برخي از آداب «قيام»


و آن، چنان است كه سالك خود را حاضر در محضر حق ببيند و عالم را



[ صفحه 148]



محضر ربوبيت بداند و خود را از حضار مجلس و مقيم بين يدي الله محسوب كند، و عظمت حاضر و محضر را به قلب برساند و اهميت مناجات با حق تعالي و خطر آن را به قلب بفهماند؛ و با تفكر و تدبر، قبل از ورود در صلوة، قلب را حاضر كند و به او بزرگي مطلب را بفهماند و آن را ملتزم كند به خضوع و خشوع و طمأنينه و خشيت و خوف و رجا و ذل و مسكنت تا آخر نماز. و با قلب مشارطه كند كه از اين امور مراقبت و محافظت كند، و تفكر و تدبر در احوال بزرگان دين و هاديان سبل كند كه براي آنها چه حالاتي دست مي داده و آنها چه معامله اي با مالك الملوك مي كردند؛ و از احوال ائمه ي هدي سرمشق اتخاذ كند و تأسي به آن بزرگواران كند و از تاريخ بزرگان دين و ائمه ي معصومين اكتفا به سال و روز وفات و تولد و مقدار عمر شريف و امثال اين امور، كه چندان فائده بزرگي ندارد، نكند؛ بلكه عمده ي سير او در سير و سلوك ايماني و عرفاني آنها باشد، كه معاملات آنها در عبوديت چه بوده و در سير الي الله چه مشيي داشتند و مقامات عرفاني آنها، كه از كلمات معجز آيات آنها به دست مي آيد، چه اندازه بوده.

افسوس كه ما اهل غفلت و سكر طبيعت و مغروران بي مايه در تمام امور دست نشانده ي شيطان پليد هستيم و هيچ گاه از خواب گران و نسيان بي پايان بيرون نمي آييم؛ و استفادت ما از مقامات و معارف ائمه ي هدي عليهم السلام به قدري كم و ناچيز است كه به حساب درست نيايد؛ و از تاريخ حيات آنها به قشر و صورت اكتفا كرديم و از آنچه غايت بعثت انبياء عليهم السلام است به كلي صرف نظر كرده و در حقيقت مشمول مثل معروف استسمن ذا ورم [1] هستيم. و ما اكنون در اين مقام بعضي از رواياتي كه در اين باب وارد است ذكر مي كنيم شايد بعض از اخوان مؤمنين را تذكري حاصل آيد. و الحمد لله و له الشكر.



[ صفحه 149]




پاورقي

[1] «متورم را فربه پنداشت.» ضرب المثلي است در مورد قريب ظاهر را خوردن و امر غير واقعي را واقعي پنداشتن.


بازگشت