صبر در لغت


«خودداري و نگهداري نفس به اقتضاي عقل و شرع را در لغت صبر گفته اند!» [1] .

«مقاييس الّلغة» نيز سه معني براي صبر ذكر نموده است: «حبس»، «علوه» و «جزئي از سنگ محسوب كردن.» [2] .

معني اصطلاحي صبر هم چندان دور از معناي لغوي آن نيست. مصباح الشريعة، صبر را «شكيبايي» معني كرده است. [3] و در توضيحات «معراج السعادة» نيز صبر به معني شكيبايي آمده است؛ يعني ضدّ جزع و بي تابي. شكيبايي عبارت است از ثبات و آرامش نفس در سختي ها و بلاها و مصائب و پايداري و مقاومت در برابر آن ها؛ به طوري كه از گشادگي خاطر و شادي و آرامشي كه پيش از آن حوادث داشت، بيرون برود و زبان خود را از شكايت و اعضاي خود را از حركات ناهنجار نگاه دارد. [4] .


پاورقي

[1] اصفهاني، راغب؛ مفردات راغب، ص 474.

[2] مقاييس الّلغة، ج 3، ص 329.

[3] مصباح الشريف و مفتاح الحقيقه، ترجمه ي حسن مصطفوي. ص 414.

[4] معراج السّعاده، مهدي نراقي، ترجمه ي جلال الدين مجتبوي، ج 3، ص 355.


بازگشت