نكوهش آنان كه دعوت به صورت و قشر شريعت مي كنند و مردم را از آداب باطنيه باز مي دارند


بالجمله، نتيجه ي مطلوبه از عبادات تحصيل معارف و تمكين توحيد و ديگر معارف است در قلب. و اين مقصد حاصل نشود مگر آنكه حظوظ قلبيه ي عبادات را سالك استيفاء كند، و از صورت و قالب به حقيقت و لب عبور نمايد، و واقف نشود در دنيا و قشر كه وقوف در اين امور خار راه سلوك انسانيت است. و كساني كه دعوت به صورت محض مي كنند و مردم را از آداب باطنيه بازمي دارند و گويند شريعت را جز اين صورت و قشر معني و حقيقتي نيست، شياطين طريق الي الله و خارهاي راه انسانيتند، و از شر آنها بايد به خداي تعالي پناه برد كه نور فطرت الله را كه نور معرفت و توحيد و ولايت و ديگر معارف است در انسان منطفي مي كنند و حجابهاي تقليد و جهالت و عادت و اوهام را به روي آن مي كشند، و بندگان خداي تعالي را از عكوف به درگاه او و وصول به جمال جميل او بازمي دارند و سد طريق معارف مي نمايند، و قلوب صافي بي آلايش بندگان خدا را كه حق تعالي با دست جمال و جلال خود تخم معرفت در خميره ي آنها پنهان فرموده و انبياء عظام و كتب آسماني را فرستاده براي تربيت و تنميه ي آن، به دنيا و زخارف آن و جهات مادي و جسماني و عوارض آن متوجه مي كنند و از روحانيات و سعادات عقليه منصرف مي كنند، و حصر عوالم غيب و جنتهاي موعوده را مي نمايند به همان مأكولات حيوانيه و مشروبات و منكوحات و ديگر از مشتهيات حيواني.

اينها گمان كنند كه حق تعالي اين همه بسط بساط رحمت فرموده و با اين همه تشريفات كتابها نازل فرموده و ملائكة الله معظم فروفرستاده و انبياء عظام مأمور فرموده براي اداره كردن بطن و فرج، غايت معارفشان اين است كه بطن و فرج را در دنيا حفظ كن تا به شهوات آن در آخرت برسي. آن قدري كه اهميت به جماع پانصد ساله مي دهند به توحيد و نبوات نمي دهند؛ و تمام معارف را مقدمه ي تعمير بطن و فرج مي دانند. و اگر حكيمي الهي يا عارفي رباني به روي بندگان خدا بخواهد دري از رحمت باز كند و ورقي از حكمت الهي بخواند، از هيچ نسبت و بدگويي و فحش و تكفيري به او خودداري نمي كنند. اينها به طوري منغمر در دنيا شدند و به شهوات بطن و فرج اهميت



[ صفحه 155]



مي دهند - من حيث لا يشعرون - كه ميل ندارند سعادت ديگري در دار تحقق موجود باشد جز شهوات حيواني، با آن كه اگر سعادت عقليه هم در عالم باشد به بطن و فرج آنها ضرري نمي رساند.

امثال ماها كه از حد حيوانيت تجاوز نكرديم، جز بهشت جسماني و اداره ي بطن و فرج چيز ديگر نداريم، و به آن هم با تفضل خداي تعالي اميد است برسيم؛ لكن گمان نكنيم كه سعادت منحصر به آن است و بهشت حق تعالي محصور به همين بهشت حيواني است؛ بلكه براي حق تعالي عوالمي است كه هيچ چشمي نديده و هيچ گوشي نشنيده و خطور در قلب هيچ كس نكرده. و اهل محبت الهيه و معرفت الله را اعتنائي به هيچ يك از بهشتها نيست و توجهي به عالم غيب و شهادت نمي باشد، و براي آنها جنت لقاء است.

و اگر آيات قرآنيه و احاديث وارده ي از اهل بيت عصمت را بخواهم در اين باب ذكر كنم، مخالف با وضع اين اوراق است؛ و اين مقدار نيز از طغيان قلم ذكر شد. و مقصود عمده ي ما توجه دادن قلوب بندگان خدا است به آنچه براي آن خلق شدند كه آن معرفت الله است كه از همه ي سعادات بالاتر است و هيچ چيز جز مقدمه ي آن نيست. و مقصود ما از كساني كه خار راه سلوكند علماء بزرگ اسلام و فقهاء كرام مذهب جعفري عليهم رضوان الله نيست، بلكه بعضي از اهل جهل و منتحلين به علم از راه قصور و جهل، نه تقصير و عناد، راهزن بندگان خدا شدند. و به خداي تعالي پناه مي برم از شر طغيان قلم و نيت فاسده و مقصود باطل و الحمد لله اولا و آخرا و ظاهرا و باطنا.



[ صفحه 156]




بازگشت