نكته ي عرفانيه ي آنچه از حديث معراج راجع به عجز ملائكه از مشاهده ي جمال احمدي استفاده مي شود


در حديث شريف علل، كه صلوة معراج را تفصيل مي دهد و توصيف مي كند، وارد است كه پس از آن كه رسول خدا با محمل نوري كه از جانب رب العزة نازل شده بود به مصاحبت جبرئيل عروج كردند و به آسمان سوم رسيدند، ملائكه فرار كردند و سجده نمودند و تسبيح گفتند و جبرئيل گفت: اشهد ان محمدا رسول الله، اشهد ان محمدا رسول الله. ملائكه مجتمع شدند و سلام بر رسول خدا كردند، و از حال حضرت اميرالمؤمنين سؤال كردند. و درهاي آسمان گشوده شد و حضرت عروج به آسمان چهارم فرمودند، و در آنجا ملائكة الله چيزي نگفتند. پس، ابواب آسمان گشوده شد و ملائكه مجتمع شدند و جبرئيل بقيه ي اقامه را گفت... الحديث. [1] .

و از تفسير عياشي نيز قريب به اين مضمون وارد شده. و از اين حديث معلوم شود كه ملائكه ي هيچ يك از آسمانها طاقت مشاهده ي جمال احمدي ندارند، و به رؤيت آن نور مقدس به سجده بيفتند و متفرق شوند و توهم نور حق مطلق كنند؛ و با فصول اذان و اقامه به انس رجوع كنند، و ابواب سماوات مفتوح گردد و رفع حجب شود.

پس، سالك بايد به واسطه ي اين شهادات از احتجابات بيرون آيد، و در شهادت به رسالت از احتجاب تعين خلقي بكلي خارج شود؛ چه كه مقام



[ صفحه 140]



رسالت را كه براي اشرف الخليقه ثابت نمود، مقام فناي مطلق و لا استقلالي تام است؛ زيرا كه رسالت مطلقه ي ختميه خلافت كبراي الهيه ي برزخيه است؛ و اين خلافت خلافت در ظهور و تجلي و تكوين و تشريع است؛ و خليفه را از خود به هيچ وجه استقلالي و تعيني نبايد باشد، و الا خلافت به اصالت برگردد، و اين براي احدي از موجودات امكان ندارد.

پس، سالك الي الله بايد مقام خلافت كبراي احمديه را به باطن قلب و روح برساند؛ و به واسطه ي آن، كشف حجاب و خرق ستور نمايد و از حجب تعين خلقي بكلي خارج شود؛ پس، ابواب جميع سماوات براي او مفتوح شود و به مقصد خود بي حجاب نائل گردد.


پاورقي

[1] پاورقي 195.


بازگشت