معناي واقعي تفسير قرآن با توجه به مقصد اصلي اين كتاب الهي


به عقيده ي نويسنده تاكنون تفسير براي كتاب خدا نوشته نشده. به طور كلي معني «تفسير» كتاب آن است كه شرح مقاصد آن كتاب را بنمايد؛ و نظر مهم به آن، بيان منظور صاحب كتاب باشد. اين كتاب شريف، كه به شهادت خداي تعالي كتاب هدايت و تعليم است و نور طريق سلوك انسانيت است، بايد مفسر در هر قصه از قصص آن، بلكه هر آيه از آيات آن، جهت



[ صفحه 193]



اهتداء به عالم غيب و حيث راه نمايي به طرق سعادت و سلوك طريق معرفت و انسانيت را به متعلم بفهماند. مفسر وقتي «مقصد» از نزول را به ما فهماند مفسر است، نه «سبب» نزول به آن طور كه در تفاسير وارد است. در همين قصه ي آدم و حوا و قضاياي آنها با ابليس از اول خلقت آنها تا ورود آنها در ارض، كه حق تعالي مكرر در كتاب خود ذكر فرموده، چقدر معارف و مواعظ مذكور و مرموز است و ما را به چقدر از معايب نفس و اخلاق ابليسي و كمالات آن و معارف آدمي آشنا مي كند و ما از آن غافل هستيم.

بالجمله، كتاب خدا كتاب معرفت و اخلاق و دعوت به سعادت و كمال است؛ كتاب تفسير نيز بايد كتاب عرفاني اخلاقي و مبين جهات عرفاني و اخلاقي و ديگر جهات دعوت به سعادت آن باشد. مفسري كه از اين جهت غفلت كرده يا صرف نظر نموده يا اهميت به آن نداده، از مقصود قرآن و منظور اصلي انزال كتب و ارسال رسل غفلت ورزيده. و اين يك خطائي است كه قرنها است اين ملت را از استفاده از قرآن شريف محروم نموده و راه هدايت را به روي مردم مسدود كرده. ما بايد مقصود از تنزيل اين كتاب را قطع نظر از جهات عقلي برهاني، كه خود به ما مقصد را مي فهماند، از خود كتاب خدا اخذ كنيم. مصنف كتاب مقصد خود را بهتر مي داند. اكنون به فرموده هاي اين مصنف راجع به شئون قرآن نظر كنيم، مي بينيم خود مي فرمايد: ذلك الكتاب لا ريب فيه هدي للمتقين. [1] اين كتاب را كتاب هدايت خوانده. مي بينيم در يك سوره ي كوچك چندين مرتبه مي فرمايد: و لقد يسرنا القرآن للذكر فهل من مدكر. [2] مي بينيم مي فرمايد: و انزلنا اليك الذكر لتبين للناس ما نزل اليهم و لعلهم يتفكرون. [3] مي فرمايد: كتاب انزلناه اليك مبارك ليدبروا آياته



[ صفحه 194]



و ليتذكر اولوا الالباب. [4] الي غير ذلك از آيات شريفه كه ذكرش به طول انجامد.

بالجمله، مقصود ما از اين بيان نه انتقاد در اطراف تفاسير است، چه كه هر يك از مفسرين زحمتهاي فراوان كشيده و رنجهاي بي پايان برده تا كتابي شريف فراهم آورده فلله درهم و علي الله اجرهم، بلكه مقصود ما آن است كه راه استفاده از اين كتاب شريف را، كه تنها كتاب سلوك الي الله و يكتا كتاب تهذيب نفوس و آداب و سنن الهيه است و بزرگتر وسيله ي رابطه بين خالق و خلق و عروة الوثقي و حبل المتين تمسك به عز ربوبيت است، بايد به روي مردم مفتوح نمود. علماء و مفسرين تفاسير فارسي و عربي بنويسند و مقصود آنها بيان تعاليم و دستورات عرفاني و اخلاقي و بيان كيفيت ربط مخلوق به خالق و بيان هجرت از دار الغرور به دار السرور و الخلود باشد، به طوري كه در اين كتاب شريف به وديعت گذاشته شده. صاحب اين كتاب سكاكي و شيخ نيست كه مقصدش جهات بلاغت و فصاحت باشد؛ سيبويه و خليل نيست تا منظورش جهات نحو و صرف باشد؛ مسعودي و ابن خلكان نيست تا در اطراف تاريخ عالم بحث كند؛ اين كتاب چون عصاي موسي و يد بيضاي آن سرور، يا دم عيسي كه احياء اموات مي كرد نيست كه فقط براي اعجاز و دلالت بر صدق نبي اكرم آمده باشد؛ بلكه اين صحيفه ي الهيه كتاب احياء قلوب به حيوة ابدي علم و معارف الهيه است؛ اين كتاب خدا است و به شئون الهيه جل و علا دعوت مي كند. مفسر بايد شئون الهيه را به مردم تعليم كند، و مردم بايد براي تعلم شئون الهيه به آن رجوع كنند تا استفادت از آن حاصل شود - و ننزل من القرآن ما هو شفاء و رحمة للمؤمنين و لا يزيد الظالمين الا خسارا. [5] چه خسارتي بالاتر از اين كه سي - چهل سال كتاب الهي را قرائت كنيم و به



[ صفحه 195]



تفاسير رجوع كنيم و از مقاصد آن بازمانيم. ربنا ظلمنا انفسنا و ان لم تغفر لنا و ترحمنا لنكونن من الخاسرين. [6] .


پاورقي

[1] «هيچ شكي در اين كتاب نيست و آن هدايت براي پرهيزكاران است.» (بقره / 2).

[2] «ما قرآن را براي متذكر شدن آسان ساختيم؛ آيا متذكرشونده اي هست؟» (قمر / 17).

[3] «ما قرآن را (يكباره) به سوي تو نازل كرديم تاآنچه را كه (تدريجا) بر مردم فرستاده شده است براي آنها بيان كني شايد آنان بينديشند.» (نحل / 44).

[4] «كتاب مباركي كه به سوي تو نازل كرديم تا در آيات آن تدبر كنند و صاحبان خرد متذكر شوند.» (ص / 29).

[5] «ما از قرآن آنچه را كه براي مؤمنان شفا و رحمت است نازل مي كنيم و آن ستمكاران را جز زيان نمي افزايد.» (اسراء / 82).

[6] «پروردگارا ما بر خود ستم كرديم و اگر ما را نيامرزي و بر ما رحم ننمايي محققا از زيانكاران خواهيم بود.» (اعراف / 23).


بازگشت