زنهار دادن از يأس از روح و رحمت خدا و اشاره به امكان طي برخي مدارج و مقامات معنويه براي مثال ما محجوبان


و براي اولياي كمل حق تعالي گاه به تجلي لطفي تجلي فرمايد، و عشق و جذبه ي حبيه رهنمون آنها گردد؛ چنانچه در حديث است كه رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم انتظار وقت نماز را مي كشيدند و عشق و شوقشان اشتداد پيدا مي كرد و به بلال مؤذن مي فرمودند: ارحنا يا بلال. [1] و گاه به تجلي عظمت و سلطنت تجلي فرمايد، و خوف و خشيت در آنها حاصل آيد؛ چنانچه از رسول خدا صلي الله عليه و آله و از ائمه ي هدي عليهم السلام حالات خوفيه منقول است. و گاه به تجلي جمعي احدي تجلي فرمايد به حسب طاقت قلوب و بزرگي وعاء آن. و ما محجوبان مشتغل به دنيا و محبوسان به سجن طبيعت و زنجيرهاي شهوات و آرزوها و محرومان از سعادات عقليه ي الهيه، كه سكر طبيعت ما را تا صبح ازل به خود نياورد و از خواب گران برنينگيزاند، از حساب اين تقسيمات خارج و از نطاق اين بيان مستثني هستيم. پس، براي ما آداب حضور طور ديگري است و قيام به وظايف قلبيه به شكل ديگر. ولي مقدم بر همه چيز آن است كه يأس از روح الله و قنوط از رحمت الله را، كه از جنود بزرگ ابليس و از القائات شياطين انسي و جني است، از قلب بيرون كنيم؛ و گمان نكنيم كه اين مقاماتي است به قامت اشخاص خاصي بريده شده و دست آمال ما از آن كوتاه و پاي سير بشر از آن راجل است؛ پس



[ صفحه 124]



يكسره دست از پا خطا نكنيم و با سردي و سستي مخلد در ارض طبيعت بمانيم. نه، چنين نيست كه توهم شده است. بلي، من نيز گويم كه مقام خاص كمل اهل الله براي احدي ميسور نيست؛ ولي از براي مقامات معنويه و معارف الهيه مدارجي بي پايان و مراتبي فراوان است كه بسياري از آن مقامات و معارف و حالات و مدارج را براي نوع ميسر است اگر سردي و سستي خود آنها بگذارد و عناد و تعصب اهل جهل و عناد دست از قلوب بندگان خدا بردارد و شيطان راه سلوك آنها نگردد.


پاورقي

[1] پاورقي 182.


بازگشت