لزوم مراعات حالات قلبيه حتي در امور عاديه، از جمله ماده و هيئت لباس


و چون قلبهاي بيچاره ي ما ضعيف و ناتوان است و چون بيد مجنون از نسيم ملايمي به لرزه درآيد و حال سكونت خود را از دست بدهد، پس لازم است كه حتي در امور عاديه، كه يكي از آنها اتخاذ لباس است، ملاحظه ي حالات قلبيه نموده نگاهداري قلب را بكنيم. و چون نفس و شيطان را دامهايي بس محكم و تسويلاتي بس دقيق است كه احاطه به آن از طاقت ما خارج است، ناچار تا اندازه ي قدرت و نطاق وسع خود در مقابل آنها قيام و از حق تعالي در همه ي حالات طلب توفيق و تأييد نماييم.

پس، گوييم كه پس از آن كه واضح شد كه باطن را در ظاهر و ظاهر را در باطن تأثير است، انسان طالب حق و ترقي روحاني بايد در انتخاب ماده و هيأت لباس آنچه را كه در روح تأثير بد دارد و قلب را از استقامت خارج و از حق غافل مي كند و وجهه ي روح را دنيايي مي نمايد احتراز كند. و گمان نشود كه تسويل شيطان و تدليس نفس اماره فقط در لباس فاخر زيبا و تجمل و تزين است، بلكه گاه شود كه انسان را به واسطه ي لباس مندرس و بي ارزش از درجه ي اعتبار ساقط نمايد؛ و از اين جهت انسان بايد از لباس شهرت، بلكه مطلق مشي بر خلاف معمول و متعارف، احتراز نمايد. چنانچه از لباس هاي فاخر كه ماده و جنس آن سنگين قيمت و هيأت و برش آن جالب توجه و انگشت نما



[ صفحه 88]



است بايد احتراز كند؛ زيرا قلب ما بسيار ضعيف و سخت بي ثبات است، به مجرد في الجمله امتياز و تعيني مي لغزد و از اعتدال منحرف مي شود. چه بسا باشد انسان بي چاره ي ضعيفي كه از تمام مراحل شرف و انسانيت و عزت نفس و كمال آدميت عاري و بري است به واسطه ي دو سه زرع پارچه ي ابريشمي و يا پشمي كه در برش و دوخت آن تقليد از اجانب كرده يا آن كه با چندين ننگ و شرف فروشي آن را تحصيل نموده بر بندگان خدا به نظر حقارت و كبر و ناز نگاه و هيچ موجودي را به چيزي نشمرد؛ و اين نيست جز از كمال ضعف نفس و كوچكي ظرفيت كه فضلات كرم و لباس گوسفند را مايه ي اعتبار و شرف خود پندارد.


بازگشت