آثار سوء افراط و تفريط در نوع وشكل پوشش (لباس شهرت)


اي بيچاره انسان، چقدر مخلوق ضعيف بي مايه اي هستي؛ تو بايد فخر عالم امكان و خلاصه ي كون و مكان باشي؛ تو آدم زاده اي، بايد معلم اسماء و صفات باشي؛ تو خليفه زاده اي، بايد از آيات باهرات باشي - «تو را ز كنگره ي عرش مي زنند صفير». [1] بدبخت ناخلف، يك مشت فضلات و ملبوسات حيوانات بيچاره را غصب نمودي و با آن افتخارفروشي مي كني؛ اين افتخار از كرم ابريشم و گوسفند و شتر و سنجاب و روباه است، چرا با لباس ديگران فخريه مي كني و با افتخار ديگران ناز و تكبر مي نمائي.

بالجمله، همانطور كه ماده و جنس لباس و پرقيمت و پرزينت بودن آن را در نفوس تأثير است، از اين جهت حضرت امير فرموده - چنانچه قطب راوندي عليه الرحمة روايت كرده -: «كسي كه لباس عالي بپوشد لابد است از تكبر و لابد است براي متكبر آتش.» [2] در هيأت و طرز برش و دوخت آن آثاري است؛ كه گاه شود كه انسان به واسطه ي آن كه لباس خود را شبيه به اجانب نموده، عصبيت جاهلانه پيدا كند نسبت به آنها و از دوستان خدا و رسول منضجر و متنفر گردد و دشمنان آنها محبوب او گردد. و از اين جهت



[ صفحه 89]



است كه به حسب روايت، كه از حضرت صادق وارد است، خداي تبارك و تعالي به يكي از انبياء وحي فرموده كه «به مؤمنين بگو نپوشيد لباس اعداي مرا، و نخوريد همچون دشمنان من، و مشي نكنيد همچون دشمنان من، تا دشمن من شويد چنانچه آنها دشمن منند.» [3] .

و همانطور كه لباسهاي خيلي فاخر را در نفوس تأثير است، لباسهاي خيلي پست را چه در ماده و جنس و چه در هيئت و شكل در نفوس تأثير است؛ و چه بسا باشد كه فساد اين به مراتب بالاتر از آن لباسهاي فاخر باشد؛ زيرا كه نفس را مكايدي است بسيار دقيق، همين كه خود را از نوع ممتاز ديد به اينكه خود لباس خشن و كرباس پوشيده و ديگران لباسهاي نرم و لطيف پوشيدند، از معايب خود به واسطه ي حب به خود غفلت مي كند؛ و اين امر عرضي غير مربوط به خود را مايه ي افتخار شمارد؛ و بسا باشد كه به خود اعجاب كند و تكبر بر بندگان خدا كند و سايرين را از ساحت قدس حق دور داند و خود را از مقربين و خلص عبادالله داند؛ و چه بسا مبتلا به ريا و ديگر مفاسد بزرگ شود. بيچاره از همه ي مراتب معرفت و تقوي و كمالات نفسانيه به لباس خشن و ژنده پوشي قناعت نموده، و از هزاران عيب خود كه بزرگترين آنها همين است كه از سوء تأثير اين لباس پيدا شده غافل است، و خود را كه از اولياي شيطان است اهل الله محسوب دارد و بندگان خدا را ناچيز و بي ارزش داند. و همين طور بسا باشد كه هيئت و طرز لباس انسان را مبتلا به مفاسد كند، چنانچه طوري لباس را ترتيب دهد كه به زهد و قدس مشهور شود.

بالجمله، لباس شهرت، چه در جانب افراط با در جانب تفريط، از اموري است كه قلوب ضعيفه را متزلزل و از مكارم اخلاق منخلع مي نمايد و موجب عجب و ريا و كبر و افتخار شود كه هر يك از آنها از امهات رذائل نفسانيه بلكه موجب ركون به دنيا و دلبستگي به آن گردد كه آن رأس كل خطيئات و سرچشمه ي جميع قبايح است. و در احاديث نيز اشاره به بسياري از



[ صفحه 90]



امور مذكوره گرديده؛ چنانچه در كافي شريف از حضرت صادق نقل كند كه فرمود: «خداي تعالي خشمناك مي باشد به شهرت لباس.» [4] .

و هم از آن حضرت نقل نموده كه فرمود: «شهرت، خوب و بدش، در آتش است.» [5] .

و هم از آن حضرت منقول است كه «خداوند از دو شهرت خشمناك مي شود: يكي شهرت لباس، و يكي شهرت نماز.» [6] .

و از رسول خدا صلي الله عليه و آله حديث شده كه فرمود: «كسي كه در دنيا لباس شهرت بپوشد، خداوند در آخرت لباس ذلت به او مي پوشاند.» [7] .


پاورقي

[1] «ترا ز كنگره ي عرش مي زنند صفير / ندانمت كه در اين دامگه چه افتادست». - حافظ.

[2] مستدرك الوسائل، «كتاب الصلوة»، «ابواب احكام الملابس»، باب 16، حديث 5. به نقل از لب اللباب قطب راوندي.

[3] الجواهر السنية، «باب ابي عبدالله جعفر بن محمد الصادق»، حديث 60.

[4] وسائل الشيعة، ج 3، ص 354، «كتاب الصلوة»، «ابواب احكام الملابس»، باب 12، حديث 1.

[5] منبع پيشين، حديث 3.

[6] مستدرك الوسائل،«كتاب الصلوة»، «ابواب احكام الملابس»، باب 8، حديث 2.

[7] منبع پيشين، حديث 1.


بازگشت