درخواست از جناب عزرائيل


ابوالحسين گويد در وقت احتضار خير نساج حاضر بودم وقت نماز شام رسيد وي را غشي عارض شد و از هوش رفت چون به هوش آمد و ديده باز كرد به سوي در خانه اشاره كرد و گفت:



[ صفحه 94]



ساعتي مرا امان ده كه تو مأمور خدائي و من نيز مأمور خدا، آن فرمان كه تو داري فوت نمي شود و من در اختيار توأم، اما نماز من وقتش فوت مي شود، پس آب خواست وضو گرفت و نماز شام بجا آورد و سپس جان بداد. [1] .


پاورقي

[1] تفسير روح البيان، ج 7، ص 115.


بازگشت