استفاده ي جميع مراتب اخلاص از آيه ي شريفه ي و من يخرج من بيته مهاجرا الي الله و رسوله ...


و قال تعالي: و من يخرج من بيته مهاجرا الي الله و رسوله ثم يدركه الموت فقد وقع اجره علي الله. [1] و اين آيه ي شريفه ممكن است متكفل جميع مراتب اخلاص باشد: يكي هجرت صوري كه به بدن واقع شود. و اين هجرت اگر خالص براي خدا و رسول نباشد، بلكه براي حظوظ نفساني باشد، هجرت الي الله و رسوله نيست. و اين مرتبه ي اخلاص صوري فقهي است.

و ديگر، هجرت معنوي و مسافرت باطني است كه مبدأ آن، بيت مظلمه ي



[ صفحه 162]



نفس است؛ و غايت آن، خداي تعالي و رسول او است كه آن هم به حق برگردد، زيرا كه رسول بماهو رسول استقلال ندارد، بلكه آيت و مرآت و نماينده است؛ پس هجرت به او هجرت به حق است (حب خاصان خدا حب خدا است.) [2] .

پس، محصل معناي آيه ي شريفه، به حسب اين احتمال، آن است كه كسي كه به مهاجرت معنوي و سفر قلبي عرفاني از بيت نفس و منزل انانيت خارج شد و مهاجرت الي الله كرد بدون ديدن خود و نفسانيت و حيثيت خود، جزاي او با حق تعالي است. و اگر سالك در سلوك الي الله يكي از حظوظ نفسانيه را طالب باشد، ولو وصول به مقامات بلكه گرچه وصول به قرب حق كه براي رسيدن خود به قرب حق باشد، اين سلوك الي الله نيست؛ بلكه سالك خارج از بيت نشده، بلكه مسافر در جوف بيت است از گوشه اي به گوشه اي و از زاويه اي به زاويه اي.

پس، سفر اگر در مراتب نفس شد و براي رسيدن به كمالات نفسانيه، سفر الي الله نيست بلكه من النفس الي النفس است؛ ولي سالك را براي سفر الي الله اين سفر ناچار پيش آمد كند. و جز كمل از اولياء عليهم السلام نتواند كسي سفر رباني بي سفر نفساني كند؛ فقط اين شأن براي كمل است؛ و شايد آيه ي شريفه ي سلام هي حتي مطلع الفجر [3] اشاره به اين سلامت از تصرفات شيطاني و نفساني باشد در جميع مراتب سير در ليالي مظلمه ي طبيعت، كه براي كمل ليلة القدر است تا طلوع فجر يوم القيمة، كه براي كمل رؤيت جمال احديت است. و اما غير آنها، در جميع مراتب سير به سلامت نيستند، بلكه در اوائل امر هيچ سالكي از تصرفات شيطانيه خارج نيست.

پس، معلوم شد كه اين مرتبه ي از اخلاص - كه سلامت از اول مرتبه سير الي الله تا آخر مراتب آن كه حصول موت حقيقي است بلكه تا پس از حيات



[ صفحه 163]



ثانوي حقاني كه صحو بعد المحو است - براي اهل السلوك و متعارف از اصحاب معرفت و رياضت دست ندهد. و علامت اين نحو از خلوص آن است كه غوايت شيطان را در آنها راهي نيست و طمع شيطان از آنها يكسره بريده است؛ چنانچه در آيه ي شريفه فرمايد از قول آن پليد: فبعزتك لاغوينهم اجمعين الا عبادك منهم المخلصين. [4] و در اينجا اخلاص به عين عبد نسبت داده شده نه به فعل عبد؛ و اين مقامي است بالاتر از اخلاص در عمل. و شايد حديث معروف نبوي كه مي فرمايد: من اخلص لله اربعين صباحا جرت ينابيع الحكمة من قلبه علي لسانه. [5] مراد جميع مراتب اخلاص باشد؛ يعني، اخلاص عملي و صفتي و ذاتي. و شايد هم ظهور در اخلاص ذاتي داشته باشد كه مراتب اخلاص ديگر از لوازم او است.

و شرح اين حديث شريف و بيان مقصود از «ينابيع الحكمة» و كيفيت جريان آن از قلب به لسان، و مدخليت خلوص در اين جريان، و خصوصيت «اربعين صباح»، از نطاق بيان در اين رساله خارج است و محتاج به رساله اي جداگانه است. و رساله ي معروف به تحفة الملوك في السير و السلوك منسوب به عارف بالله مرحوم بحرالعلوم است كه عمده نظرش شرح اين حديث شريف است. و آن رساله لطيفه اي است، گرچه خالي از بعض مناقشات نيست؛ و لهذا بعضي آن را از آن بزرگوار نمي دانند؛ بعيد هم نيست.



[ صفحه 164]




پاورقي

[1] پاورقي 15.

[2] مأخذ يافت نشد.

[3] «اين شب سلامت و تهنيت است تا صبحدم.» (قدر / 5).

[4] «پس به عزت تو قسم همه ي آنها مگر بندگان مخلص تو را گمراه خواهم كرد.» (ص 82 و 83).

[5] «كسي كه چهل صبح را براي خدا خالص گرداند، چشمه هاي حكمت از قلب او بر زبانش جاري شود.» بحارالانوار، ج 67، ص 242، «كتاب الايمان و الكفر»، «باب الاخلاص»، حديث 10. به نقل از عيون اخبار الرضا، ج 2، ص 69 (با اندكي اختلاف). همچنين اين مضمون در منبع اخير، ص 249، حديث 25، نقل شده است.


بازگشت