نماز را بيشتر دوست داشتم


در مورد خواجه ربيع نقل شده كه اسبي بسيار اصيل داشت كه قيمت آن بيست هزار درهم بود، وقتي خواجه مشغول نماز بود آن اسب را دزديدند، نمازش را قطع نكرد و از بردن اسب ناراحت نشد، عده اي از خواجه پرسيدند: پس چرا جلوي دزد را نگرفتي؟

جواب داد: من مشغول عملي (نماز) بودم كه آن عمل را از اسب بيشتر دوست داشتم. [1] .


پاورقي

[1] كليات جامع التمثيل ص 203.


بازگشت