آداب قلبيه ي اوقات


ما نيز اگر قدري تفكر كنيم، و به قلب محجوب مهجور خود بفهمانيم كه اوقات صلوات اوقات حضور در بارگاه قدس حضرت ذي الجلال است، اوقاتي است كه حق تعالي كه مالك الملوك و عظيم مطلق است بنده ي ضعيف ناچيز را به مناجات خود دعوت فرموده و به دار الكرامه ي خود اذن دخول داده تا فوز به سعادتهاي ابدي و سرور و بهجتهاي دائمي پيدا كند، از دخول وقت صلوة به مقدار معرفت خود بهجت و سرور داشتيم. و اگر قلب استشعار عظمت و خطر مقام كند به مقدار فهم عظمت، خوف و خشيت حاصل مي شود. و چون قلوب اولياء مختلف و حالات آنها متفاوت است به حسب



[ صفحه 113]



تجليات لطفيه و قهريه و استشعار عظمت و رحمت، گاهي اشتياق ملاقات و استشعار رحمت و جمال آنها را به سرور و بهجت وادار كند و ارحنا يا بلال [1] گويند. و گاهي تجليات به عظمت و قهر و سلطنت آنها را از خود بي خود كند و رعشه و رعده براي آنها دست دهد.

بالجمله، اي ضعيف، آداب قلبيه ي اوقات آن است كه خود را مهيا كني براي ورود به حضور مالك دنيا و آخرت و مخاطبه و مكالمه با حضرت حق جل و علا؛ پس، با نظري توجه به ضعف و بيچارگي و ذلت و بي نوائي خود كن و عظمت و بزرگي و جلال و كبرياي ذات مقدس جلت عظمته كه انبياء مرسلين و ملائكه ي مقربين در بارگاه عظمتش از خود بي خود شوند و اعتراف به عجز و مسكنت و ذلت كنند؛ و چون اين نظر را كردي و به دل فهماندي، دل استشعار خوف كند و خود و عبادات خود را ناچيز شمارد. و با نظري توجه به سعه ي رحمت و كمال عطوفت و احاطه ي رحمانيت آن ذات مقدس كن كه بنده ي ضعيفي را به بارگاه قدس خود با همه ي آلودگي و بيچارگي كه دارد بار داده، و او را با همه ي تشريفات فروفرستادن فرشتگان و نازل نمودن كتابهاي آسماني و فرستادن انبياء مرسلين عليهم السلام دعوت به مجلس انس خود فرموده بدون آن كه سابقه ي استعدادي از براي ممكن بيچاره باشد، يا در اين دعوت و حضور براي حضرتش - نعوذ بالله - يا ملائكة الله و انبياء عليهم السلام سودي تصور بشود. البته قلب را با اين توجه انسي حاصل شود و استشعار رجاء و اميدواري مي كند. پس، با قدم خوف و رجاء و رغبت و رهبت خود را مهياي حضور كن؛ و عده و عده ي حضور را مهيا كن؛ كه عمده ي آن آنست كه با قلب خجل و دل و جل و استشعار انكسار و ذلت و ضعف و بيچارگي وارد محضر شوي، و خود را به هيچ وجه لايق محضر نداني و لايق عبادت و عبوديت نشماري، و اذن دخول در عبادت و عبوديت را فقط از شمول رحمت و عميم لطف حضرت



[ صفحه 114]



احديت جلت قدرته بداني؛ كه اگر ذلت خود را نصب عين خود كردي و به جان و دل تواضع براي ذات مقدس حق نمودي و خود و عبوديت خود را ناچيز و بي ارزش دانستي، حق تعالي با تو تلطف فرمايد و تو را مرتفع كند و به كرامات خود مخلع فرمايد.



[ صفحه 115]




پاورقي

[1] المحجة البيضاء في تهذيب الاحياء، ج 1، ص 377. و مولوي در مثنوي گويد: «جان كمال است و نداي او كمال / مصطفي گويان «ارحنا يا بلال.».


بازگشت