نمايم تا آنچه را آموخته اي از بصيرت و رشاد به من بياموزي؟» (كهف / 66).

[2] «پروردگارا نشانم بده چگونه مردگان را زنده مي كني.» (بقره / 260).

[3] «و بگو: پروردگارا بر دانش من بيفزا.» (طه / 114).


بازگشت