حرف (ش)


شادي، اعظم استان: تهران

عنوان اثر: شاهراه حقيقت شهرستان: كرج

موضوع: سيره ي عبادي امام علي(ع) تاريخ تولّد: 1362

قالب: تحليلي ميزان تحصيلات: مقطع متوسّطه

---

اين پژوهش در 5 فصل تنظيم شده است:

فصل اوّل؛ علي(ع) كيست؟

فصل دوم؛ علي(ع) و عبادت

فصل سوّم؛ علي(ع) و معبودش

فصل چهارم؛ راز وجود علي(ع)

فصل پنجم؛ شاهراه حقيقت

«شادي» پژوهش خويش را با الهام از آثاري ارزش مند، در طول 3 ماه پديد آورده، از سلوك و عبادت، عبادت آزادگان، ياد حق، شب مردان خدا، واردات قلبي، اعتدال در عبادت، بهره برداري از فرصت ها، هدف از عبادت، اهمّيّت نماز، اوّلين شهيد محراب، ايمان و عبادت علي(ع)، ويژگي ها و فضايل علي(ع) و... سخن رانده است. در بخشي از مقدّمه ي كتاب وي مي خوانيم:

«فكر كردن، نوشتن و به تصوير كشيدن زندگي مولاي متّقيان(ع) كاري است بس مشكل. اين كه يك انسان بتواند نظري هرچند كوتاه به زندگي ايشان اندازد، ممكن نيست؛ چرا كه آن حضرت(ع)، رفتار ايشان، كردار ايشان و اعمال ايشان در فكر يك انسان نمي گنجد. علي(ع) فراتر از آن است كه ما مي پنداريم. او اقيانوس جوانمردي، خورشيد فروزان عدالت و... است.»

از «شادي» مجموعه داستان زيبايي نيز با داستان هاي مرا به سويت بخوان، فرصتي دوباره، و انتظار، دريافت كرديم كه بسيار خواندني است.



[ صفحه 282]



شامي، قادر استان: آذربايجان غربي

عنوان اثر: نماز و نياز شهرستان: مياندوآب

موضوع: گوناگون تاريخ تولّد: 1355

قالب: تحليلي ميزان تحصيلات: دانشجو

---

از «شامي» در جوانه هاي جوان خوانديم. اينك نيز «نماز و نياز» به درگاه بي نياز، با مقدّمه اي كوتاه و مطالبي خواندني.

«نماز، پاك ترين آيينه اي است كه ايمان مؤمن به خدا در آن، تجلّي مي يابد، و تنها كليدي است كه به وسيله ي آن مي توان قفل درِ تقوا را گشود و پرهيزكاري را به درون دل ها هدايت نمود. انساني كه از نياز به خدا و نماز به درگاه معبود، خود را بي نياز مي داند و به آن بي توجّه است، هم چون قفلي بسته است كه هيچ كليدي قادر به باز كردن آن نيست، جز كليد تقوا.

انسان، زماني اين احساس را در وجود خويش مي يابد، كه هيچ پناهگاه امني برايش باقي نمي ماند، و در نتيجه در اين نقطه است كه احساس نياز به درگاه كسي را در دل مي يابد.»

اين پژوهش در چندين فصل تنظيم شده است:

فصل اوّل؛ نماز و نياز

فصل دوم؛ نماز و شست وشوي گناهان

فصل سوّم؛ نماز، بازدارنده از زشتي ها و پليدي ها

فصل چهارم؛ نماز حضرت علي(ع)

فصل پنجم؛ نماز و تقويت روحيه

فصل ششم؛ نماز، يك معامله



[ صفحه 283]



فصل هفتم؛ نماز و حكومت

فصل هشتم؛ نماز و سپاس

فصل دهم؛ حكايات آموزنده از نماز

فصل يازدهم؛ نماز و خودشكوفايي

و...

«شامي» با الهام از آثاري هم چون خصال، ارشاد القلوب، مجمع البيان، تفسير نمونه، چهل نكته ي پزشكي پيرامون نماز، سلامت روح و... «نماز و نياز» را فراهم كرده است. وي با تخصّص در «علوم اجتماعي، بي ترديد مي تواند آثاري وزين تر، پديد آورد؛ آثاري كه براي هميشه به يادگار بماند. «شامي» پژوهش خويش را با عنوان «نماز و نياز» به مادر مهربان خويش كه در تمام مراحل زندگي، يار و ياورش بوده و هست، پيشكش نموده است.



[ صفحه 284]



شاه بندري، حليمه استان: اصفهان

عنوان اثر: نماز در نهج البلاغه شهرستان: نجف آباد

موضوع: نماز در نهج البلاغه تاريخ تولّد: 1360

قالب: تحليلي ميزان تحصيلات: ديپلم

---

نخستين نمازگزار، نهج البلاغه و نماز، حقّ نماز در نهج البلاغه، نخستين شهيد محراب، نماز شب ياران علي(ع) و محمّد(ص)، اهمّيّت نماز جماعت و نماز جمعه از زبان معصومان(ع)، زن و نماز، نماز در خانواده، توبه و نماز، صبر و استعانت، توبه ي كامل از ديدگاه علي(ع)، تطهير گناهان به وسيله ي نماز، و اهمّيّت وقت نماز، عناوين برخي مطالب اين دفتر با الهام از جايگاه نماز در اديان الهي، خلوتگه راز، هزار حديث از حضرت علي(ع)، نماز در نهج البلاغه و برخي آثار ديگر است.

«يكي از جالب ترين و لطيف ترين مباحثي كه در كتاب با عظمت و بي نظير «نهج البلاغه» ديده مي شود، نماز و اسرار آن است. هر چند مسأله ي نماز در اين كتاب، حجم زيادي را به خود اختصاص نمي دهد، امّا با وجود كم بودن الفاظ، معاني و مضامين والايي را شامل است، كه راه روشن و امني را فراروي نمازگزار قرار مي دهد. بررسي نماز از ديدگاه علي(ع) نخستين نمازگزار بعد از رسول خدا لحظه هاي حياتش ويژه اي برخوردار است، آن كه نماز در زندگي پر بركتش حرف اوّل را زد و تمام لحظه هاي حياتش جريان داشت؛ آن كه در خانه ي عبادت به دنيا آمد و در محراب عبادت به سوي معبود شتافت.

علي(ع) در حالي، سخن از نماز و اسرارش مي گويد، كه خودش با آن عشقبازي كرده، هنگام به جا آوردن آن، ير از پا نمي شناسد. علي(ع) حتّي در حسّاس ترين لحظات ميدان چنگ و كارزار، نمازش را اوّل وقت مي خواند و حاضر نبود لحظه اي آن را به تأخير اندازد.»

اين پژوهش با مقدّمه ي مؤلّف- به نقل از اثري ارزشمند- آغاز مي شود و با فهرست منابع و مآخذ، پايان مي گيرد.



[ صفحه 285]



شاه رحماني، طاهره استان: كرمان

عنوان اثر: نماز در نهج البلاغه شهرستان: بردسير

موضوع: نماز در نهج البلاغه تاريخ تولّد: 1356

قالب: تحليلي ميزان تحصيلات: حوزوي

---

اين پژوهش در 2 فصل تنظيم شده است:

فصل اوّل؛ نماز، وسيله ي رستگاري

فصل دوم؛ نماز در نهج البلاغه

«شاه رحماني» با الهام از آثاري ارزشمند هم چون سيماي نماز، نگاهي به علي(ع)، از ژرفاي نماز، راز نماز در نهج البلاغه، اسرار نماز، تفسير نماز، و خلوتگه راز، با قلمي شيوا و روان، از اوّلين شهيد محراب، اوّلين نمازگزار، اهمّيّت نماز از ديدگاه علي(ع)، علي(ع) و اوقات نماز، نماز جماعت و جمعه از منظر علي(ع)، نماز آگاهان در كلام علي(ع)، سفارش علي(ع) درباره ي نماز، قبولي نماز، والاتر از نماز و... سخن رانده است.

«علي(ع) شاگرد مكتب خانه ي حضرت رسول اكرم(ص) بود و در امر فريضه ي الهي، ذرّه اي كوتاهي نكرد. وي آن قدر در نمازهايش سجده ي خود را طولاني مي نمود، كه پيشاني مبارك حضرتش پينه مي بست و بر سر سجّاده در دعاهاي خود، چنان با حال و جذّاب با خدذاي متعال، سخن مي گفت كه گويي علي(ع) تنها در بُعد عبادت، معلّم روزگار است.

جاي بسي شگفتي بود كه نسيم سَحَري كه گويي حتّي كوه ها و درّه ها و جنگل ها و ستارگان را نيز با غمزه هاي لطيف خود به خواب فرو برده بود، دامن كشان به سوي علي(ع) مي آمد و به گمان اين كه دَم سردش در دل آتشين علي(ع) اثر خواهد بخشيد، اعضاي رنجديده ي علي را نوازش مي داد، شايد كه بتواند آفتاب دل مشتاق او را چند لحظه در مغرب خواب از طلوع باز دارد، تا صبح صادق، طلوع كند. وه! چه فكر خامي.»



[ صفحه 286]



شاهرخي، سيّدعلي رضا استان: لرستان

عنوان اثر: جايگاه مسجد در تمدّن اسلامي شهرستان: خرّم آباد

موضوع: جايگاه مسجد در تمدّن اسلامي تاريخ تولّد: 1364

قالب: تحليلي ميزان تحصيلات: مقطع متوسّطه

---

شكل گيري مسجد به عنوان پديده اي اسلامي، نقش مساجد در جوامع مختلف، مسجد و حكومت، مسجد در بستر تاريخ، مساجد در عصر سلاجقه و ايلخانان، مساجد پس از يورش مغولان، معماري منحصر به فرد مساجد ايران، مسجد و تعليم و تربيت، مساجد در كشاكش اختلافات مذهبي، و تبديل معابد و كليساها به مسجد، عناوين برخي مطالب اين پژوهش، با الهام از تاريخ هنر اسلامي، تاريخ ايران بعد از اسلام، مقدّمه اي بر تاريخ شهر و شهرنشيني در ايران، عصر زرّين فرهنگ ايران، تاريخ قم، تمدّن اسلامي در قرن چهارم هجري، تاريخ يعقوبي، سفرنامه ي ناصرخسرو، سفرنامه ي تركستان و ايران و برخي منابع ارزش مند ديگر است.

«مسلمانان از آغاز پيدايش آيين اسلام در هر جايي از سطح كُره ي خاكي، پهنه ي خاصّي براي سكونت خويش داشته اند؛ خواه به صورت واحدهايي سياسي، آن جا كه اكثريت مردم، مسلمان بوده اند، و خواه به صورت واحدهايي سياسي، آن جا كه مسلمانان در اقلّيت بوده اند... بخش گسترده اي از مظاهر مصنوع خارجي از قبيل شهرها، مساكن، بازارها، كارخانه ها، روستاها، مزارع، باغ ها، و امثال آن ها در ارتباط با انسان، تحوّل و تكامل يافته است. تنوّع و چگونگي مناظر جغرافيايي ياد شده، در رابطه با عوامل گوناگوني چون سطح فرهنگ، بنيه ي اقتصادي، روش سياسي حاكم بر جامعه و اصول قابل قبول جامعه، پديدار مي شود.

از ميان عوامل ياد شده، اصول اعتقادي از توان و نفوذ بيش تري برخوردار است و به عنوان



[ صفحه 287]



زيرساز ساير نيروها از قبيل فرهنگ، اقتصاد و... در بسياري از مناطق، اثر خود را بر جاي نهاده است؛ تا آن حد كه اين عامل، نه تنها چهره بخش پديده هايي چون معابر، مساجد، زيارتگاه ها، گورستان ها و مكان هاي عمومي و اجتماعي مي شود، بلكه در چگونگي روابط و آداب اجتماعي، خورد و خوراك، سليقه، پوشيدن لباس مردمان نيز مي تواند مؤثّر واقع شود...

وجود مسجد در جهان اسلام به نوعي در شكل گيري تمدّن اسلامي، مؤثّر بوده است. كاربردهاي مسجد، خواه به عنوان مركز علم و دانش، و خواه محلّ عبادت فردي و جمعي مسلمانان و يا موارد ديگر، نقش ممتاز اين مكان را در دراز مدّت در تمدّن اسلامي جلوه گر است.»

اين پژوهش با «مقدّمه»ي مؤلّف آغاز مي شود و با «خاتمه» و «فهرست منابع» پايان مي يابد. «شاهرخي» تحقيق خويش را وام دار ياوري و مهرباني والدين خويش است:

«... آن گاه كه نداي اسلام به هر دياري مي رسد، مسجد در آن سرزمين، خود را نمايان مي كند. اين مكان مذهبي برخلاف عموم مكان هاي مقدّس ديگر، تنها جنبه اي نمادي ندارد، بلكه همراه خود با دانش، علم، حتّي در كنار خود مسكن براي جويندگان علم و... را به دنبال مي آورد.»



[ صفحه 288]



شاهي، فاطمه استان: سمنان

عنوان اثر: آن گاه كه نماز مي خوانم شهرستان: گرمسار

موضوع: آن گاه كه نماز مي خوانم تاريخ تولّد: 1363

قالب: ادبي ميزان تحصيلات: مقطع متوسّطه

---

«... مي خواهم به درگاه معشوق خويش بروم.

او چقدر بلندمرتبه است و بار ديگر مرا پذيرفته؛

جانماز عشق را مي گسترانم،

چادري سپيد به نشانه ي عشق او، به سر مي كنم؛

در آن خلوت، كسي نيست، جز من و معبودم.



در پيشگاهش مي نشينم.

با او مي گويم؛ از دردها و غصّه هايم؛

كه تاكنون با كسي نگفته ام.

هر چند، او مي داند راز سكوت مرا،

و آن اشك مخفي، كه مبهم ماند و فاش نشد!



خداوندا!

مي دانم دلم پاك نيست،

ولي با اين همه،

نماز را از من نگير؛

كه من هرچه دارم،

از ارتباط با توست.»



[ صفحه 289]



شاهين، بهجت استان: اصفهان

عنوان اثر: سجّاده ي سرخ علي(ع) شهرستان: خميني شهر

موضوع: امام علي(ع) تاريخ تولّد: 1362

قالب: ادبي ميزان تحصيلات: مقطع متوسّطه

---

«سجّاده ي سرخ چيست؟ سجّاده اي به رنگ سرخ؟ سجّاده اي به رنگ خون؟

رنگ خون، مگر غير از رنگ سرخ است؟ چه خوني، سرخ تر از خوني است كه ناباورانه ريخته شود؟

خوني كه در سجّاده ي علي(ع)، در محراب كوفه ريخته شد.

علي(ع) كه بود؟

فرزند كعبه، ياور پيامبر(ص)، امام شيعيان. علي(ع) كسي بود كه چاه، مَحرم اسرارش بود. علي(ع) ذوالفقار را فقط براي عدالت، بالا مي برد. او مظهر ايمان بود.



در چشمان معصومت چه نهفته است؟ به كدام سوي مي نگري؟ دنيا يا آخرت؟

اي علي!

عبادتت چقدر زيبا بود.

تو، بي انتهايي، و هنوز كلام، مانده كه از تو گفته شود.

برايت گريه مي كنم؛ با غمي كه از غم عشق، گزنده تر و طولاني تر است.

براي تو، با چشمان همه ي محرومان مي گريم.

گريه ام، سرود غم شب هاي توست.»



[ صفحه 290]



شباني، فاطمه استان: خراسان

عنوان اثر: آن گاه كه نماز مي خوانم شهرستان: نهبندان

موضوع: آن گاه كه نماز مي خوانم تاريخ تولّد: 1357

قالب: ادبي ميزان تحصيلات: ديپلم

---

اين مجموعه، شامل 4 داستان كوتاه و 2 مقاله ي ادبي است:

موعظه ي عشق (داستان)

فقط يك كليد براي آن قفل (داستان)

ياقوت بهشتي (داستان)

چشمه سار بي مثال (داستان)

آن گاه كه دست توسّل مي جستم (مقاله)

دواي در بي درمان (مقاله)

«آخه، چه مرضي همه ي اندامم را پوشانده و كدامين مرض، اين طور مرا در غم و اندوه فرو برده، عشق را از من ستانده و روشنايي كلبه ي درونم به تاريكي گراييده؟ چرا هر دكتري مي روم، درد بي درمانم را تشخيص نمي دهد و هيچ مرهمي روي زخم متورمّم گذاشته نمي شود؟

به كدام دكتر، روي آورم، تا دست شفا بر قلب تَرَك خورده ام زند و بتواند هر تكّه اش را مثل اوّل، وصله بدهد؟ خدايا! كدامين گناه كبيره، درِ عشق را به رويم بسته و سكوت بر سراسر زندگي ام سايه انداخته؟»

در بخشي از مقدّمه ي كوتاه مؤلّف مي خوانيم:

«... عشق، منزلگاه عاشقي است كه مي خواهد معشوقش- كه بي همتاست- بيايد، و نماز، چشمه ي آن، و اين است مبدأ عاشقي، و عاشق شدن از «نماز» شروع مي شود و تا رسيدن به قرب الهي، ادامه مي يابد. مي خواهد بقاي اللَّه را دريابد و از فنا شدن، رها شود.»



[ صفحه 291]



شبوني، سميّه استان: كرمان

عنوان اثر: نماز شهرستان: گلباف

موضوع: گوناگون تاريخ تولّد: 1362

قالب: تحليلي ميزان تحصيلات: مقطع متوسّطه

---

«نماز، اساسي ترين رشته ي الفت و عالي ترين عامل محبّت بين بندگان و حضرت حق است. نماز، نور دل و صفاي قلب و روح و جان و سلامت روان و فروغ ذات عباد صالح خدا است. نماز، واسطه ي محكمي است كه تمام هستي انسان را به ملكوت هستي، پيوند مي دهد و به مانند آن برنامه اي را براي ربط دادن آدمي به حق و حقيقت نمي توان يافت...»

فرازهايي برگزيده از آثاري هم چون پرتوي از اسرار نماز، فلسفه ي نماز، يكصد و چهارده نكته درباره ي نماز، سيماي نماز و دانسته هاي پديدآورندگان، زينت بخش اين نوشتار است:

نماز، كليد فردوس برين و ستون دين است.

نماز، آرامش دل ها و وسيله اي براي سخن گفتن با آفريننده است.

نماز، ذكر خداشناسي و عامل خودشناسي است.

نماز، نور وجود عارفان و زيور روح و جان عاشقان است.

نماز، خورشيد آسماني اهل زمين و ستاره ي فروزان دل هاي امين است.

نماز، حقيقت جهان و عشق تابان دل هاي پريشان است.

نماز، پشتوانه ي انسان در انبوه اندوه ها و دردهاست.

نماز، باعث خشنودي يزدان و همدلي و همزباني فرشتگان است.

نماز، نخستين پرسش در قيامت است.

نماز، پاسخ دهنده ي تمامي نيازهاي فطري انسان است.

نماز، كوبنده ي شيطان است.



[ صفحه 292]



شجاعي، سيّده فاطمه استان: خراسان

عنوان اثر: نامه اي به او شهرستان: كاشمر

موضوع: گوناگون تاريخ تولّد: 1364

قالب: داستان كوتاه ميزان تحصيلات: مقطع متوسّطه

---

اين مجموعه، شامل 3 داستان كوتاه است:

داستان اوّل؛ نامه اي به او

داستان دوم؛ اسوه

داستان سوّم؛ مهموني

«هنوز آن روزها را از ياد نبرده ام. پدر را تازه از بيمارستان «مجروحان جنگي» آورده بودند! هنوز هم صورتش مهربان و دوست داشتني بود! امّا يك خراش بزرگ روي پيشاني اش خودنمايي مي كرد.

از اين كه بابا، دوباره به خونه برگشته بود، خيلي خوشحال بودم.

مي گفتند: هنوز يه مهمون تو كمرشه!

مامان مي گفت: اسمش تركشه!

از اين اسم، تنفّر داشتم. نمي دونم اين چه جور مهموني بود، كه هر كاري مي كردند، از رو نمي رفت!



چند روز پيش كه با «بابا» مشغول نماز خوندن بودم، يك دفعه ديدم داره ناله مي كنه! اوّل فكر كردم در حال دعا كردنه، امّا اين ناله با ناله هاي ديگر فرق داشت. كم كم خَم شد و روي زمين نشست. چادرمو از سرم انداختم و به بابا، كه از درد به خودش مي پيچيد، با نگراني نگاه كردم!



[ صفحه 293]



وحشت زده، مامان رو صدا زدم... بابا هر روز بدتر مي شد. ديگر لبخند نمي زد و نمي توانست ايستاده نمازش رو بخونه!

تقريباً يك ماه، خونه ي آقا رضا بوديم! چه خونه ي بزرگ و با عظمتي داشت. نمي دونم چطور از اون همه مهمون پذيرايي مي كرد؟!

اون جا همه دعا مي كردند و نماز مي خوندند!

به دست بابا، يك طناب وصل كرده بودند، كه سر ديگر اون به يكي از درهاي خونه ي آقا رضا، وصل بود...

توي اين يك ماه، نماز رو از بَر شدم و هر روز براي شفاي بابايي، سر نماز دعا مي كردم! با خودم گفتم ببين آقا رضا! ما اين همه راه اومديم، تا به خونه ي شما رسيديم! اگه بابام رو خوب كني، قول مي دم به همه بگم تو چقدر خوب و آقايي!

توي همين افكار بودم كه ديدم بابا، كم كم بلند شد! در حالي كه طناب به دستش بود، شروع به نماز خوندن كرد.

دهن مامان از تعجّب، باز مونده بود! كتاب دعايش را بست و به بابا، خيره شد!

ناگهان بابا دستاشو به طرف آسمان بلند كرد و تبسّمي بر چهره اش نقش بست!

احساس كردم در آن لحظه به همه ي آرزوهايش رسيد!!»



[ صفحه 294]



شريعت جعفري، مهديه استان: خراسان

عنوان اثر: آن گاه كه نماز مي خوانم شهرستان: كاشمر

موضوع: آن گاه كه نماز مي خوانم تاريخ تولّد: 1364

قالب: ادبي ميزان تحصيلات: مقطع متوسّطه

---

مي خواهم امروز، آب و آيينه را براي شما تفسير كنم و خطبه اي در ستايش خورشيد بخوانم. مي خواهم امروز شما را از پشت شيشه هاي غبارآلود غروب، از مسير باران ها عبور بدهم و دست شما را در دست ستاره هاي تماشا بگذارم، تا در آسمان سبز، با عروس مهتاب، آشنا بشويد. مي خواهم امروز شما را به گلزار زاري ببرم ؛ به بوستان سبز نافله هاي نياز؛ به گلشن راز.

«شريعت جعفري» فرازهايي از نثرهاي ادبي نويسندگان معاصر را در مجموعه ي خويش نقل كرده؛ كه زيبا و خواندني است.

از روشنايي تا روشنايي؛ پنج نوبت، بلور نازك دل در خود مي شكند، تا در سايه ي عطوفت بي مرز محبوب، پيوند گيرد.

آن كه قامت به «نماز» مي بندد، بر سفره ي رزق روح مي نشيند.

بستر فلاح، نردبان صلاة است و جز مصلّين را، توان پيوستن به جرگه ي مفلحين نيست.

هر روز كه نماز مي خوانيم، 17 بار بر سجاده به جزر و مد مي ايستيم، تا دريا شدن، فراموشمان نشود.



[ صفحه 295]



شريعتي، علي استان: تهران

عنوان اثر: مسجد شهرستان: كرج

موضوع: گوناگون تاريخ تولّد: 1360

قالب: تحليلي- ادبي ميزان تحصيلات: حوزوي

---

از «شريعتي» در مسابقه ي پيشين خوانديم. اين بار نيز وي با كشكولي از مقالات تحليلي با موضوعات گوناگون، حكايات و خاطرات، داستان كوتاه و اشعاري از شاعران معاصر در وصف نماز و... از گرد راه رسيده است!

ابتدا، جملاتي پيرامون نماز- به ترتيب حروف الفبا- را از اين مجموعه مرور مي كنيم:

نماز، آرايش دهنده ي روح و آيت عشق است.

نماز، بال پرواز ملك تا ملكوت است.

نماز، پاسدار دين و پالايش روان است.

نماز، تأليف دهنده ي قلوب مؤمنان و تقويم توحيد است.

نماز، ثمن بهشت و ثناي حق است.

نماز، جلوه ي ايثار و جهد عاشق است.

نماز، چلچراغ ايمان و چشمه ي هدايت است.

نماز، حايل بين انسان و گناه است.

نماز، خاستگاه صداقت و سلامت است.

نماز، داروي محنت و داعي بهشت است.

نماز، ذاكر قيامت و ذكر عارفان است.

نماز، راه هدايت و ركن پرستش است.



[ صفحه 296]



نماز، زداينده ي موانع بندگي است.

نماز، ژرفاي ايمان انسان را به نمايش مي گذارد.

نماز...

اينك به سجده مي رويم:



«سجده يعني: به عشق رو كردن

دل به آيينه، رو به رو كردن



سجده يعني: حضور و بيداري

عطر فرياد تا خدا جاري



سجده يعني: سري فتاده به راه

معني «لا اله الّا اللَّه»



سجده يعني: كه راه حق اين است

سر سپاري، مرام و آيين است.



سجده يعني: كه قلبه گاه تويي

جاوداني، چراغ راه تويي...»





[ صفحه 297]



شريفي، مجتبي استان: فارس

عنوان اثر: نقش نماز در هويّت يابي انسان مسلمان شهرستان: مرودشت

موضوع: نقش نماز در هويّت يابي انسان مسلمان تاريخ تولّد: 1362

قالب: تحليلي ميزان تحصيلات: ديپلم

---

«ما انسان هايي هستيم كه به دين مقدّس اسلام، روي آورده ايم و تنها معبود خويش را خداوند متعال مي دانيم. اوست كه ما را آفريد، تا چند صباحي در اين دنيا به زندگي بپردازيم و با اعمال و كردار خويش، موجوديّت خود را به اثبات برسانيم. حال ما بايد پاسخ اين همه نعمت بي شمار را بدهيم. او كه بي نياز است؛ پس چگونه؟ تنها راهي كه باقي مي ماند، عبادت اوست؛ عبادتي كه با خلوص قلب باشد،نه ريا و تظاهر!

بايد به خداي متعال، اميدوار باشيم و تنها به سوي او گام برداريم، نه مخلوقات زميني. عشق به او داشته باشيم و در كارها به او توكّل كنيم. هيچ عشقي بالاتر از عشق به خداوند نيست؛ كه اين عاشقي نيز از خواندن نماز، ميسّر مي گردد.»

اين نوشتار، پس از مقدّمه ي مؤلّف، آثار نماز از ديدگاه پيامبر(ص) و منظر امام علي(ع) درباره ي نماز، آثار نماز بر نمازگزار را به طور مشروح، بررسي مي كند و از زنده شدن دل، روشني قلب، شرح صدر، اجابت دعا و حاجت، خشوع، نزول رحمت الهي، رسيدن به درجه ي عالي، وحدت و يكپارچگي، نورانيّت منزل به وسيله ي نماز، تأثير سجده ي شكر، نماز و نجات جوان، ملاقات با خداوند، پيشي گيرندگان به سوي بهشت، حمايت خداوند از نمازگزار، نماز و دعاي خير فرشتگان، افتخار براي مؤمن، طولاني شدن عمر، آسايش در قيامت، خوش اخلاقي و نماز، آثار جانبي نماز، تأثير قنوت و سجده ي طولاني و بسياري مطالب ديگر، سخن مي راند.

مؤلّف، پژوهش خويش را با الهام از آثاري گران سنگ هم چون نهج البلاغه، گنجينه ي آثار نماز، حكمت و فلسفه ي نماز، فلسفه ي آفرينش، فضايل و آثار نماز شب، توحيد، منتهي الآمال و... به رشته ي تحرير درآورده است.



[ صفحه 298]



شريفي، محمّد استان: لرستان

عنوان اثر: سيره ي عبادي امام علي(ع) شهرستان: خرّم آباد

موضوع: سيره ي عبادي امام علي(ع) تاريخ تولّد: 1366

قالب: تحليلي ميزان تحصيلات: مقطع متوسّطه

---

اين مجموعه با مقدّمه اي كوتاه آغاز و در 7 فصل تنظيم شده است:

فصل اوّل؛ ولادت، شخصيّت پدر و مادر علي(ع)، تربيت و عبادت

فصل دوم؛ ايمان، اخلاص، خوف

فصل سوّم؛ اذان و اقامه، وضو، نمازها

فصل چهارم؛ ماه رمضان، ركوع و سجود، ذكر

فصل پنجم؛ خطبه ها و دعاها

فصل ششم؛ زهد، جود، برابري

فصل هفتم؛ فضايل، ديدگاه هاي نويسندگان و روشنفكران مسيحي و قسمتي از وصيتّ هاي آن حضرت(ع)

در بخشي از مقدّمه مي خوانيم:

«عبادت، سرلوحه ي تعاليم تمام انبياي الهي و ائمّه ي اطهار(ع) بوده، كه از اين طريق به عالي ترين رتبه و مقام بندگي رسيده اند. عبادت علي(ع) سراسر جذبه، شور، عشق، گريه و اشك بوده است. حضرت علي(ع) امام اوّل شيعيان جهان است. او ستاره ي درخشان بشريّت و چراغ راهنماي انسانيّت است. هر چه دانش و بينش انسان بيش تر شود، درخشندگي حضرتش را بهتر درمي يابد...»

اين مجموعه ي با فهرست منابع و مآخذ پايان مي گيرد.



[ صفحه 299]



شريفي، مرضيه استان: اصفهان

عنوان اثر: اگر فرشته ها بگذارند شهرستان: فلاورجان

موضوع: شهيدان نماز تاريخ تولّد: 1361

قالب: داستان كوتاه ميزان تحصيلات: دانشجو

---

اين مجموعه، شامل 3 داستان كوتاه است:

داستان اوّل؛ اگر فرشته ها بگذارند

داستان دوم؛ مكبّر

داستان سوّم؛ حضور سبز

«ساعاتي از شب، گذشته بود. باد سردي كه با بي ميلي از ميان چادرها مي گذشت، صداي همهمه ي شاد بچّه ها را به گوشم مي رساند. پتوي رنگ و رو رفته و غبار گرفته ام را محكم به خودم چسباندم و پاهايم را كه از شدّت سرما، كرخ شده بود، توي بغل گرفتم... توي دلم غوغاي عجيبي برپا بود. از اين كه در چنين شرايطي در كنار آن ها نبودم، از خودم بدم مي آمد. بغض سوزناكي، گلويم را مي آزرد. مدّت ها بود كه در انتظار چنين عمليّاتي بوم، امّا...

محمّد و سعيد، خنده كنان وارد شدند. خودم را جمع و جور كردم و بي اعتنا به آن ها، سرگرم بازي با نخ هاي زيلو شدم... از محمّد، دل خوشي نداشتم. او بود كه جريان دردهاي نابهنگام مرا به «حاجي» گوشزد كرد. از وقتي به آن منطقه ي اردوگاه شناور آمده بوديم، درد شديدي پاهايم را فرا مي گرفت. بچّه ها مي گفتند: به خاطر رطوبت است. امّا هر چه بود، حاجي مرا از رفتن به عمليّات محروم كرد.

سنگيني خواب، چشم هايم را مي سوزاند. ناگهان زمزمه ي آشنايي از آن طرف نيزار



[ صفحه 300]



به گوشم رسيد. به طرف صدا به راه افتادم. چند قدمي كه جلوتر رفتم، سايه اي را در ميان ني ها ديدم. باز هم جلوتر رفتم. خودش بود. محمّد بود كه به قنوت ايستاده بود و در حالي كه به شدّت گريه مي كرد، صداي «العفو، العفو»ش از لابه لاي گريه هايش شنيده مي شد. به ياد نمازهاي شبانه ي مادرم افتادم. تسبيح گِلي كوچكش را برمي داشت و تا نزديكي هاي اذان صبح با خدا راز و نياز مي كرد. تا به حال، محمّد را در چنان حال و هوايي نديده بودم...

محمّد همان طور به نقطه ي مبهمي خيره شده بود. كنارش زانو زدم. دستي به شانه ام زد و گفت:

- مسعود جان! حلالم كن.

حالش طوري بود كه انگار مي خواست با نماز، خداحافظي كند! بي اختيار بلند شدم و به طرف نيزار رفتم. مشت آبي به صورتم پاشيدم؛

- محمّد! برمي گردي؟ نه؟!

محمّد، نگاهي به آسمان انداخت و گفت:

- اگه فرشته ها بذارن!

بعد به نماز ايستاد. من هم جلو رفتم و كنارش ايستادم. صورتش زير نور ماه مي درخشيد. مي دانستم به مهماني فرشته ها فكر مي كند.»



[ صفحه 301]



شريفي، منصوره استان: مركزي

عنوان اثر: نقش نماز در هويّت يابي انسان مسلمان شهرستان: دليجان

موضوع: نقش نماز در هويّت يابي انسان مسلمان تاريخ تولّد: 1360

قالب: تحليلي ميزان تحصيلات: ديپلم

---

«نماز، شگفت آورترين اعمال انسان مسلمان است. در نماز، رمزهايي نهفته است كه كليد اين رموز و اسرار، نزد انسان مخلص و عاشق است. وقتي آدمي- عاشقانه- به عبادت و خضوع و خشوع يگانه معبودش مي پردازد و نمازش را فقط براي رضايت او و اميد به رحمتش مي خواند، در دل، احساس روح بخشي دارد؛ حالتي روحاني و معنوي كه وي را وامي دارد تا وقت ديگر، بي صبرانه منتظر نماز باشد.

نماز يعني استمرار عشق، نماز يعني بندگي را يادآور شدن، نماز يعني تمديد وقت و هنگام تمديد وفا، نماز يعني عشق بازي با خدا، نماز يعني خود را در آيينه ديدن، ديدن اصالت خويش و يافتن آن، اين كه از كجا آمده ام و آمدنم بهر چه بود؟!

عبادت و پرستش خداوند، راز آفرينش و دليل رستگاري است. آيا آفريده شدن ما جز براي عبادت و عبوديّت و معرفت و شناخت خداوند است؟ با عبادت به او نزديك مي شويم و سير تكامل را طي مي كنيم. ما بايد در قبال نعمت هاي بيكران الهي، به ستايش و عبادت او بپردازيم و هرگز زبان به ستايش غير او نگشاييم. بايد اين مأموريت را به درستي انجام دهيم و نماز را به دور از شرك و ريا، و با كمال اخلاص برپا سازيم.»

فرازهايي از پرتوي از اسرار نماز، تفسير نماز، نماز چيست؟، نهج البلاغه و كلمات قصار، اهمّيّت نماز و وجوب آن از ديدگاه احاديث اهل بيت(ع) و برخي منابع روايي، همراه با دانستني هاي «شريفي» با قلمي ساده و روان و قابل درك و فهم براي همگان در اين نوشتار، جلوه مي نمايد.



[ صفحه 302]



شريفي نجف آبادي، فاطمه استان: اصفهان

عنوان اثر: از گهواره تا قتلگاه شهرستان: نجف آباد

موضوع: گوناگون تاريخ تولّد: 1363

قالب: ادبي ميزان تحصيلات: مقطع متوسّطه

---

در اين مجموعه مي خوانيم:

بامداد پرواز

عرفان نماز

نماز؛ هويّت آدمي

نماز شهيد

شهيدان نماز (غربت فريادها)

از گهواره تا قتلگاه

«علي(ع) پا به كوچه هاي غريب كوفه مي نهد. علي(ع) كوچه هاي غريب كوفه را مي شناسد.

امشب علي را گويي خدا، فرمان داده است تا پرواز كند.

گويي علي را، خدا مي خواند، تا او را در ميعادگاهي ديدار كند.

علي(ع) كوچه ها را، يكي يكي پشت سر مي گذارد. پيش مي رود. درِ خانه اي را مي زند.

پدر، امروز به ميهماني دخترش آمده، تا دست نوازش خويش را بر سر يادگار زهرا(س) بگذارد.

پدر، آمده تا سنّت عشق را برپا كند؛

سنّت آخرين لحظه ها با بهترين بودن ها، با آشناترين بدون ها.

علي(ع) بر سفره ي يك رنگ ايمان مي نشيند؛

نماز ايمان مي خواند، دعا مي كند و اشك مي ريزد...

علي(ع) قرآن ناطق بود.

علي(ع) فرياد ايمان بود.»

نگاشته هاي «شريفي» زيباست. دَمي نيز به وادي شهيدان نماز مي رانيم و «نماز شهيد» مي خوانيم:



«آيا شهيد را مي توان وصف كرد؟

شهيدان، لاله هاي سرخ اميدند؛ طلايه داران روز ستاخيز.

شهيدان، قامت راز و نيازند.

شهيدان، گل هاي پرپر شده ي دفتر عشق اند.

و عشق، يعني بدانيد براي چه بايد بمانيد.

و نماز، يعني مي مانيد، اگر آن را بخوانيد.

عشق و نماز، نشانِ شهيد بودن و عاشق دين بودن است.

نماز شهيد، باور عشق است.

نماز، يعني حسيني بودن...»



در سايه سار «از گهواره تا قتلگاه» نيز راحت مي توان گريست و با غربت و اشك و بغض، زيست:



«لالا، لالا، گل بابا!

لالا، لالا، گل زهرا!



بيا بنشين كنار ما.

لالا، لالا، گل سرخم!



چرا خسته؟ چرا با بال بشكسته؟

لالا، لالا، گل پرپر!



چرا رنگت...»



[ صفحه 304]



شعبانيان، مهري استان: مازندران

عنوان اثر: آن گاه كه نماز مي خوانم شهرستان: بابلسر

موضوع: آن گاه كه نماز مي خوانم تاريخ تولّد: 1360

قالب: ادبي ميزان تحصيلات: ديپلم

---

«آن گاه كه آب پاكي بر دستانم مي ريزم و آلودگي ها و ناپاكي ها را از وجودم پاك مي كنم، چادري از حرير خيال، بر سر مي نمايم؛ به سپيدي قلب هاي پاك؛ با گل هاي قرمز، به سرخي خون هاي به زمين ريخته شده در راه عشق، با عطر و بويي خيال انگيز.

آن گاه كه نماز مي خوانم، احساس عجيبي دارم. به دنبال چه هستم؟ نمي دانم. شايد در جست وجوي آب و نان براي بقاي حيات، به دنبال زندگي براي زندگي، براي زيستن...

آن گاه كه نماز مي خوانم، روحم سبكبال به پرواز درمي آيد؛ انگار از اسارت قيد و بندهاي اين جسم خاكي، رها مي شود. هم چون پروانه اي بي پروا، پرواز مي آغازد. از كوچه پس كوچه هاي زندگي مي گذرد. از خيابان ها و جاده هاي درد و رنج...

آن گاه كه نماز مي خوانم، فرشته ها را مي بينم؛ با لباس هايي از جنس حرير و گيسواني به پريشاني امواج دريا...»



[ صفحه 305]



شفيعي، فاطمه استان: خراسان

عنوان اثر: شهيدان نماز شهرستان: سبزوار

موضوع: شهيدان نماز تاريخ تولّد: 1363

قالب: داستان كوتاه ميزان تحصيلات: مقطع متوسّطه

---

«... شب بود. آسمان بعد از چند ساعتي خروش، سكوت اختيار كرده بود. ستارگان هم چون مرواريد در دامن صدف مي درخشيدند. هنوز ساعتي بيش تر از آمدن «علي» به جبهه نمي گذشت. او براي اوّلين بار بود كه به جبهه مي آمد. حسّ عجيبي داشت. صداي دعاي «كميل» از يكي از سنگرها به گوش مي رسيد. ملايك در آن فضا جمع بودند و در حال سجده كردن آدم. وقتي وارد سنگر شد، جوانان چنان غرق در راز و نيار با خدا بودند كه...

چشمش به جوان 17 ساله اي افتاد و مجذوبش شد. در ديدگان جوان، شجاعت و عشق و صداقت، موج مي زد... بعد از اتمام دعا، فرصتي براي گفت وگو پيش آمد:

- سلام. اسمت چيست؟

- سيّد حسين.

- بچّه ي كجايي؟

- مشهد.

- سيّد! هدفت از آمدن به جبهه چيست؟

- به همان دليل كه تو، به جبهه آمدي!»

«شفيعي» 3 داستان كوتاه با عنوان و موضوع «شهيدان نماز» نگاشته است:

«... حسين در آن شب ظلماني چون اختري روشن و پرفروغ از تاريكي ها گريخت؛ به سوي خورشيد فروزان حق، پر كشيد و به ديدار امام حسين(ع) شتافت.»



[ صفحه 306]



شمّاعي زواره، محمّدحسين استان: اصفهان

عنوان اثر: نماز در نهج البلاغه شهرستان: زواره

موضوع: نماز در نهج البلاغه تاريخ تولّد: 1366

قالب: تحليلي ميزان تحصيلات: مقطع راهنمايي

---

اين پژوهش در 7 فصل تنظيم شده است:

فصل اوّل؛ نهج البلاغه

فصل دوم؛ عبادت در نهج البلاغه

فصل سوّم؛ نماز در نهج البلاغه (خطبه ها)

فصل چهارم؛ نماز در نامه هاي نهج البلاغه

فصل پنجم؛ نماز در حكمت هاي نهج البلاغه

فصل ششم؛ نماز و عبادت امام علي(ع)

فصل هفتم؛ سخنان حضرت علي(ع) در باب نماز

«متأسّفانه، جامعه ي اسلامي تا مدّت ها كتاب گران قدر «نهج البلاغه» را نمي شناخت، و آن كه مي شناخت، از حدود و شرح كلمات و ترجمه ي الفاظ، تجاوز نمي كرد. اخيراً جهان اسلام دارد نهج البلاغه را كشف مي كند .و به تعبير ديگر نهج البلاغه، جهان اسلام را فتح مي كند. هرچه علم و دانش در ميان افراد بشر، پيشرفت نمايد، فضل و بزرگواري امام علي(ع) بيش تر هويدا مي گردد.»

آري، ترديدي نيست كه نهج البلاغه سرانجام روزي، جهان را فتح خواهد كرد، امّا آيا اينك نيز ما نهج البلاغه را مي شناسيم؛ همان كتابي كه پرتوافكن بر سخن خَلق است و در پرتو سخن خالق.



[ صفحه 307]



شمسي زرندي، زهره استان: مركزي

عنوان اثر: آن گاه كه نماز مي خوانم شهرستان: ساوه

موضوع: آن گاه كه نماز مي خوانم تاريخ تولّد: 1363

قالب: ادبي ميزان تحصيلات: مقطع متوسّطه

---

«احساس مي كنم عاشق كسي شده ام، كه رسيدن به او برايم غيرممكن است؛ گويي فرسنگ ها با او فاصله دارم. ولي وقتي مي بينم خسته ام، براي زندگي، يك همراز مي خواهم و براي پرواز، رفيقي دمساز. ديگر عشق سراپاي وجودم را فرامي گيرد... فقط او را مي خوانم. از او هيچ نمي شنوم، ولي خيلي حرف ها با او مي گويم. در همان حالت، حركاتي انجام مي دهم كه خودم نمي دانم از او چه مي خواهم! سر بر آستان مباركش مي گذارم و زار زار گريه مي كنم، تا شايد دلش به رحم آيد و مرا هم ببرد پيش كساني كه عاشقش بودند و به او رسيدند...»

نيمه ي گم شده، سرود شهر خدا، چشمان سحرخيزان، دوستش دارم، تو را، و لحظه اي سهمناك، عناوين برخي متون ادبي و كوتاه اين مجموعه است.

«در پسِ پست ترين نگاه پنجره ها، در پشت دودي ترين شيشه هاي زندگي و در كنار شيرين ترين لحظه هاي زندگي به دنبال نيمه ي گم شده ام مي گشتم... هيچ وقت نرسيدم به آرزوهايم، مگر در خيال. و هيچ گاه نيمه ي گم شده ام را نيافتم، مگر هنگامي كه به نماز ايستادم.

آن گاه كه با مسافر كوچه هاي غربت، همسفر شدم و هنگام كه سوداي عشق را در سحرگاه، در چشمان عاشق بي پناه ديدم كه پناهي جز سجده نداشت و دمسازي جز قنوت و با اين دو همراه، به دنبال معبودي مي گشت كه به درگاهش سجده مي كرد، تنم لرزيد از اين عشق و رؤياي بي پايان...»



[ صفحه 308]



شمشيري، روح اللَّه استان: اصفهان

عنوان اثر: كرانه هاي مستي شهرستان: كاشان

موضوع: آن گاه كه نماز مي خوانم تاريخ تولّد: 1361

قالب: تحليلي- ادبي ميزان تحصيلات: حوزوي

---

از «شمشيري» پيش تر نيز خوانده بوديم؛ «آرامش دل» با موضوع «نماز و مفاهيم نمادين آن» در قالب «تحليلي». اين بار وي از روش «مناظره» بهره مي جويَد؛ مناظره اي خواندني، سرشار از دانستني هاي نماز؛ از آغاز:

«از دور، كه ديدمش، جواني معمولي به نظر مي رسيد؛ با لباسي ساده، امّا نمي دانم چطور شد كه جذبش شدم. باطني عميق داشت. اين را از كلامش فهميدم. در ميان پيشاني اش ردّ پاي عشق بود و گفتارش حاكي از توفان درياي درونش. نَه، اصلاً خودش بوي معرفت مي داد... از حالش مي گفت، از زندگي اش، عشقش و خدايش:

وقتي نماز مي خوانم، ترنّم باران عشق، مرداب دلم را زنده مي كند. احساس مي كنم نماز، شست وشوي دل است؛ دل چركين از غبار... مي گويند: نماز عشق، دو ركعت است، امّا من مي گويم نماز عاشق، پايان ندارد؛ مثل دل، كه بي كران است! عشق، پنج نقطه دارد، كه پنج اذان، پنج نمازو پنج ملاقات را شامل مي شود.

وقتي نماز مي خوانم، نغمه ي دلم به آسمان بلند مي شود. راستي كه نغمه ي دل، چه زيباست. آيا تا به حال به آن گوش سپرده اي؟ يا شايد تو هم مثل من از آن غافل بوده اي؟»

«شمشيري» قلمي شيوا و روان دارد، و دلي از جنس آسمان، كه با بهره گيري و الهام از قرآن، مفاتيح الجنان، تفسير نور، تفسير نمونه، تفسير سوره ي حمد و تفسير نماز، ما را به «كرانه هاي مستي» و خداپرستي مي كشاند.



[ صفحه 309]



شنايي، سيّده فاطمه استان: سمنان

عنوان اثر: نماز در نهج البلاغه شهرستان: دامغان

موضوع: نماز در نهج البلاغه تاريخ تولّد: 1362

قالب: تحليلي ميزان تحصيلات: مقطع متوسّطه

---

عبادت چست؟، عبادت در اسلام، اهمّيّت نماز در اوّل وقت، نماز اخلاص، فرهنگ نماز، نماز چيست؟، نماز عشق، عبادت آزادگان، چرا عبادت؟، نماز از نظر حضرت علي(ع)، بهترين وسيله براي تقرّب، اوّلين نمازگزار پس از رسول خدا(ص)، سخنان امام علي(ع) درباره ي نماز، قدرشناسان نماز، نماز در سراسر قرآن، نماز و بندگي خداوند، ياد حق، نماز از نظر پيشوايان، بالاتر از نماز، اهمّيّت نماز، يگانگي ظاهر و باطن، و نماز به ساير اعمال انسان ارزش و روح مي دهد، عناوين برخي مطالب «شنايي»، با الهام از آثاري ارزش مند هم چون سرچشمه ي نماز، سيري در نهج البلاغه، نماز در نهج البلاغه، يكصد و چهارده نكته درباره ي نماز، نماز چيست؟، نماز چيست؟ و راز نماز است كه با مشكلات فراوان، پايان گرفته است.

«يكي از ياران امام علي(ع) درباره ي او مي گويد:

شب هنگام كه موج ظلمت برمي خاست و جهان در غرقاب تاريكي فرو مي رفت، وي در محراب عبادت خويش به نماز ايستاده بود. به خود مي پيچيد؛ چنان كه پنداشتم بيماري مارگزيده است و از سوزش زهر، هم چون مار به خويشتن مي پيچد و دَم به دَم ناله بر مي آورد؛ ناله اي توأم بااندوه و اشك و خون.»

اين پژوهش با فهرست مطالب، مقدّمه و تقدير نامه آغاز مي شود و با فهرست منابع و مآخذ، پايان مي گيرد.



[ صفحه 310]



شهباز، سميه استان: چهارمحال و بختياري

عنوان اثر: نماز شهرستان: شهركرد

موضوع: گوناگون تاريخ تولّد: 1362

قالب: ادبي ميزان تحصيلات: مقطع متوسّطه

---

«من در محراب نماز، به قامت نگاهت اقتدا كردم،

و چشم آن دارم دست هايم را در قنوت اجابت بكارم؛

و تو با زلال مهرباني ات، برگ هاي پژمرده اش را سبزينه اي تازه باشي،

و بداني قلب من، احساس لطيف تو را، در غنچه ي ذكرها درك مي كند.



مسافر غريب من!

دست هاي مرا،

به اوج نيازت پذيرا باش؛

و به زمين باير نااميدي ام، بذري تازه بپاش...»

متوني زيبا و اشعاري شيوا، در اين مجموعه گرد آمده است:

«تا آسمان چشم تو، راهي نمانده

ديگر براي سينه هم، آهي نمانده

شعرم فقط ياد تو را، كم دارد آخر

ديگر براي اشك تو، چاهي نمانده»



[ صفحه 311]



شهبازي، اصغر استان: چهارمحال و بختياري

عنوان اثر: معراج در معراج شهرستان: شهركرد

موضوع: شهيدان نماز تاريخ تولّد: 1354

قالب: تحليلي- ادبي ميزان تحصيلات: كارشناسي

---

اين پژوهش در 4 بخش تنظيم شده است:

بخش اوّل؛ شهيدان و نماز

بخش دوم؛ توصيه به نماز در كلام شهيدان

بخش سوّم؛ نماز جمعه در كلام شهيدان

بخش چهارم؛ خاطراتي از نماز شهيدان

«سخن از كساني است كه صداي سخن عشقشان، جاودانه، در اين گنبد دوّار مانده است، امّا چه سود كه وقتي سخن از دل هاي مشتاق و عاشقان واقعي مي شود، زبان ها ناقص مي شوند و كلمات، تحمّل خود را از دست مي دهند و نمي توانند معناي عشق و عاشقي را بيان كنند و حتّي «قلم نيز در ترسيمش بر خود مي شكافد».

«به راستي، شما همان عارفان و عاشقان حقيقي بوديد. كساني كه در خانقاه عشق، مستانه چرخ ها زديد و با دست خون، دَف عشق را به نوازش درآورديد و خود را در خدا، گم كرديد، تا به او رسيديد.

نامت بر بلنداي دفتر عشق و عرفان، جاودانه خواهد ماند، اي شهيد!

زيباترين كلام، افزون ترين بيان، در عظمت و شكوه تو، ناچيز و بي مقدار است.»

«شهبازي» را با پژوهش هاي زيبايش مي شناسيم. وي در اين پژوهش، با كوششي عاشقانه و مسافرت ها و تحقيقات فراوان، زندگي نامه ي 2300 شهيد استان «چهارمحال و بختياري» را مورد بررسي و تفحّص قرار داده است.



[ صفحه 312]



در بخشي از مقدّمه اش مي خوانيم:

«هر وصيّت نامه اي را كه مي خواندم، بيش تر به حقارت خود پي مي بردم. وقتي مي خواندم، شهيدي نوشته بود: «اكنون كه در حال رفتن به سوي اويم، بهترين و لذّت بخش ترين لحظات عمر و زندگي ام، همين لحظات است؛ زيرا يك انسان گنهكار و شرمنده و بي نهايت كوچك به سوي معبود خود و عشق خود مي شتابد.» بي اختيار، اشك در چشمانم حلقه مي زد. خواستم اين كار تحقيقي را كنار بگذارم و بگويم: «من نمي توانم از شهدا چيزي بگويم.» امّا آن بارقه ي الهي وجود شهدا، دوباره مرا در اين مسير آورد و اين افتخار نصيبم شد كه بتوانم در اين مسير الهي، قدمي نه چندان مهم بردارم.»

در بخشي ديگر از اين اثر ارزش مند، آمده است:

«سخن از شهيد و شهادت كار ساده اي نيست. و سخن گفتن از كساني كه در مرگ سرخ به آرمان خود رسيدند، كار هر كسي نيست، امّا شناختن هدف و پيمودن راه آنان، براي اراده هاي پولادين، چندان هم مشكل نيست. شهيدان در يك نگاه، هدفي جز رسيدن به معشوق نداشتند. آنان به مثابه يك سالك راه حق، عاشقانه، در راه دوست به راه افتادند؛ به چيزي جز او فكر نكردند و سرانجام، سر بر آستان حضرت دوست نهادند و به شهادت رسيدند. شهيدان، رهروان وادي عشق بودند. آغاز عشق، «بندگي» است. عاشق اگر بنده ي معشوق نباشد، كه عاشق نيست!»



[ صفحه 313]



شهبازي، زهرا استان: قم

عنوان اثر: ركعتي در محضر عشق شهرستان: قم

موضوع: گوناگون تاريخ تولّد: 1357

قالب: ادبي ميزان تحصيلات: ديپلم

---

صدايم كن، بال هاي آبي دعا، كاش كبوتر بودم، عطر سجّاده ي شب، دَمي با نور، حرم محبّت يار، لحظه هاي اشتياق، صداي پاي نور، كاش آن گاه كه نماز مي خواندم، قاصد بهشت، سلام بر سجّاده هاي خون، طراوات باغ ايمان، رايحه ي بهشت، محرابي از شقايق، اي خوب ترين!، كرامت آفتاب، به ياد آخرين نوشته ات، ركعتي در محضر عشق، اگر تو نبودي نماز، سال هاي بي خبري، و خوشا به حالش، عناوين برخي متن هاي ادبي در اين مجموعه است.

«آه، خلوتم امشب پُر از صداي عبور توست. صدايم كن، كه امشب لبريز نام آبي تو، بال و پر شكسته در اين خلوت باراني به انتظار صدايت نشسته ام. صدايم كن، تا در اين فصل باراني و طوفان زا، شكوفه بزنم و گرم از نَفَس مهتابي ات برويَم. صدايم كن،كه فرهاد زمزمه هاي شيرين توام. صدايم كن و از آبي رحمتت سرشارم گردان و در پس اين چشم هاي اشك آلود، عشقي جاودان بر من ببخش.

خدايا! صدايم كن، كه در اين جا، كسي به صداي هق هق تنهايي ام پاسخي نمي دهد. صدايم كن و ياري نما، تا از عشقت سيراب گردم و در كوير دل، شكوفه هاي ياد بكارم.

آه، خدايا! حنجره ام زخميِ آوازهاي غربت است و پيشاني ام، ناآشناي مهر و سجّاده ي شب.

من امروز، چشم به راه صداي توام، تا صدايم كني؛ صدايم كني تا در پيچ و خم خواب ها و آرزوهايم، خويش را بيابم و به تماشاي ملكوت برخيزم.



[ صفحه 314]



صدايم كن، تا بتوانم آتش عشق تو را، در دل خاموشم برافروزم.

ركعتي در محضر عشق،عرض ارادت به حضرت عشق است:

«خداوندا! مي خواهم از كوچه پس كوچه هاي خيال بگذرم؛ از پلّه هاي وهم، بالا رَوَم، به مسير آبي ايمان برسم.

خداوندا! مي خواهم چنان قاصدك جست وجوگر، پنجره هاي زندگي را بجويَم، تا در كنار درياي لطفت ساكن شَوَم.

مي خواهم از گرداب هاي تعفّن، كه انسانيّت را مي بلعند، بگريزم و به ساحل نگاهت پناه آورم.

مي خواهم شكوفه اي باشم در باغ نوراني تو.

بگو به بارانت، تا دلم را از هرچه ناپاكي است بشويَد، و بگو به سحرگاه زيبايت، تا مرا هم در انبوه عاشقان، جاي دهد.

خداوندا! امروز همه ي حرف هايم را بر بال اين كاغذ سپيذ مي نويسم، تا بداني چقدر محتاج تو و الطاف توام؛ چقدر بهار را دوست دارم، و از خزان گريزانم.»

پديدآورندگان اين مجموعه، در پايان نوشتارشان مراتب تقدير و تشكّر خود را از ياورانشان به ويژه آقاي «حسين دُرياب» ابراز داشته اند.



[ صفحه 315]



شهرامي، بيژن استان: كرمانشاه

عنوان اثر: شبي در پايتخت بهشت شهرستان: كنگاور

موضوع: سيره ي عبادي امام علي(ع) تاريخ تولّد: 1352

قالب: تحليلي ميزان تحصيلات: كارشناسي

---

در اين مجموعه مي خوانيم:

تحفه ي اوّل؛ امام، عبادت، ولادت

تحفه ي دوم؛ امام، عبادت، زندگي

تحفه ي سوّم؛ امام، عبادت، پرستش

تحفه ي چهارم؛ امام، عبادت، مردم داري

تحفه ي پنجم؛ امام، عبادت، سياست

تحفه ي ششم؛ امام، عبادت، موعظت

تحفه ي هفتم؛ امام، عبادت، شهادت

در آغاز چنين آمده است:

«كوزه در دست به كنار دريايي خروشان و گوهرخيز آمده ايم كه شيرين است و بي كرانه و ديرين است و جاودانه؛ دريايي از جنس نور كه در بلنداي امواجش مي توان نظاره گر شكوه و پاكي بود و گستره ي نوراني اش را يكجا در اوج قداست و رخشندگي يافت. عشق به عشق آفريني كه زيباست و زيبايي را دوست دارد...

آمده ايم، امّا آمدني از سر دلداگي، از سر نياز و منتهاي تشنگي. مگر نه اين كه آن نيك مردي كه اين پهن بحر گوهر آكنده، درياي فضايل بي پايان اوست، دست رد بر سينه ي هيچ پناه جويي ننهاده، در اكرامش از جان، مايه گذاشته است؟ مگر نه اين كه او وصيّ حضرت رحمةللعالمين(ص) است و امير مهربان مؤمنان؟



[ صفحه 316]



سخن از علي(ع) است و فضيلت هاي بي پايان او. سخن از رادمردي است كه سرحلقه ي پارسايان و خداي جويان است؛ هم او كه عمرش سراسر به عبادت خداي (عزّ و جلّ) گذشت؛ آن هم چه عباداتي، همه در اوج كمال و زيبنده ي صبح وصال؛ همه نور و شعور و در خور موعد حضور، عبادتي كامل و مشتمل بر هر آنچه زيبنده ي عبوديّت و بندگي حضرت جهان آفرين جلّ و علاست، و اين عَجَب نيست؛ چرا كه انساني كامل چون حضرتش(ع) را عبادتي مي بايست شايسته، و سيرتي مبتني بر آن...»

از «شهرامي» در گذشته نيز آثار ارزش مندي خوانديم. اين بار نيز وي اثري خواندني را با الهام از آثاري چون اصول كافي، پندها و حكايت هاي اخلاقي، تفسير نمونه، جاذبه و دافعه ي علي(ع)، حكايات برگزيده، داستان راستان، داستان هاي اسلامي، در ساحل سپيده ي اخلاص، زندگاني اميرالمؤمنين(ع)، علي از زبان علي(ع)، فرازهايي از تاريخ پيامبر اسلام(ص)، كشكول شيخ بهايي، منطق الطّير، نهج البلاغه، و يك قطره از دريا، به رشته ي تحرير درآورده است.



[ صفحه 317]



شهسواري مراد، قادر استان: همدان

عنوان اثر: نماز، ترانه ي عشق شهرستان: همدان

موضوع: گوناگون تاريخ تولّد: 1359

قالب: ادبي ميزان تحصيلات: ديپلم

---

اين مجموعه در 3 قسمت تنظيم شده است:

قسمت اوّل؛ صبح روشن

قسمت دوم؛ نجات

قسمت سوّم؛ آخرين نماز

«ترانه هاي عشق از گلدسته هاي سُرور به گوش مي رسد.

سنگيني اش خوابم را مي پراند. پلك هايم باز مي شود. صداي اذان است؛ صدايي از عشق، اتّحاد و تزكيّه.



چقدر زيباست، اين ترانه ي جاودان.

همانا، دست خدا، در زير و زبر كلماتش جاري ست.

همانا، روح دارد، و روح را مي نوازد.

همانا، عشق، سطر نوشتارش است...

فرصت، تنگ است و لباس ثانيه ها، تنگ تر.

بايد كمي شتاب كرد...»

در بخشي از «پيش گفتار» مؤلّف مي خوانيم:

«نماز را شايد به يقين بتوان گفت زيباترين حالت و آشكارترين عمل براي پرستش و خاكساري به درگاه خداوند مهربان است؛ خداوندي كه پاك ترين حقيقت بي چون و چراست؛ خداوندي كه پرستشش موجب آرامش است. از اين رو از ابتداي اسلام تاكنون، بارها و بارها به انجام نماز، تأكيد و سفارش شده...»



[ صفحه 318]



شيباني، عبدالحسين استان: تهران

عنوان اثر: آن گاه كه نماز مي خوانم شهرستان: ورامين

موضوع: آن گاه كه نماز مي خوانم تاريخ تولّد: 1355

قالب: ادبي ميزان تحصيلات: كارداني

---

اين مجموعه در 2 بخش تنظيم گرديده است:

بخش اوّل؛ مراتب دروني و روحيّات نماز

بخش دوم؛ نيايش و تعقيبات نماز



«الهي!

حقيقت نماز را، بر من الهام فرما،

تا حلاوت آن را با ذائقه ي جان بچشم،

و از مي طهور باور لاجرعه سر كشم.

الهي!

آيينه ي دل، جز با تجلّي جلال تو، جلا نمي گيرد،

و جز با فروع انوار تو، روشني نمي پذيرد.

و تو خود، ذرّه اي از آن نور،

در اين دل تاريك و كور،

بتابان؛ تا به «منزلگه خورشيد رسم، چرخ زنان».

الهي!

محراب نماز، جايگاه جنگ است با نَفْس نيرنگ باز،

پس اي كريم بنده نواز!

كنج سراچه ي دل را، محراب ساز،



[ صفحه 319]



تا در آن، غير تو، مأوا نگزيند،

و زنگار غفلت، بر اين آيينه ننشيند.

الهي!

از همه ي خَلق، بي نيازي و همگان به تو نيازمند.

تنها تويي تسكين دهنده ي اين قلوب آفت زده و دردمند.

در نمازم،

به لطف خويش، به آن درگاه اَمن بپيوند.

الهي!

چون درهاي رحمتت گشوده مي گردد، در سحرگاهان،

و چون بامداد است هنگام شور و حال دل آگاهان،

مرا به يُمن «دعاي شب و ورد سحري»،

از خويشتن خويش، وارهان،

و از اين صبوحي ناب بچشان.



[ صفحه 320]



شيباني، محبوبه استان: تهران

عنوان اثر: نقش نماز در هويت يابي انسان مسلمان شهرستان: پيشواي ورامين

موضوع: نقش نماز در هويت يابي انسان مسلمان تاريخ تولّد: 1358

قالب: تحليلي ميزان تحصيلات: ديپلم

---

«با وجود آنكه در دنياي كنوني، بخش وسيعي از زندگي بشر را ابزار و وسايل و ابتكارات علمي احاطه نموده است اما او هنوز موفق نشده براي بسياري از دغدغه هاي فكري و آلام روحي خود راه مناسب و كارآمدي بيابد. وگاه همين امكانات باري بر دردهاي بشر راه گم كرده امروز مي شود.

در چنين شرايطي انسان اهل هر سبك و مذهبي كه باشد، همانند دانه اي كه به سوي نور گرايش دارد، در كنه فطرت خداجوي خود به مبداء لايزال هستي متمايل مي گردد. و به اين ترتيب با گام نهادن به معبد، كليسا، مسجد و يا هر خلوت ديگري كه احساس تعالي و آرامش را در او بر مي انگيزد، كوشش مي نمايد تا با عنوان نمودن مشكلات، براي بي ثباتي هاي خاطر خود، مسكّن يا راه نجاتي بيابد.

«نيايش» و توجه به معبود تلاشي است كه انسان براي برخوردار شدن از الطاف كريمانه و حمايت خاص حضرت حق به نمايش مي گذارد. اين امر در بين تمام مذاهب، مقدس و محترم تلقي مي شود و هر چند قالب و زبان آن، با آنچه در فرهنگ اسلامي نيايش مي خوانيم، بسيار متفاوت است؛ اما از آن جهت كه دست نيازمندي به سوي يگانه بي نياز دراز شده است، ارجمند است.

از نظر علمي هم ثابت شده كه پرستش (نياز) مبرم و رواني بشر مي باشد؛ همان چيزي كه در دين اسلام در قالب نماز تجلي مي يابد. اهرمي كه فرد مسلمان و معتقد براي به حركت در آوردن چرخ زندگي (در ابعاد مادّي و معنوي) به آن توسل مي جويد.



[ صفحه 321]



در زندگي هر فرد موقعيتهايي پيش مي آيد، كه از حل مسائل عاجز مانده و يا شرايطي است كه انسان از بازگو نمودن مشكلات نزد ديگران هراسان يا شرمسار است؛ در اينجاست كه همانند گياه ضعيفي از تمام قواي خود براي رسيدن به نور بهره مي جويد و از علقه هاي دنياي كوچك خود دل مي بُرد تا به بالا راه يابد.

نماز و راز و نياز با معبود ابزاري است كه موجبات فضل خداوند را فراهم مي سازد؛ ضمن آنكه بهترين تكيه گاه انسان در شدائد و سختيهاي روزگار است. عنصري است كه فطرت خداجوي انسان را ارضا و او را به قدرت برتر هستي متصل مي سازد و در واقع سبب رشد و بالندگي شخصيت و هويت يابي فرد مسلمان مي گردد.»



[ صفحه 322]



شيخاني، فاطمه استان: خراسان

عنوان اثر: آن گاه كه نماز مي خوانم شهرستان: نيشابور

موضوع: آن گاه كه نماز مي خوانم تاريخ تولّد: 1364

قالب: ادبي ميزان تحصيلات: مقطع متوسّطه

---

كشكولي از اشعار، قطعه هاي ادبي و داستان هاي كوتاه «شيخاني» فرا رويم است؛ كوتاه و خواندني:

«در سپيده دم... كبوتراني سپيدبال، همراه با فرشتگان آسماني به سراغم مي آيند. مرا به آسمان فرا مي خوانند. بر بالشان آرام مي گيرم و با دنيايي اشتياق و نشاط،به پرواز، دل مي سپارم. نوري تابناك در روحم مي درخشد. بدنم به لرزه مي افتد...»

«شيخاني» قلمي شيوا و روان دارد و بي ترديد در پرتو آشنايي بيش تر با متون ادبي كهن و معاصر و مطالعه ي پيوسته ي چنين آثاري مي تواند به زباني مستقل، دست يابد.



«هرگاه سوي نماز مي روم،

با خداي خويش راز و نياز مي كنم؛

آن گاه نوري در روحم مي درخشد،

و چشمه اي در جانم مي جوشد...

نماز، اوج بندگي است.»



[ صفحه 323]



شيخي، معصومه استان: اصفهان

عنوان اثر: سيره ي عبادي امام علي(ع) شهرستان: نجف آباد

موضوع: سيره ي عبادي امام علي(ع) تاريخ تولّد: 1359

قالب: تحليلي ميزان تحصيلات: ديپلم

---

اين پژوهش در 11 فصل تنظيم شده است:

فصل اوّل؛ نگاهي كلّي به زندگاني علي(ع)

فصل دوم؛ علي(ع) كه بود؟

فصل سوّم؛ علي(ع) شاه اقليم وفا

فصل چهارم؛ علي(ع) و نماز

فصل پنجم؛ آنچه در مورد علي مي گويند!

فصل ششم؛ صفات مؤمن از نگاه علي(ع)

فصل هفتم؛ كميل و علي(ع)

فصل هشتم؛ علي(ع) و نهج البلاغه

فصل نهم؛ تقوا در نهج البلاغه

فصل دهم؛ فرهنگ علي(ع)

فصل يازدهم؛ سخنان و فرمايشات

«... همه عاشق فرهنگ علي(ع) و محبّ او هستيم، امّا بايد بدانيم كه درراه عينيت بخشيدن به چنين فرهنگي، كم كاري و سهل انگاري مي كنيم؛ راه دشواري است... حاكميت فرهنگ علي(ع) و فرهنگ عدالت، بزرگ منشي و انسانيت، آن هم در روزگار آلوده ي امروز، سخت و دشوار است.»

اين پژوهش با مقدّمه، شناسنامه ي حضرت علي(ع) و داستان هايي كوتاه، همراه است.



[ صفحه 324]



شيرمحمّدي، فرشته استان: چهارمحال و بختياري

عنوان اثر: نياز زندگي من شهرستان: بروجن

موضوع: نقش نماز در هويّت يابي انسان مسلمان تاريخ تولّد: 1358

قالب: داستان كوتاه ميزان تحصيلات: ديپلم

---

«آن سال پاييز، حال و هواي ديگري داشت؛ دلگيرتر از هر سال ديگر. من اصولاً از فصل پاييز خوشم نمي آمد. البتّه هر فصل خدا، زيبايي خاصّي دارد، امّا آن روز دلتنگ و غريب بود برايم. بلند شدم لباس هايم را عوض كردم و رفتم به پارك نزديك خانه امان.

صحنه ي پارك، بسيار جذّاب و قشنگ بود؛ برگ هايي كه به رنگ هاي گوناگون روي زمين، آرام گرفته بودند، درخت هايي كه لخت و عريان، نظاره گر افتادن برگ هايشان بودند و... دوربينم را برداشتم و چند عكس انداختم. روي نيمكتي نشستم و مشغول تماشاي اطرافم شدم. ناگهان متوجّه شخصي شدم كه قيافه اش برايم خيلي آشنا بود. كمي به ذهنم فشار آوردم. آه، خودش بود: «رضا معتمدي»، امّا چرا اين قدر پير شده؟ دانش آموز درسخوان و منضبطي بود؛ حالا بايد براي خودش يك دكتر حسابي شده باشد، امّا چرا اين قدر نامرتّب و به هم ريخته است؟!»

اين هم داستاني ديگر از «شيرمحمّدي»! حتماً «گلواژه ي عشق» آن ها را به خاطر داريد! منظورم او و «تاتينا» و اثرشان در «جوانه هاي جوان» جلد اوّل و سوّم است.

«رضا» در پارك «سعيد» را مي بيند؛ دفترچه اش را به وي مي دهد و از او مي خواهد تا نوشته هايش را بازنويسي و در قالب «كتاب» چاپ كند، تا براي جوانان، عبرت باشد. سعيد هم همه ي آن را خواند. ماجراي رضا و دكتر شدنش را، آشنايي اش را با «بيژن» كه هماره با حرف ها و كمي موادّ... او را آرام مي كرد! ازدواج خواهرش، مرگ پدر و مادرش، سنگدل شدنش،... رضا، همه چيزش را از دست داد؛ همسرش، فرزندش، خانه اش و...



[ صفحه 325]



سعيد، اين ها را خواند و در پي يافتنش برآمد.

«... يك روز ميان گروهي از «اوباش» ديدمش. وقتي مرا ديد، گفت:

- مگر نگفتم سراغ من نيا؟

گفتم:

زندگي هنوز هست، تو هستي و بايد باشي.

روز بعد او را به بيمارستان بردم. بعد از دو ماه توانست ترك كند. بعد هم در يك بيمارستان مشغول به كار شد. گاهي از نماز و خدا برايش مي گفتم. اوايل خيلي مشتاق نبود، امّا كم كم خودش به طرفم آمد.

پس از مدّتي، نماز خواندن را شروع كرد و آدم ديگري شد...»

بي ترديد، آينده ي «شيرمحمّدي» در پرداختن به «ادبيّات» به گونه اي جدّي است. وي مي تواند با تمرين و ممارست و البتّه مطالعه ي بسيار، در داستان كوتاه، حرفي براي گفتن داشته باشد؛ اگر بخواهد! مثل «رضا»، كه خودش خواست و آدم ديگري شد!



[ صفحه 326]



شيرواني، حسين استان: فارس

عنوان اثر: نقش نماز در هويّت يابي انسان مسلمان شهرستان: خرمبيد

موضوع: نقش نماز در هويّت يابي انسان مسلمان تاريخ تولّد: 1356

قالب: تحليلي- ادبي ميزان تحصيلات: كارداني

---

چرا بايد نماز بخوانيم؟، نماز و اخلاق، نماز و نظم در كارها، نماز و ايثار و انفاق، نماز و شجاعت، نماز و آداب سخن گفتن، نماز و طلب علم، نماز و افزوني و بركت مال، نماز و هم نشيني با فقرا، نماز و قانع شدن به دنيا، نماز و اهمّيّت دادن به حلال و حرام، و نماز و شهادت طلبي و جانفشاني، عناوين برخي مطالب اين نوشتار، با الهام از آثاري گران سنگ است. در بخشي از «مقدّمه» آمده:

«هر عملي كه براي خدا باشد، پسنديده و نيكو بُوَد؛ و در بين همه ي اعمال براي خدا، نماز، پسنديده تر و نيكوتر؛ چرا كه نماز، تضمين كننده ي ديگر اعمال است و جدا كننده و قربال ديگر افعال و جهت دهنده ي ديگر آمال؛ و از آن رو بهترين اعمال بُوَد كه در آن، هم طهارت و پاكي جامعه و برون باشد، هم پاكي و راست كردن درون، و هم چشم نگه داشتن از محرّمات، و زبان نگه داشتن از غيبت، و پا نگه داشتن از راه كج، و دست نگه داشتن از دزدي، و دوري از همه ي خبايث، و راز و نياز خواستن از بي نياز.»

در پايان اين پژوهش مي خوانيم:

«نماز، مسلمان را نتايج نيك فراواني است و... چون كسي، همه ي اين خصايل نيكو، در وي جمع بُوَد، هويّت حقيقي خويش را يافته است... باري تعالي، بنده ي ضعيف را خَلق نمود و براي نجات و هدايتش، راهنمايي و دستورهايي داد، كه در آن ها جز خير بشر نيست؛ پس هر آن كس كه خواهان نجات و آزادي است، بايد دستورهاي باري تعالي، اجرا نمايد؛ و «اَقِمِ الصَّلوةَ» يكي از آن فرمان هاست.»



[ صفحه 32]



شيرواني، ليلا استان: فارس

عنوان اثر: نقش نماز در هويّت يابي انسان مسلمان شهرستان: خرمبيد

موضوع: نقش نماز در هويّت يابي انسان مسلمان تاريخ تولّد: 1358

قالب: تحليلي- ادبي ميزان تحصيلات: ديپلم

---

چرا بايد نماز بخوانيم؟، نماز و اخلاق، نماز و نظم در كارها، نماز و ايثار و انفاق، نماز و شجاعت، نماز و آداب سخن گفتن، نماز و طلب علم، نماز و افزوني و بركت مال، نماز و هم نشيني با فقرا، نماز و قانع شدن به دنيا، نماز و اهمّيّت دادن به حلال و حرام، و نماز و شهادت طلبي و جانفشاني، عناوين برخي مطالب اين نوشتار، با الهام از آثاري گران سنگ است. در بخشي از «مقدّمه» آمده:

«هر عملي كه براي خدا باشد، پسنديده و نيكو بُوَد؛ و در بين همه ي اعمال براي خدا، نماز، پسنديده تر و نيكوتر؛ چرا كه نماز، تضمين كننده ي ديگر اعمال است و جدا كننده و قربال ديگر افعال و جهت دهنده ي ديگر آمال؛ و از آن رو بهترين اعمال بُوَد كه در آن، هم طهارت و پاكي جامعه و برون باشد، هم پاكي و راست كردن درون، و هم چشم نگه داشتن از محرّمات، و زبان نگه داشتن از غيبت، و پا نگه داشتن از راه كج، و دست نگه داشتن از دزدي، و دوري از همه ي خبايث، و راز و نياز خواستن از بي نياز.»

در پايان اين پژوهش مي خوانيم:

«نماز، مسلمان را نتايج نيك فراواني است و... چون كسي، همه ي اين خصايل نيكو، در وي جمع بُوَد، هويّت حقيقي خويش را يافته است... باري تعالي، بنده ي ضعيف را خَلق نمود و براي نجات و هدايتش، راهنمايي و دستورهايي داد، كه در آن ها جز خير بشر نيست؛ پس هر آن كس كه خواهان نجات و آزادي است، بايد دستورهاي باري تعالي، اجرا نمايد؛ و «اَقِمِ الصَّلوةَ» يكي از آن فرمان هاست.»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»

بازگشت