ايجاد موانع در عبادت


گفته شد كه شيطان مدام در پي آن است كه انسان اصلاً يادي از خدا نكند و به هر وسيله ممكن انسان را به گمراهي بكشاند واز نماز باز دارد. قرآن هم به تبيين اين مورد پرداخته، مي فرمايد: «إِنَّمَا يُرِيدُ الشَّيْطَانُ أَنْ يُوقِعَ بَيْنَكُمُ الْعَدَاوَةَ وَالْبَغْضَاءَ فِي الْخَمْرِ وَالْمَيْسِرِ وَيَصُدَّكُمْ عَن ذِكْرِ اللهِ وَعَنِ الصَّلاَةِ فَهَلْ أَنْتُمْ مُنْتَهُونَ؛ [1] شيطان مي خواهد در ميان شما به وسيله شراب و قمار عداوت، ايجاد كند و شما را از ذكر خدا و از نماز باز دارد. آيا با اين همه زيان و فساد و با اين نهي اكيد، خودداري خواهيد كرد.

در تفسير الميزان، در ذيل اين آيه آمده است: «بغض» و «بغضاء» ضد محبت است. رجسٌ مِنْ عَمَلِ الشَّيْطانِ، معناي آن اين است كه اين امور از



[ صفحه 70]



عمل شيطان اند و رجس هم از عمل شيطان است براي اين است كه شيطان هيچ غرضي از اين اعمال خود يعني خمر و ميسر ندارد، مگرايجاد عداوت و بغضاء بين شما و اين كه به اين وسيله شما را به تجاوز از حدود خدا و دشمني با يك ديگر وادار كند، و در نتيجه به وسيله همين شراب و قمار و انصاب و ازلام، شما را از ذكر خدا و نماز باز دارد. [2] .

پس شيطان با اين عوامل در صدد فراهم سازي عداوت بين شما و دوري جستن از ذكر خدا و رواج دادن بي بندوباري و ارتكاب فواحش و مخالفت با احكام الهي است.

و گاهي برخي دچار اين توهم مي شوند كه اگر از انسان گناهي سر زد و يا كار زشتي انجام داد، ديگر نمازخواندن فايده اي ندارد. گاهي نيز فرد به خود چنين تلقين مي نمايد من مشغول گناه هستم ديگر چرا نماز بخوانم و نماز چه تأثيري مي تواند در من داشته باشد؟ اين افكار در دوران جواني بيش تر است و شيطان در چنين مواقعي وسوسه بيش تري دارد. در روايتي از مولا علي(ع) آمده است: «اَلصَّلاةُ صابُونُ الْخَطايا» [3] نماز صابون شست و شوي گناهان است.

پس نبايد از رحمت الهي، نا اميد شد چون نااميدي از گناهان كبيره است و وقتي انسان نا اميد شود وسوسه شيطان بيش تر مي شود و باب توبه رو به فروبستگي مي گذارد. امام علي(ع) در نهج البلاغه مي فرمايد: «پس شيطان، بزرگ ترين مانع براي دين داري است.» [4] وسوسه هاي



[ صفحه 71]



شيطاني انسان را رها نمي سازند و مدام درپي آتش افروزي هستند؛ چه وسوسه هاي فردي و چه جمعي.


پاورقي

[1] سوره ي مائده، آيه ي 91، ترجمه آيت الله مكارم شيرازي.

[2] طباطبائي، محمدحسين؛ ترجمه ي موسوي، سيّد محمدباقر؛ تفسير الميزان، ج 6، ص 180-181.

[3] ابن ابي الحديد، شرح نهج البلاغه، ج 20، ص 213.

[4] دشتي، محمد؛ ترجمه نهج البلاغه، ص 382.


بازگشت