اثري عجيب از نماز


استاد احمد امين، رياضي دان و فيزيكدان عراقي و متوفاي 1390 هجري، مي نويسد:

يك دختر جوان به نام «ماي پاولز» فلج به دنيا آمده بود. به



[ صفحه 72]



طوري كه هيچ قدرت راه رفتن نداشت، در عين حال پسر يكي از همسايگان كه او را ديده بود، به خواستگاريش آمد.

دختر كه با وجود نقص بدني از اين خواستگاري بسيار خوشحال شده بود، موضوع را با مادر خود در ميان گذاشت، ولي مادر با شنيدن اين مطلب، سخت به گريه افتاد، زيرا پزشكان متخصص به او گفته بودند: اگر اين دختر فلج، ازدواج هم بكند، فرزنددار نخواهد شد و در تمام عمر با درد نازائي بايد به سر ببرد!

مادر كه تا آن روز اين موضوع را از دختر پنهان داشته بود، گفت: حال كه اين جوان، اصرار به ازدواج دارد، بايد او را از اين موضوع آگاه كنيم.

دختر گفت: ايرادي ندارد، اما اگر اين ازدواج صورت گرفت، من هر شب نماز حاجت مي خوانم و از درگاه الهي درخواست مي كنم، تا به من فرزند كرامت فرمايد.

مادر، در حالي كه سخن دختر را به تمسخر گرفته بود، و براي نظريه پزشكان اعتبار زيادي قائل بود، با ازدواج دختر موافقت كرد، خواستگار هم از موضوع مطلع شد و ازدواج صورت گرفت.

پس از ازدواج دختر هر شب به نماز و راز و نياز با خداوند مي پرداخت، و با سوز دل و چشم هاي پر اشك، اين گونه با خدا سخن مي گفت:

خدايا! مرا از نعمت راه رفتن محروم ساختي، آيا راضي



[ صفحه 73]



مي شوي كه از نعمت زايمان و بچه داري، كه ميليون ها نفر از زناني كه روي پاي خود راه مي روند و از آن برخوردارند، محروم باشم؟! خدايا! آيا به زنان ديگر، نعمت راه رفتن و زايمان را مي دهي، و مرا از يكي از اين دو نعمت هم محروم مي داري؟

آري، اين زن مدت چهار سال، اين دعا را با اشك و آه و سوزي كه از اعماق دل بر مي خاست، با سماجت و بدون خستگي انجام داد، تا اين كه سرانجام باردار شد، و به تدريج داراي سه فرزند سالم گرديد. [1] .


پاورقي

[1] التكامل في الاسلام، ج 7، ص 210.


بازگشت