تصفيه ي عمل از استكثار و خوشنودي و اعتماد و دلبستگي بدان


درجه ي ديگر اخلاص، تصفيه ي عمل است از استكثار و خوشنودي به آن و اعتماد و دلبستگي بدان. و اين نيز از مهمات سلوك سالك است كه او را از قافله ي سالكان الي الله بازدارد و به سجن مظلم طبيعت محبوس كند. و اين نيز از شجره ي خبيثه ي شيطانيه رويد، و از خودخواهي است كه از ارث شيطاني مي باشد كه خلقتني من نار و خلقته من طين [1] گفت و اين از جهل انساني است به مقام خود و مقام معبود جلت عظمته.

اگر بيچاره ممكن، مقام نقص و عجز و ضعف و بيچارگي خود را بداند و مقام عظمت و بزرگواري و كمال حق را بشناسد، هرگز عمل خود را بزرگ نبيند و خود را قائم به امر محسوب ندارد. بيچاره، عملي را كه در بازار دنيا براي يك سال او بيش از چند تومان ارزش قائل نيستند اگر از صحت و اجزاء آن مأمون باشند، از دو ركعت آن توقعهاي غيرمتناهي دارد. اين خوشنودي و استكثار عمل است كه مبدأ بسياري از مفاسد اخلاقي و اعمالي است كه ذكرش به طول انجامد.



[ صفحه 175]




پاورقي

[1] «مرا از آتش و او را از گل آفريده اي.» (اعراف / 12، ص / 76).


بازگشت