زن مؤمنه و نماز اول وقت


آورده اند كه روزي زن صالحه اي به مجلس واعظي رفت و آن واعظ مي گفت هر مؤمن و هر مومنه اي كه در اول وقت نماز بخواند و كارهاي دنيا نكرده به نماز مشغول شود حقتعالي به نور خود دل او را روشن گرداند و مهمات دنيا و آخرت او را بسازد و او را از شر نگاه دارد. آن زن چون حديث را بشنيد هميشه در اول وقت نماز مي گذارد. روزي تنوري تافته تا نان بپزد بانك اذان شنيد و كودكي داشت به گريستن آمد و خمير ترش گرديده بود، چنانكه از كنار ظرف بيرون آمده، آن زن با خود گفت مرا سه كار ضروري پيش آمده هيچ چيز بهتر از آن نيست كه همه را بگذارم و اول نماز را به جاي آورم كه رضاي خدا در آن است. پس به نماز ايستاد شيطان كه



[ صفحه 144]



آن حال را بديد فرياد برآورد ياران او حاضر شده دور او را گرفتند اي مهربان! تو را چه واقع شده. آن ملعون گفت: مرا درد سر گرفته از كردار اين زن كه سجده مي كند.

گفتند: اي مهتر چون به نماز ايستاد كودك او را در ميان تنور انداز، پس شيطان كودك او را در تنور انداخت كودك در ميان تنور آواز كشيد و آوازش به گوش مادر رسيد غم در دلش پيچيد خواست كه نماز را قطع كند باز در دل گفت روي از خدا گردانيدن از وسوسه شيطان است با خاطر جمع نماز را تمام كرده برخاست و سر تنور رفت ديد به قدرت حقتعالي كودك در ميان آتش بازي مي كند پس سجده ي شكر به جاي آورده او را از ميان آتش به سلامت بيرون آورد و پستان به دهانش نهاد و بعد به پختن نان مشغول شد.


بازگشت