معناي چهار تكبير سالك در اول اذان


بدان كه چون اذان اعلام حضور قواي ظاهره و باطنه ي نفس است در محضر ربوبيت براي ثناي ذات مقدس به حسب جميع اسماء و صفات و شئون و آيات زيرا كه نماز، چنانچه اشاره به آن شد، ثناي جامع است و مورد اين ثناء ذات مقدس است به حسب جلوه به اسم اعظم كه مقام احديت جمع اسماء است در حضرت واحديت، و مقام تجلي به جمع و تفريق و ظهور و بطون است در حضرات اعيان و اسماء عينيه، پس، سالك در اول امر متوجه به كبرياي ذات مقدس شود به حسب اين شأن جامع؛ پس، اعلان عظمت و كبرياي آن را كند اولا به قواي ملكوتيه و ملكيه ي مملكت خود؛ و ثانيا به ملائكة الله موكله به ملكوت قواي منتشره در مملكت نفس؛ و ثالثا به موجودات عوالم غيب و شهادت؛ و رابعا به ملائكة الله موكله به ملكوت سموات و ارضين. پس، به حسب چهار تكبير، كبرياي اسم اعظم را به جميع سكنه ي عوالم غيب و شهادت مملكت داخلي و خارجي اعلان كند؛ و اين خود، اعلان عجز خود از قيام به ثناي ذات مقدس است و اعلام قصور خود از اقامه ي نماز است؛ و اين خود از امور شامله ي سلوك و آداب محيطه ي ثنا و عبادت است كه در تمام احوال



[ صفحه 126]



نماز نصب العين سالك بايد باشد. و از اين جهت در اذان و اقامه مكرر ذكر شود و در نماز دائما تكرار شود؛ در انتقال از هر حالي به حال ديگر اعاده ي آن شود كه در قلب سالك قصور ذاتي خود و عظمت و كبرياي ذات مقدس تمكين پيدا كند.

و از اين جا ادب آن نيز معلوم شود كه بايد سالك در هر تكبيري قلب و قواي خود را متذكر كند به عجز خود و كبرياي حق. و به وجه ديگر ممكن است كه اين تكبيرات اوليه ي اذان هر يك اشاره به مقامي باشد: پس اول، اشاره باشد به تكبير از توصيف ذاتا. و دوم، به تكبير از توصيف وصفا. و سوم، به تكبير از توصيف اسما. و چهارم، تكبير از توصيف فعلا. پس گويي كه سالك گويد: الله اكبر از توصيف ذات يا تجليات ذاتيه و از توصيف صفات و اسماء و افعال يا تجليات به حسب آنها.

و في حديث طويل عن اميرالمؤمنين عليه السلام انه قال: و الوجه الآخر «الله اكبر» فيه نفي كيفيته؛ كانه يقول (اي المؤذن): الله اجل من ان يدرك الواصفون قدر صفته الذي هو موصوف به؛ و انما يصفه الواصفون صفته علي قدرهم لا قدر عظمته و جلاله. تعالي الله عن ان يدرك الواصفون صفته علوا كبيرا... الحديث [1] .


پاورقي

[1] «وجه ديگر «الله اكبر» اين است كه كيفيت و چگونگي را از او نفي مي كند؛ گويي اذان گوينده مي گويد: «خدا والاتر از آن است كه وصف كنندگان صفت او را (آنچنانكه هست) ادراك كنند.» وصف كنندگان به قدر ادراك خود او را وصف مي كنند نه به قدر عظمت و جلال او. خدا بسيار برتر از آن است كه وصف گويان صفت او را دريابند...». بحارالانوار، ج 81، ص 131، «كتاب الصلوة»، «باب الاذان و الاقامة»، حديث 24.


بازگشت