دوره ي هويت جويي


سؤالات متعدّدي به ذهن جوانان خطور مي كند؛ «اريكسون» در اين زمينه مي نويسد:

«هويتي كه نوجوان در صدد است تا به طوري روشن با آن مواجه شود



[ صفحه 41]



اين است كه او كيست؟ نقشي كه بايد در جامعه ايفا نمايد چيست؟ آيا او يك كودك است يا بزرگسال؟ آيا او مي تواند روزي به عنوان يك همسر يا پدر باشد؟ با وجود نژاد و مذهب و زمينه هاي ملي كه او را در نظر مردم كم ارزش جلوه مي دهد، آيا او احساس اعتماد به نفس دارد؟» [1] .

«نوجوانان تلاش مي كنند نقش هاي متعدّدي را آزمايش كنند تا به نقش اصلي خود پي ببرند و اين جاست كه نياز به راه نما دارند آن ها نبايد احساس كنند كه كسي دارد فكرش را به آن ها ديكته و تحميل مي نمايد. در دوران نوجواني، مسأله هويت يابي به صورت يك گره كور براي فرد در مي آيد. نوجوان در اين دوره پرتلاطم ما روزبه روز دچار تغييرات عمده دروني و بيروني گرديده با مجموعه اي از تغييرات رواني، فيزيولوژيكي، جنيني، شناختي و نيز تقاضاي مختلف شغلي و اجتماعي روبه رو مي شود [2]

به همين دليل به نظر ديگران در مورد خودش، اهميت داده و آن را با تصوّري كه از خود دارد مقايسه مي كند.


پاورقي

[1] شرفي، محمد رضا؛ دنياي نوجواني، ص 55.

[2] نجاتي، حسين؛ روان شناسي كودك، ص 209.


بازگشت