چند روايت راجع به كيفيت قيام اولياء دين به نماز و شرط تماميت نماز و اداء حق آن


عن محمد بن يعقوب باسناده عن ابي عبدالله عليه السلام، قال: كان علي بن الحسين عليهماالسلام اذا قام الي الصلوة، تغير لونه. فاذا سجد لم يرفع رأسه حتي يرفض عرقا. [1] .

و باسناده عنه عليه السلام، قال: كان ابي يقول كان علي بن الحسين اذا قام الي الصلوة، كانه ساق شجر لا يتحرك منه شي ء الا ما حركت الريح منه. [2] .

و عن محمد بن علي بن الحسين في العلل باسناده عن ابان بن تغلب قال: قلت لابي عبدالله عليه السلام: اني رايت علي بن الحسين اذا قام الي الصلوة، غشي لونه لون آخر. فقال لي: والله ان علي بن الحسين كان يعرف الذي يقوم بين يديه. [3] .

و عن السيد علي بن طاوس في فلاح السائل في حديث، فقال ابوعبدالله عليه السلام: لا تتم الصلوة الا لذي طهر سابغ و تمام بالغ غير نازغ و لا زائغ، عرف فوقف، و اخبت فثبت؛ فهو واقف بين اليأس و الطمع و الصبر و الجزع كأن الوعد له صنع و الوعيد به وقع؛ يذل عرضه و يمثل غرضه؛ و بذل في الله المهجة، و تنكب اليه المحجة غير مرتغم بارتغام؛ يقطع علائق الاهتمام بعين من له قصد، و اليه وفد و منه استرفد. فاذا اتي بذلك، كانت هي الصلوة التي بها امر و عنها اخبر. و انها هي الصلوة التي تنهي عن الفحشاء و المنكر... الحديث. [4] .



[ صفحه 150]



و عن محمد بن يعقوب باسناده الي مولانا زين العابدين عليه السلام انه قال: و اما حقوق الصلوة، فان تعلم انها وفادة الي الله، و انك فيها قائم بين يدي الله. فاذا علمت ذلك، كنت خليقا ان تقوم فيها مقام العبد الذليل الراغب الراهب الخائف الراجي المسكين المتضرع المعظم مقام من يقوم بين يديه بالسكون و الوقار و خشوع الاطراف و لين الجناح و حسن المناجات له في نفسه و الطلب اليه في فكاك رقبته التي احاطت به خطيئته و استهلكتها ذنوبه، و لا قوة الا بالله. [5] .

و عن النبي صلي الله عليه و آله: اعبد ربك كانك تراه؛ فان لم تكن تراه، فانه يراك. [6] .

و عن فقه الرضا عليه السلام: فاذا اردت ان تقوم الي الصلوة، فلا تقم اليها متكاسلا و لا متناعسا و لا مستعجلا و لا متلاهيا؛ ولكن تأتيها علي السكون و الوقار و التؤدة. و عليك بالخشوع و الخضوع متواضعا لله عزوجل متخاشعا؛ عليك



[ صفحه 151]



الخشية و سيماء الخوف راجيا خائفا بالطمأنينة علي الوجل و الحذر؛ فقف بين يديه كالعبد الابق المذنب بين يدي مولاه. فصف قدميك، و انصب نفسك؛ و لا تلتفت يمينا و شمالا؛ و تحسب كانك تراه؛ فان لم تكن تراه، فانه يراك... الحديث. [7] .

و في عدة الداعي: روي ان ابراهيم عليه السلام كان يسمع تأوهه علي حد ميل، حتي مدحه الله بقوله: «ان ابراهيم لحليم اواه منيب.» و كان في صلوته يسمع له ازير كازير المرجل. و كذلك يسمع من صدر سيدنا رسول الله صلي الله عليه و آله مثل ذلك. و كانت فاطمة عليهاالسلام تنهج في الصلوة من خيفة الله. [8] الي غير ذلك من الاخبار.

و در اين موضوعات اخبار شريفه بيش از اين است كه در اين مختصر بگنجد. و تفكر در همين چند حديث نيز براي اهل تذكر و تفكر كفايت مي كند - هم راجع به آداب صوريه و هم راجع به آداب قلبيه و معنويه و كيفيت قيام بين يدي الله.



[ صفحه 152]




پاورقي

[1] «علي بن الحسين عليهماالسلام وقتي به نماز مي ايستاد رنگش دگرگون مي شد؛ و چون به سجده مي رفت سر برنمي داشت تا آنكه عرق از وي مي ريخت.» فروع كافي، ج 3، ص 300، «كتاب الصلوة»، «باب الخشوع في الصلوة و كراهية العبث»، حديث 5.

[2] «پدرم (امام باقر عليه السلام) مي گفت: «علي بن الحسين وقتي به نماز مي ايستاد گويي شاخه ي درخت بود كه جز آنچه باد از او به حركت درآورد چيزي از او تكان نخورد.» منبع پيشين، حديث 4.

[3] «ابان بن تغلب گفت به امام صادق عليه السلام عرض كردم: «علي بن الحسين را ديدم كه هنگامي كه به نماز ايستاد، چهره اش را رنگي ديگر پوشاند.» امام صادق به من فرمود: «به خدا قسم علي بن الحسين كسي را كه براي او نماز مي كرد مي شناخت.» علل الشرائع، ص 88. به نقل وسائل الشيعة، ج 4، ص 685، «كتاب الصلوة»، «ابواب افعال الصلوة»، باب 2، حديث 4.

[4] نماز به كمال نرسد مگر براي كسي كه طهارتي همه جانبه و تماميتي رسا داشته باشد و حق آن را كامل ادا كند، و از وسوسه و انحراف به دور باشد؛ خداي را بشناسد و براي او خشوع نمايد و ثبات ورزد در حالي كه ميان نوميدي و اميد و شكيبايي و بيتابي ايستاده باشد، گويي وعده ها براي او ساخته آمده و وعيدها بر او واجب گرديده است؛ دارايي خود بذل كرده و مقصود خويش برابر نظر آورده و جان در راه خدا نهاده و طريق او را برگزيده است در بيني بر خاك نهادن (در سجده) كمترين كراهتي به دل راه ندهد؛ و پيوند علايق را از هر كه جز او بريده و تنها به او متوجه گرديده و به حضور او آمده و عطاي او را خواسته است. پس اگر چنين نمازي به جاي آورد، همان نمازي خواهد بود كه به آن امر شده و از آن خبر داده شده؛ و اين همان نمازي است كه از فحشا و منكر بازمي دارد...». فلاح السائل، ص 23، «الفصل الثاني، في صفة الصلوة».

[5] «اما حقوق نماز (كه بايد رعايت شود) عبارت از اين است كه بداني نماز ورود به محضر خداست، و بداني كه در نماز در پيشگاه خدا ايستاده اي. چون اين را دانستي، شايسته خواهي بود كه به نماز بايستي آنچنان كه به نماز مي ايستد بنده ي ذليل، طالب و راغب، بيمناك (از عذاب خدا)، اميدوار (به رحمت خدا)، درمانده و زاريگري كه با آرامش و وقار، خشوع در اعضا و جوارح، فروتني، و با مناجات نيكوي قلب و با طلب رهايي نفس خود كه خطايايش او را فراگرفته و گناهانش او را هلاك ساخته، مقام آن را كه در پيشگاهش ايستاده بزرگ مي دارد. و هيچ نيرويي جز از خدا نيست.» مستدرك الوسائل، «كتاب الصلوة»، «ابواب افعال الصلوة»، باب 2، حديث 3.

[6] «از پيامبر صلي الله عليه و آله روايت شده كه فرمود: «پروردگار خود را عبادت كن چنانكه گويي او را مي بيني؛ كه اگر تو او را نمي بيني او تو را مي بيند.» بحارالانوار، ج 74، ص 74، «كتاب الروضة»، «مواعظ النبي»، باب 4، حديث 3. مكارم الاخلاق، ص 459.

[7] «از فقه الرضا نقل شده است: «چون خواستي به نماز بايستي با حال كسالت، خواب آلودگي، شتاب و لهو و بازي مايست؛ بلكه با آرامش و وقار نماز را به جاي آور. و بر تو باد كه (در نماز) خاشع و خاضع باشي و براي خدا تواضع كني و خشوع و خوف را بر خود هموار سازي در آن حال كه بين بيم و اميد ايستاده باشي و پيوسته نگران و محترز باشي. پس، بسان بنده اي گريخته و گنهكار كه (بازگشته) در محضر مولايش ايستاده، در پيشگاه خدا بايست؛ پاهاي خود را كنار هم نه و قامتت را راست نگهدار و به راست و چپ روي مگردان؛ و چنين بدان كه گويي خدا را مي بيني؛ كه اگر تو او را نمي بيني او تو را مي بيند...» مستدرك الوسائل، «كتاب الصلوة»، «ابواب افعال الصلوة»، باب 1، حديث 7. به نقل از فقه الرضا، ص 101، «باب الصلوات المفروضة».

[8] «روايت شده كه صداي آه و زاري ابراهيم عليه السلام از فاصله ي يك ميلي (چهار هزار ذراع) شنيده مي شد تا آن حد كه خداوند او را به اين كلام ستود كه فرمود: «همانا ابراهيم، بردبار، بسيار آه كشنده و انابه كننده به سوي خدا بود.» [هود / 75]، در نماز صدايي مانند صداي ديگ جوشان از سينه ي او شنيده مي شد. چنين صدايي از سينه ي سرور ما، رسول الله صلي الله عليه و آله، نيز شنيده مي شد. و فاطمه عليهاالسلام در نماز از خوف خدا از حال عادي خارج مي گرديد و نفس وي به شماره مي افتاد.» مستدرك الوسائل، «كتاب الصلوة»، «ابواب افعال الصلوة»، باب 2، حديث 15.


بازگشت