رهائي از تاريكي وحشت زا


جان افكون از وكلاي شهر هوستون در ايالت تكزاس پس از آنكه پيشامد جانكاهي بر او وارد شد و نزديك بود دست به خودكشي بزند، مي گويد:.... سپس به خاطرم آمد كه رو به خدا بياورم و شكايت خود را به پيشگاه او عرضه كنم. حركت كردم و رفتم كه نماز بخوانم، و به درگاه خدا تضرع و زاري سر دهم تا مرا در كارم هدايت كند و در اين تاريكي وحشت زا مرا از خطا و لغزش نجات دهد و در كارم موفق سازد، تا شايد از اين راه بتوانم ثروتي به دست آورم كه زندگي خود و خانواده ام را اداره نمايم. همين كه از نماز و تضرع به درگاه خداوند فارغ گشتم، چيزي نگذشت كه براي من معجزه اي پيش آمد ناراحتي فكري من برطرف شد و تمامي ترس و اندوه ها كنار رفت و در خود شهامت و شجاعت و ايمان و اميد مشاهده كردم. [1] .


پاورقي

[1] خلوتگه راز ص 204.


بازگشت