وصل روايتي از امام صادق ، راجع به ادب دخول در مسجد


وصل: في مصباح الشريعة، قال الصادق عليه السلام: اذا بلغت باب المسجد، فاعلم انك قد قصدت باب ملك عظيم؛ لا يطأ بساطه الا المطهرون، و لا يؤذن لمجالسته الا الصديقون. فهب القدوم الي بساط خدمة الملك هيبة؛ فانك علي خطر عظيم ان غفلت. فاعلم، انه قادر علي ما يشاء من العدل و الفضل معك و بك: فان عطف عليك برحمته و فضله، قبل منك يسير الطاعة و اجزل لك عليها ثوابا كثيرا؛ و ان طالبك باستحقاق الصدق و الاخلاص عدلا بك، حجبك و رد طاعتك و ان كثرت؛ و هو فعال لما يريد. و اعترف بعجزك و تقصيرك و انكسارك و فقرك بين يديه. فانك قد توجهت للعبادة و المؤانسة به، و اعرض اسرارك عليه؛ و لتعلم انه لا يخفي عليه اسرار الخلق اجمعين و علانيتهم. و كن



[ صفحه 105]



كافقر عباده بين يديه. و اخل قلبك عن كل شاغل يحجبك عن ربك؛ فانه لا يقبل الا الاطهر و الاخلص. و انظر من اي ديوان يخرج اسمك. فان ذقت حلاوة مناجاته و لذيذ مخاطباته و شربت بكأس رحمته و كراماته من حسن اقباله عليك و اجابته، فقد صلحت لخدمته؛ فادخل، فلك الاذن و الامان؛ و الا فقف وقوف من انقطع عنه الحيل و قصر عنه الامل و قضي عليه الاجل. فان علم الله عزوجل من قلبك صدق الالتجاء اليه، نظر اليك بعين الرأفة و الرحمة و اللطف، و وفقك لما يحب و يرضي؛ فانه كريم يحب الكرامة لعباده المضطرين اليه المحترقين علي بابه لطلب مرضاته. قال تعالي: «امن يجيب المضطر اذا دعاه و يكشف السوء.» [1] .

و چون اين كلام شريف دستوري جامع است براي اصحاب معرفت و ارباب سلوك الي الله، بتمامه نقل نمودم تا از تدبر در آن حالي حاصل آيد.

محصل فرموده آن است كه چون به در مسجد رسيدي، به خود آي كه در چه بارگاهي رسيدي و قصد چه درگاهي نمودي. بدان كه در درگاه سلطان عظيم الشأني رسيدي كه به بساط قرب او كسي پاي نگذارد مگر آن كه از ارجاس عالم طبيعت و اخباث شيطانيه پاك و پاكيزه باشد؛ و اذن مجالست با او را ندهند مگر به كساني [كه] از روي صدق و صفا و خلوص از جميع انواع شرك ظاهر و باطن با او قدم زده باشند. پس، عظمت موقف و هيبت و عزت جلال الهي را در نظر آور، سپس قدم به بارگاه قدس و بساط انسش گذار كه در مخاطره ي بزرگي واقعي «باخبر باش كه سر مي شكند ديوارش». [2] در بارگاهي وارد شدي كه قادر مطلق است و هر چه بخواهد در مملكتش اجرا مي كند: يا به عدالت با تو رفتار مي كند و مناقشه در حساب فرمايد و مطالبه صدق و اخلاص نمايد، محجوب درگاه شوي و طاعاتت هر چه بسيار باشد رد شود؛ و اگر عطف توجهي فرمايد به فضل و رحمتش، طاعت ناچيز بي قيمت تو را قبول فرمايد و ثواب بزرگ مرحمت كند.



[ صفحه 106]



پس، اكنون كه عظمت موقف را دانستي، اعتراف كن به عجز و تقصير و فقر خويش. و اكنون كه متوجه عبادت او شدي و خيال مؤانست با او داري، قلب خود را از اشتغال به غير كه تو را از جمال جميل محجوب مي كند فارغ كن، كه اين اشتغال به غير قذارت و شرك است و حق تعالي قبول نفرمايد مگر قلب پاكيزه ي خالص را. و اگر در خود يافتي حلاوت مناجات حق را و شيريني ذكر خدا را چشيدي و از جام رحمت و كراماتش نوشيدي و حسن اقبال و اجابتش را در خود ديدي، بدان كه سزاوار خدمت مقدسش شدي؛ پس داخل شو كه مأذوني و در اماني. و اگر در خود اين حالات را نديدي، به درگاه رحمتش وقوف كن همچون مضطري كه تمام چاره ها از او منقطع است و از آرزوها دور و به اجل نزديك است. و چون عرض ذلت و مسكنت خود را كردي و به باب او التجاء پيدا نمودي و از تو صدق و صفا ديد، به چشم رحمت و رأفت به تو نظر كند و از تو دستگيري فرمايد و تو را موفق به تحصيل رضاي خويش فرمايد؛ زيرا كه آن ذات مقدس كريم است و كرامت را به بندگان بيچاره اش دوست دارد؛ چنانچه فرمايد: امن يجيب المضطر اذا دعاه و يكشف السوء. [3] .


پاورقي

[1] مصباح الشريعة، «الباب الثاني عشر، في دخول المسجد».

[2] «اي كه در كوچه ي معشوقه ي ما مي گذري / باخبر (برحذر) باش كه سر مي شكند ديوارش». - حافظ.

[3] پاورقي 107.


بازگشت