حرف (ز)


زارعي، الهام استان: تهران

عنوان اثر: سيره ي عبادي امام علي(ع) شهرستان: كرج

موضوع: سيره ي عبادي امام علي(ع) تاريخ تولّد: 1362

قالب: تحليلي ميزان تحصيلات: مقطع متوسّطه

---

اين پژوهش در 6 فصل تنظيم شده است:

فصل اوّل؛ فضيلت نماز

فصل دوم؛ عبادت، فطري بشريّت است

فصل سوّم؛ فضيلت اوّل وقت

فصل چهارم؛ چه نمازهايي بخوانيم؟

فصل پنجم؛ اهمّيّت نماز

فصل ششم؛ نماز پيامبران(ع)

با موضوعاتي چنين: فطرت چيست؟، فلسفه ي وجوب نماز، جنگ و جهاد براي احياي نماز، نماز جمعه، نماز آيات، آثار و منافع نماز شب، نماز حاجت، نماز جماعت، حضور قلب در نماز، كلام مولا، چرا نماز بخوانيم؟، اهمّيّت نماز در آيات و روايات، هجرت شبانه، نبوّت و نماز، و...

نماز، عامل تزكيه و تربيت است.

نماز، عالي ترين وسيله ي راز و نياز با خداست.

نماز، بهترين شعار انبيا(ع) و اولياي گرامي است.

نماز، ستون دين، معراج مؤمن و نور چشم پيامبر اكرم(ص) است.

نماز...



[ صفحه 188]



زارعي، بهجت استان: كرمان

عنوان اثر: آن گاه كه نماز مي خوانم شهرستان: زرند

موضوع: آن گاه كه نماز مي خوانم تاريخ تولّد: 1361

قالب: ادبي ميزان تحصيلات: مقطع متوسّطه

---

«آن گاه كه نماز مي خوانم،

دست پيچك سبز حياط، تا رواق عشق، بالا مي رود،

برگ هاي بيد ليلي، تا ژرفاي خشوع، سَر، خَم مي كنند،

و گل هاي كوچك اطلسي، سر بر حريم خاك مي سايند،

آن جاست كه بي اختيار، تا ديار يار، پرواز مي كنم

و نجواي يگانگي را در باد، فرياد مي زنم: «لا اله الّا اللَّه»

-

آن گاه كه نماز مي خوانم،

هر چه شور و عشق، در عالم است، همه يك جا جمع مي شوند،

ستاره ها، سوسو مي زنند، ماه، روشن تر از هميشه مي تابد،

دريا، موّاج تر از هماره مي خروشد، و كوه ها با صلابت تر از هميشه خود مي نماياند.

به خود مي آيم و فكر مي كنم كه اين همه بزرگي از چيست و از كيست؟

يك معنا، قانعم مي كند: «اللَّه اكبر»

-

آن گاه كه نماز مي خوانم،

دل، به اشتياق ديدار يار مي تپد

لحظه ها به اميد، زيبا مي شوند و هر كلام كه با او مي گويم،



[ صفحه 189]



شوق ديدنش بي تاب ترم مي كند، اين جاست كه از او، او را مي خواهم

و سبز مي شوم، سبك مي شوم و براي لحظه اي شيرين، وجودش را

با تمام وجود احساس مي كنم، من نمي گويم، تمام وجودم مي گويد: «الحمدللَّه»

و حال با تو مي گويم:

آن گاه كه بلبلان در بوستان و دلستان، نواي عشق، سر مي دهند،

آن گاه كه رايحه ي ريحان رياحين، نسيم را خوش شميم مي سازد،

آن گاه كه...

در زلال عشق، وضو بگير،

سجّاده ي مهر را بگشا. دو ركعت نماز، بگذار و...»



[ صفحه 190]



زارعي، علي استان: فارس

عنوان اثر: سيره ي عبادي امام علي(ع) شهرستان: خرامه

موضوع: سيره ي عبادي امام علي(ع) تاريخ تولّد: 1365

قالب: تحليلي- ادبي ميزان تحصيلات: -

---

داستان زندگي امام علي(ع) از ولادت تا شهادت، از ويژه نامه ي كنگره ي امام علي(ع) در اين نوشتار آمده است:

«آسمان صاف بود. در سينه ي آبي و زلالش، خورشيد چون كوره اي داغ مي سوخت. مردم از شدّت گرما به سايه ي ديوارها پناه برده بودند و در اين گرماي طاقت فرسا، گرم گفت وگو بودند. «فاطمه» در خانه را گشود. به آسمان صاف نگريست و به عظمت كعبه. آرام و ساكت قدم برداشت. مي رفت تا براي تبرّك، خانه ي كعبه را طواف كند. در قلب صاف و پاكش احساس شادي عجيبي داشت. خوشحال بود، امّا نمي دانست چرا؟ شايد تكان هاي پي در پي طفلي كه انتظار تولّدش را مي كشد، شادش مي كرد.

فاطمه به كعبه رسيد. با دست هايش پرده هاي كعبه را لمس كرد. آن را بوييد و بوسيد. در حال طواف كعبه بود كه ناگهان دردي شديد را در خود احساس كرد. درد، لحظه به لحظه بيش تر مي شد. بر تمام وجودش چنگ انداخته بود. امّا فاطمه مي دانست كه تحمّل اين درد شيرين است. مي دانست زمان تولّد فرزندش فرا رسيده است.

فرزندش بي تاب تكان مي خورد. عرق بر پيشاني فاطمه نشسته بود.. نمي دانست چه كند؟ بر زمين نشست. به اطرافش چشم دوخت... امّا هيچ كس نبود. فاطمه بود و كعبه و بوي خوش پرده هايش. فاطمه بود و تكان هاي پي در پي طفلش، دردش و شادي عجيب درونش! لحظه ها مي گذشت. درد بود و درد و ناله هايي كه در گلوي فاطمه، خفه

[ صفحه 191]



مي شد. فاطمه در ميان ديوارهاي كعبه از نظر ناپديد شد! كسي فاطمه را نمي ديد. كعبه او را مهمان خود كرده بود تا عزيزش را در آن جا به دنيا بياورد.»

و فرازي ديگر؛ فراز آخر:

«علي(ع) وارد مسجد شد. قنديل هاي مسجد خاموش است. در همان تاريكي، چند ركعت نماز مستحبّي مي خوانَد. آن گاه كه بر بام مسجد مي رود. لحظاتي بعد صداي زيباي اذان علي در شهر كوفه مي پيچد. اين آخرين اذان او در مسجد كوفه است. با شنيدن صداي اذان، مردم از خانه هاي خود، رهسپار خانه ي خدا مي گردند. بعد از اذان، علي(ع) با سپيده دم وداع مي كند:

اي صبح! اي سپيده دم! اي فجر! از روزي كه علي(ع) چشم به اين دنيا گشوده، آيا روزي بوده است كه تو بتابي و چشم علي(ع) در خواب باشد؟»

آنچه در اين نَقل ها مهم است، آن است كه بايد با بازنويسي و ويرايشي ديگر همراه باشد. مثلاً چنين:

...چاه هاي نخلستان، چقدر تنها ماندند و نخل هاي كوفه، چقدر تشنه! سفره هاي خالي، چقدر بي خُرما و نان، و دست هاي منتظر، چقدر پنهان. و آن شب، هر سال در مي رسد؛ شبي كه از هزار ماه بهتر است؛ شب «معهود» علي(ع) و شب «تقدير» ما.

«زارعي» مقاله ي ديگري نيز با عنوان «جايگاه مسجد در تمدن اسلامي» براي ما ارسال نموده است.



[ صفحه 192]



زارعي، غلام حسين استان: بوشهر

عنوان اثر: نقش نماز در هويّت يابي انسان مسلمان شهرستان: دشتستان

موضوع: نقش نماز در هويّت يابي انسان مسلمان تاريخ تولّد: 1360

قالب: تحليلي ميزان تحصيلات: حوزوي

---

مقام و منزلت آدميّت، منزلت انسان، غفلت كنندگان و غافلان نماز، الطاف خداوند نسبت به بندگان صالح، حقيقت عشق و عرفان از ديدگاه حضرت امام خميني(ره)، جايگاه مردان خدا، سيماي اَتَم و اكمل مراتب عشق با معشوق عاشقان، آزمايش شيعيان هنگام فرارسيدن نماز، نتايج والاي حقيقت نماز، چيستي نماز در يك تعبير، اميد بخش ترين آيه از ديدگاه حضرت علي(ع)، ظهور كمالات در بستر ورع و تقوا، پارساترين مردم، معناي حقيقي نماز، صفات مؤمنان، اشارتي به ولايت امير عاشقان، طولاني كردن ركوع و سجود، سرّ تشهّد از ديدگاه روايات، نقش نماز از ديدگاه آيات، استقبال خازنان بهشتي از مؤمنان، و برخي موضوعات خواندني ديگر، حاصل تفحّص و كوشش عاشقانه ي «زارعي» در اين كتاب است.

«نماز، قطع نظر از هر چيزي، طبيب سرخانه است؛ يعني اگر ورزش براي سلامت مفيد است، اگر آب تصفيه شده براي هر خانه اي لازم است، اگر هواي پاك براي هر كسي لازم است، اگر غذاي سالم براي انسان لازم است، نماز نيز براي سلامتي انسان لازم است. شما نمي دانيد اگر انسان در شبانه روز، ساعتي از وقت خودش را اختصاص به راز و نياز پروردگار بدهد، چقدر روحش را پاك مي كند. عنصرهاي روحي موذي به وسيله ي نماز از روح انسان بيرون مي رود.»

فرازي ديگر- به نقل از اثري خواندني- را مرور مي كنيم:

«خداوند، ياد خود را صيقل دل ها قرار داده است؛ دل ها بدين وسيله از پس كري،



[ صفحه 193]



شنوا و از پس نابينايي، بينا و از پس سركشي و عناد، رام مي گردند. همواره چنين بوده و هست كه خداوند متعال در هر برهه از زمان و در زمان هايي كه پيامبري، در ميان مردم نبوده است، بندگاني داشته و دارد كه در سرّ ضمير آن ها با آن ها راز مي گويد و از راه عقل هايشان با آنان تكلّم مي كند...

به همان نسبت كه وابستگي و غرق شدن در مادّيات، انسان را از خود جدا مي كند و با خود بيگانه مي سازد، عبادت، انسان را به خويشتن بازمي گرداند. عبادت، به هوش آورنده ي انسان و بيدار كننده ي آدمي است. عبادت، انسان غرق شده و محو گرديده در اشيا را، مانند نجات غريق از اعماق درياي غفلت ها بيرون مي كند. در عبادت و در پرتو ياد خداوند است كه آدمي خود را- آن چنان كه هست- مي بيند. به نقص ها و كسري هاي خود آگاه مي گردد، از بالا به هستي و حيات و زمان و مكان مي نگرد و در عبادت است كه انسان به حقارت و پستي آمال و آرزوهاي محدود و مادّي پي مي برد...»



[ صفحه 194]



زارعي، هادي استان: قزوين

عنوان اثر: نقش نماز در هويّت يابي انسان مسلمان شهرستان: قزوين

موضوع: نقش نماز در هويّت يابي انسان مسلمان تاريخ تولّد: 1363

قالب: تحليلي ميزان تحصيلات: مقطع متوسّطه

---

نماز، ذكر خداست.

نماز، اهرم استعانت در غم ها و مشكلات است.

نماز، داروي رفع تكبّر است.

نماز، وسيله ي تشكّر از خدا براي نعمت هاي اوست.

نماز، كليد بهشت و وسيله ي سنجش مردم است.

نماز، انگيزه ي ربط و وصل بنده با پروردگار است.

نماز، آخرين سفارش انبيا(ع) است.

نماز، سيماي مكتب است.

نماز، موجب پاكي از گناه و تخليه ي صفات رذيله است.

نماز، به منزله ي پرچم و نشانه ي اسلام است.

نماز، كفّاره ي گناهان است.

اين پژوهش در 4 فصل تنظيم شده، با موضوعاتي هم چون واژه ي نماز، نيايش و پرستش، اهمّيّت نماز، سخنان گهربار اميرمؤمنان پيرامون نماز، و... به نقل از آثاري ارزشمند و خواندني.



[ صفحه 195]



زارعيان جهرمي، زهرا استان: فارس

عنوان اثر: اسلام، مسلمان، نماز شهرستان: جهرم

موضوع: گوناگون تاريخ تولّد: 1364

قالب: ادبي ميزان تحصيلات: مقطع متوسّطه

---

اين مجموعه، شامل 3 داستان كوتاه است:

داستان اوّل؛ يادي از مادربزرگ

داستان دوم؛ چادر نمازي براي زهره

داستان سوّم؛ مادربزرگ و زن سنّي

و 10 قطعه ي ادبي، هم چون راهي به سوي خدا، نماز مؤمن، هديه ي خداوند، حقيقت نماز، لذّت نزديكي به معبود، چهار حرف با ارزش، و مرد با ايمان:

«من پيرمردي را مي شناختم، كه دلش از گل نيز ظريف تر بود. من، عاشق خدايي را مي شناختم، كه در دنيا به هيچ چيز، زياد اهمّيّت نمي داد، جز ايمانش. به هيچ چيز، زياد افتخار نمي كرد، جز نمازش. پيرمردي كه در هر نوبت از نمازش، يادي از مرگ مي كرد؛ يادي از جهان آخرت. پيرمردي كه هرگز براي رسيدن به كوچك ترين نيازش، دست به سوي همنوعش دراز نمي كرد، بلكه وضو مي گرفت و از معبودش كمك مي خواست.

من پيرمردي را مي شناختم كه در اوج عرفاني پس از نماز، كفن خود را از داخل صندوقچه بيرون مي آورد و رو به رويش مي گذاشت، پيرمردي كه تنها دارايي اش از اين دنيا، همين لباس آخرتش بود. لباسي كه از بوي گل هاي محمّدي، معطّر شده بود. لباسي كه در هر نماز، نظاره گر ريختن اشك هاي پيرمرد بود. نظاره گر نيازهايش بود؛ غصّه هايش و خسته شدنش از اين دنيا...»



[ صفحه 196]



زارعي پور، مهناز استان: يزد

عنوان اثر: آن گاه كه نماز مي خوانم شهرستان: ابركوه

موضوع: آن گاه كه نماز مي خوانم تاريخ تولّد: 1362

قالب: ادبي ميزان تحصيلات: مقطع متوسّطه

---

اين مجموعه شامل 3 داستان كوتاه است:

داستان اوّل؛ فرار از منجلاب پَستي

داستان دوم؛ محراب عشق، بيتوته ي دلشكستگان

داستان سوّم؛ رستنگاه عبوديّت

«ترس و واهمه بر دل هاي نوجوانان چيره شده است. يكي از آن ها نگاهي به اطراف خودمي افكند و پيش خود زمزمه مي كند؛ ديگري از وحشت، تنش به لرزه درآمده و...

اين گروه، قصد يورش به يك خانه را دارند. طبق قرار، يكي نگهباني مي دهد و ديگران از ديوار خانه، وارد آن مي شوند، امّا بر خلاف انتظار، تمام افراد خانه ي مورد نظر به ميهماني نرفته و پسر خانواده داخل منزل است. تجاوزگران داخل مي شوند و... ناگهان صحنه اي غيرمنتظره توجّه آنان را به خود جلب مي كند: پسري سفيدپوش، رو به قبله ايستاده و با حالت تضرّع با خداوند راز و نياز مي كند. سپس صدايي از حياط خانواده شنيده مي شود؛ انگار آن خانواده از ميهماني برگشته اند...

دوباره قرار سرقت خانه اي ديگر را مي گذارند. وقت موعود فرا مي رسد و همگي گرد هم مي آيند، امّا گويي هيچ يك از انجام اين كار راضي نيستند. سكوت سنگيني بين آنان حاكم است. بالاخره يكي از آنان سكوت را شكست:

- من حاضر به انجام اين كارها نيستم. آن پسر را به خاطر داريد؟!»

و 10 متن ادبي، با عنوان «آن گاه كه نماز مي خوانم» و... ديگر... هيچ!



[ صفحه 197]



زاهدي، اصغر استان: كرمان

عنوان اثر: شهيدان نماز شهرستان: بردسير

موضوع: شهيدان نماز تاريخ تولّد: 1358

قالب: تحليلي- ادبي ميزان تحصيلات: -

---

«آري، «نماز» قيام درخت است در برابر بهار؛ تكبيرةالاحرام برگ است در مقابل خورشيد؛ سجده ي تاك است بر چشمه ساري پاك؛ زمزمه ي متبرّك عاشق است در برابر معشوق، و گردش ستاره هاي نياز است در منظومه ي راز. در جنگ، حرف از نماز بود و عبادت و راز و نياز در دل شب. در جنگ، نيمه شب ها، اشك ها ريخته مي شد و ميدان جنگ، دانشگاه ايثار و فداكاري و از جان گذشتگي بود؛ ميعادگاه عاشقان شهادت بود.»

فصولي خواندني از كشكول «شهيدان نماز» با موضوعاتي فراتر از سوژه ي پديدآورندگان، فراروي مان است:

نماز در كلام شهيد

نماز در قرآن

مهماني ملكوت

نماز چيست؟

اهمّيّت نماز

نمازهاي واجب

نياز به نماز

نوجوان و معنويت

امر به معروف و نهي از منكر

و...



[ صفحه 198]



زاهدي، مهديّه استان: كرمان

عنوان اثر: شهيدان نماز شهرستان: بردسير

موضوع: شهيدان نماز تاريخ تولّد: 1362

قالب: تحليلي- ادبي ميزان تحصيلات: -

---

«آري، «نماز» قيام درخت است در برابر بهار؛ تكبيرةالاحرام برگ است در مقابل خورشيد؛ سجده ي تاك است بر چشمه ساري پاك؛ زمزمه ي متبرّك عاشق است در برابر معشوق، و گردش ستاره هاي نياز است در منظومه ي راز. در جنگ، حرف از نماز بود و عبادت و راز و نياز در دل شب. در جنگ، نيمه شب ها، اشك ها ريخته مي شد و ميدان جنگ، دانشگاه ايثار و فداكاري و از جان گذشتگي بود؛ ميعادگاه عاشقان شهادت بود.»

فصولي خواندني از كشكول «شهيدان نماز» با موضوعاتي فراتر از سوژه ي پديدآورندگان، فراروي مان است:

نماز در كلام شهيد

نماز در قرآن

مهماني ملكوت

نماز چيست؟

اهمّيّت نماز

نمازهاي واجب

نياز به نماز

نوجوان و معنويت

امر به معروف و نهي از منكر

و...



[ صفحه 199]



زريّن افخم، فرشته استان: همدان

عنوان اثر: شهيدان نماز شهرستان: اسدآباد

موضوع: شهيدان نماز تاريخ تولّد: 1363

قالب: ادبي ميزان تحصيلات: مقطع متوسّطه

---

«وقتي كلمه ي نماز را بر زبان مي آورم، كبوتران سبكبال حرم كربلا را، به نظاره مي نشينم و به ياد نمازگزار سرزمين عشق و آتش مي افتم و در تب و تاب روزهاي خوش جبهه و جنگ مي سوزم. آخر مگر مي شود اخوّت و برادري بين همرزمان از بين برود؟! اي شهيدان! چرا با ما اين گونه كرديد؟ چرا بر بال سپيد ملايك به عرش پر كشيديد و ما را در اين دنيا، تنها و بي ياور گذاشتيد؟»



خداوندا! دل و جانم فسرده

دلم انگار، بي عشق تو، مُرده



تو را اي كاش، من هم ديده بودم

خدايا! كاشكي «فهميده» بودم



پشيمانم، چرا عاشق نبودم

چرا با عاشقان، بيگانه بودم؟



چرا ياران، همه سوي تو راندند؟

چرا من ماندم و آنان نماندند؟



«شما بي صدا آمديد و بي ادّعا رفتيد. شما برپاكنندگان نماز صحراي كربلا بوديد. قبله گاهتان صحرا بود و خاطراتتان دريا!»



[ صفحه 200]



زمان فشمي، سمانه استان: تهران

عنوان اثر: قاصد عشق شهرستان: تهران

موضوع: شهيدان نماز تاريخ تولّد: 1361

قالب: ادبي ميزان تحصيلات: ديپلم

---

اين مجموعه، شامل 3 داستان كوتاه است:

داستان اوّل؛ پرپر شده ي ولايت

داستان دوم؛ تكبير آخر

داستان سوّم؛ تكبير عاشقانه

احاديث و اشعار اين نوشتار نيز خواندني است؛ همراه با مقدّمه اي كوتاه و نتيجه گيري. از نگارنده در مسابقه ي پيشين نيز پژوهش «چرا نماز بخوانيم؟» را با همان موضوع، خوانده بوديم. به نظر مي رسد «زمان» در داستان كوتاه، موفق تر نشان مي دهد؛ هرچند مطالعه ي ادبيات داستاني، آثار وي را پخته تر خواهد كرد. مقوله ي شعر را نيز بايد جدّي تر گرفت؛ موسيقي شعر را، هم! و همه ي اين ها بايد با خلّاقيت و نوآوري همراه گردد، تا همگان را جذب كند.

«آخرين ديدار بود، براي علي(ع)؛ وداعي بين او و زينب(س). علي بر سفره ي طعام زينب آمده بود تا با او وداع كند. علي(ع) نان و نمك را بر شير، ترجيح داد، اما نگاه پر از پرسش زينب تمام لقمه هايش را همراهي مي كرد... علي(ع) از تمام كوچه هاي پر رمز و راز كوفه گذشت، تا به خانه خود رسيد... علي(ع) در محراب، تولّد يافت و در محراب نيز به سوي خدا شتافت.»



[ صفحه 201]



زماني، حسين استان: اصفهان

عنوان اثر: رايحه ي عشق شهرستان: نجف آباد

موضوع: گوناگون تاريخ تولّد: 1362

قالب: تحليلي ميزان تحصيلات: ديپلم

---

«نماز، اساسي ترين رشته ي الفت و محبّت و عامل دوستي بين ذات حق و انسان است. نماز، نور دل مؤمن، اميد ستمديده، چراغ شب تاريك و سلامت روح و جان است. نماز، پاك كننده ي گناهان و روشني بخش وجود عارفان است. نماز، دليل گمراهان و دستگيره ي نجات انسان از تمام وابستگي هاي دنياست. نماز، ستون دين و جامع ترين عبادت هاست.

نماز، مونس اصحاب دين و مايه ي بهشت و رضوان است. هر كس نماز را ترك كند، كافر است؛ پس تفاوت مؤمن و كافر در نماز است.»

«زماني» با الهام از راز نماز، سيماي نماز، گذرگاه اميد، يك كهكشان اشك، هدايت نوجوان به سوي نماز، راز نماز، گناهان كبيره و برخي آثار ديگر، از موانع نماز، شرايط نماز، معناي نماز، حاجت و نماز، مقام نماز و عقوبت هاي ترك آن، احكام قبله و طرز يافتن آن، آثار دنيوي و اخروي ترك نماز و برخي موضوعات ديگر، انگاشته است. وي را به آشنايي با روش هاي نگارش، تحقيق و تأليف فرامي خوانيم و به دقّت و وسواسي بيش تر در نقل قول ها و الهام و اقتباس از آثار ديگران! برخي احاديث پاياني پژوهش وي را مرور مي كنيم:

خداوند، نماز را براي دور نمودن انسان ها از تكبّر و غرور قرار داده است.

يك نماز جماعت، بهتر از چهل سال نماز فرادي در خانه است.

نماز حرام خواران، هم چون بناي ساختمان بر ريگ است.



[ صفحه 202]



زماني، زهرا استان: مركزي

عنوان اثر: آن گاه كه نماز مي خوانم شهرستان: اراك

موضوع: آن گاه كه نماز مي خوانم تاريخ تولّد: 1362

قالب: ادبي ميزان تحصيلات: مقطع متوسّطه

---

«دريا، با خروشش

دل، با غرورش

شب، با سكوتش

پرنده، با نوايش

همه تو را مي خوانند...»

-

«چون پرستوي مهاجر

به دنبال منزلي در آسمانم

در هواي رسيدن به او...

من مسافر راه بهشتم.»

-

«آن گاه كه نماز مي خوانم

در خلوتم، سفره ي دل باز مي كنم

من سفر ديگري در پيش دارم

نمي دانم تا آفتاب، چقدر مانده است.»



[ صفحه 203]



زماني، زهره استان: اصفهان

عنوان اثر: سنگر به سنگر تا معراج شهرستان: خوراسگان

موضوع: پژوهشي درباره ي نماز رزمندگان و شهيدان نماز تاريخ تولّد: 1360

قالب: تحليلي ميزان تحصيلات: مقطع متوسّطه

---

اين پژوهش خواندني در 4 فصل تنظيم شده است:

فصل اوّل؛ جهاد

فصل دوم؛ مجروح و نماز

فصل سوّم؛ اسارت

فصل چهارم؛ نماز و شهادت

«كار روي اين مجموعه را وقتي شروع كرديم، كه با پرسش هايي پي در پي در ذهنمان مواجه مي شديم. دوست داشتيم بدانيم چرا وقتي شهيد «نوريان» همرزم شهيدش را به عقب مي آورد و با همان لباس خوني، دو ركعت نماز مي خواند، مي گويد: «احساس مي كردم كه تمام وجودم نماز مي خواند.»؟!

به راستي، شهيدان و رزمندگان اسلام، به چه منبعي وصل بودند؟ از كجا نيرو مي گرفتند، كه اين همه توپ و تانك، حريف آن ها نبود؟ و چرا جامعه ي ما، دارد بي خبر مي ماند و از اخبار مهمّ و جهاني «ملكوت»، خود را بي خبر نگه مي دارد؟ رمز آن همه وارستگي رزمندگان ما، در چه بود؟»

كوشش پديدآورندگان «سنگر به سنگر تا معراج» ستودني است:

«با شور و شوق زايدالوصفي به جمع آوري اندكي شتابزده ي هر آنچه يك مجاهد را به نماز و عبادت، ربط مي داد، پرداختيم. بخش ضميمه هم، حاصل تلاش هاي بيست ساعت ما، در بنياد شهيد اصفهان است. ارزيابي هاي ماورايي و جمع بندي هاي ملكوتي و رسيدن به فرمول هاي الهي اش را نيز مي گذاريم با آقا امام زمان(عج) كه دانشمندي در اين مورد، كار ايشان است و تربيت يافتگان درگاهشان.»



[ صفحه 204]



زماني، سميّه استان: گلستان

عنوان اثر: نماز شهرستان: گرگان

موضوع: گوناگون تاريخ تولّد: 1362

قالب: داستان كوتاه ميزان تحصيلات: ديپلم

---

اين مجموعه، شامل 3 داستان كوتاه است:

داستان اوّل؛ ايمان

داستان دوم؛ سوگند

داستان سوّم؛ تنها اميد

«هوا، گرگ و ميش بود، كه «خان» از منزلش خارج شد و به سمت آبادي همسايه- براي حلّ مشكلي كه چندين روز پيش بر سرِ زمين هاي كشاورزي بين آن ها ايجاد شده بود- رهسپار شد. او هميشه صبح ها قبل از رفتن و خارج شدن از منزل، با صداي اذان مسجد كوچك روستايشان به بدرقه ي ستاره ها مي رفت و با يك صبح به خير به ماهي هاي حوض بزرگشان، زمزمه ي تلاوت قرآن را با صداي آرام بخش آب، هم صدا مي ساخت و همراه هلال كمرنگ ماه، وضويي نقره گون مي گرفت و سينه ي مالامال از محبّت خود را، در برابر نسيم سحرگاهي، مأمن دعايي خير براي مردم مي ساخت.

آن روز صبح نيز از خدا مي خواست در اين امر، ياري اش دهد، تا به نتيجه اي خوب برسد؛ چرا كه كدخداي روستاي همسايه، مردي رذل و سنگدل بود كه براي هر مشكل كوچكي، جنگي بزرگ برپا مي كرد؛ جنگي ناحق... در يكي از همين جنگ ها بود كه «محمّد»، فرزند برومندش به خاطر غرور و به نمايش درآوردن قدرت «جبّار»- كدخداي آن روستا- كشته شد.

«عمو حيدر» خانِ روستاي ملك آباد، مردي مهربان و خيرخواه بود كه از هر راهي



[ صفحه 205]



براي فرو نشاندن خشم «جبّار» كدخداي روستاي «قره قو» استفاده مي كرد...»

عمو حيدر مهربان به آن ديار رفت؛ هشدارها داد، امّا پيكر خون آلود و مجروحش را به روستايش بازگرداندند. وي نيز روزي ديگر با همه ي مردم روستايش در انتظار يورش وحشيانه ي «جبّار» و نوكرهايش بودند، امّا روزها مي گذشت و از جبّار، خبري نبود!

ناگاه قاصدي از راه رسيد و عمو حيدر را طلبيد. او نيز به روستاي «قره قو» گام نهاد و خود را به پيكر نيمه جان و لرزان جبّار رساند؛

«جبّار خواست همه از اتاق بيرون بروند. وقتي همه رفتند، جبّار، دستان عمو حيدر را به دست گرفت و مرتّب مي بوسيد و مي گفت:

- كمكم كن. من به تو بد كردم، ولي تو به بزرگواري ات مرا ببخش!

- آرام باش. بر تو چه گذشته، كه اين گونه زار و عليل شده اي؟»

آن گاه جبّار، همه ي گفتني ها را گفت. عمو حيدر، وي را به سوي مسجد متروكه ي روستاي «قره قو» برد...

نويسنده قلمي توانا دارد و مي تواند در داستان كوتاه حرف هايي براي گفتن داشته باشد.



[ صفحه 206]



زماني، فاطمه استان: اصفهان

عنوان اثر: سنگر به سنگر تا معراج شهرستان: خوراسگان

موضوع: پژوهشي درباره ي نماز رزمندگان و شهيدان نماز تاريخ تولّد: 1362

قالب: تحليلي ميزان تحصيلات: مقطع متوسّطه

---

اين پژوهش خواندني در 4 فصل تنظيم شده است:

فصل اوّل؛ جهاد

فصل دوم؛ مجروح و نماز

فصل سوّم؛ اسارت

فصل چهارم؛ نماز و شهادت

«كار روي اين مجموعه را وقتي شروع كرديم، كه با پرسش هايي پي در پي در ذهنمان مواجه مي شديم. دوست داشتيم بدانيم چرا وقتي شهيد «نوريان» همرزم شهيدش را به عقب مي آورد و با همان لباس خوني، دو ركعت نماز مي خواند، مي گويد: «احساس مي كردم كه تمام وجودم نماز مي خواند.»؟!

به راستي، شهيدان و رزمندگان اسلام، به چه منبعي وصل بودند؟ از كجا نيرو مي گرفتند، كه اين همه توپ و تانك، حريف آن ها نبود؟ و چرا جامعه ي ما، دارد بي خبر مي ماند و از اخبار مهمّ و جهاني «ملكوت»، خود را بي خبر نگه مي دارد؟ رمز آن همه وارستگي رزمندگان ما، در چه بود؟»

كوشش پديدآورندگان «سنگر به سنگر تا معراج» ستودني است:

«با شور و شوق زايدالوصفي به جمع آوري اندكي شتابزده ي هر آنچه يك مجاهد را به نماز و عبادت، ربط مي داد، پرداختيم. بخش ضميمه هم، حاصل تلاش هاي بيست ساعت ما، در بنياد شهيد اصفهان است. ارزيابي هاي ماورايي و جمع بندي هاي ملكوتي و رسيدن به فرمول هاي الهي اش را نيز مي گذاريم با آقا امام زمان(عج) كه دانشمندي در اين مورد، كار ايشان است و تربيت يافتگان درگاهشان.»



[ صفحه 207]



زماني، فاطمه استان: اصفهان

عنوان اثر: آن هنگام كه نماز مي خوانم شهرستان: نجف آباد

موضوع: آن گاه كه نماز مي خوانم تاريخ تولّد: 1354

قالب: تحليلي ميزان تحصيلات: ديپلم

---

«آغاز نماز با نام خدا است؛ پس هنگامي كه نماز مي خوانيم، از فكر و انديشه و نيز جسم و روان خويش براي دست يابي به رضايت پروردگار، بهره مي بريم و براي رسيدن به خوشبختي دنيوي و اخروي آن ها را وسيله قرار مي دهيم. از جسم: با حركت دادن زبان، دست و پا و...؛ از روان: با ياد خدا و پرواز از روح در آسمان عشق الهي و باز داشتن دل از دورويي، و رسيدن به پاكي دل و خلوص؛ از فكر و انديشه: با انديشه به موضوعات و محتواي نماز، كه انسان را به هدف اصلي برپايي نماز، هدايت مي كند.

البتّه اين قوا، گرچه مهم ترين عوامل براي برپايي نماز است، امّا آن گاه كه نماز مي خوانيم، مي توانيم خدا را با چشم دل ببينيم. آري مقام انسان از فرشتگان بالاتر و والاتر است و اگر بر بُعد مادّي خويش پيروز گرديم، بي ترديد باب هاي معنويت از روي لطف الهي، به رويمان گشوده خواهد شد.»

پديدآورندگان اين پژوهش، با الهام از آثاري هم چون اسرار عبادت، سيماي نماز، آداب نماز، نماز چيست؟، چهارصد سخن پيرامون نماز، امام(ره) در سنگر نماز، فرهنگ نماز، نماز در آيينه ي قرآن، سجّاده ي عشق، پرتوي از اسرار نماز، از ژرفاي نماز و برخي كتاب هاي ديگر، مقاله اي تحقيقي در باب «آن گاه كه نماز مي خوانم» پديد آورده اند. باشد هماره بهتر از گذشته بنگارند و جان ها را به وجد و سرور وادارند.



[ صفحه 208]



زماني، منيژه استان: تهران

عنوان اثر: سيره ي عبادي امام علي(ع) شهرستان: تهران

موضوع: سيره ي عبادي امام علي(ع) تاريخ تولّد: 1358

قالب: تحليلي ميزان تحصيلات: ديپلم

---

از «زماني» در مسابقه ي پيشين، اثري را خوانديم؛ اين بار نيز وي با مجموعه اي پيرامون «سيره ي عبادي امام علي(ع)» گام به عرصه نهاده و چكيده اي از آثار زير را به مخاطبان خويش نمايانده است:

زندگي و سيماي حضرت علي(ع)

علي و شيعيانش

بيست و پنج سال سكوت علي(ع)

زندگاني پنج تن آل كسا(ع)

علي(ع) كيست؟

نويسنده، با ارائه ي اين مجموعه، چنان مي نمايد كه علاوه بر داستان و ادبيّات داستاني، با مقوله ي تحقيق و تأليف نيز آشناست. بخشي از نوشتارش را مرور مي كنيم:

«علي(ع) در تقواي ديني و عبادت، چنان كوشا بود كه پيغمبر(ص) در پاسخ كساني كه از تندي علي(ع) نزد وي گله مي كردند، فرمود:

- علي را ملامت نكنيد؛ زيرا او شيفته ي خداست.

علي(ع) هنگامي كه مناجات مي كرد و مشغول نماز مي شد، گوشش نمي شنيد، چشمش نمي ديد و زمين و آسمان، دنيا و مافيها از خاطرش فراموش مي شد...»



[ صفحه 209]



زندپور، معصومه استان: همدان

عنوان اثر: لحظه هاي سرخ شهادت شهرستان: ملاير

موضوع: شهيدان نماز تاريخ تولّد: 1363

قالب: داستان كوتاه ميزان تحصيلات: مقطع متوسّطه

---

«خون، چون چشمه اي از سينه اش مي جوشيد و بر بدنش جاري مي شد. دستانش را چندين تركش خمپاره، مزيّن كرده بود و روي گونه ي چپش آثار چند خراش ديده مي شد. در كنارش يك جلد قرآن مجيد، زير پايش يك سجّاده ي سبزرنگ، و يك مهر كوچك و تسبيح و عطر گل محمّدي... لحظات آخر زندگي اش نزديك مي شد. لبخند كم رنگي روي لبانش نقش بسته بود وآثار شادي در چهره اش موج مي زد. به ياد گذشته افتاد...

با خاك لاله پرور، تيمّم كرد. رو به قلبه ايستاد و قامت بست... ركوع را انجام داد. سجده اوّل... و آن گاه كه به سجده ي دوم مي رفت، يك خمپاره كمي آن طرف تر به زمين اصابت كرد. بدن «داوود» به شدّت مجروح شده بود. رنگ چهره اش به سپيدي مي گراييد. سر به سجده گذاشت...»

و چقدر زود فراموش شدند؛ آن ها برادران و خواهرانمان بودند! بيا به بهشت زهرا برويم؛ تا برادر شهيدم تنها نماند. بيا به بهشت زهرا برويم، تا از همه احوالپرسي كنيم. بيا به بهشت زهرا برويم، تا با نگاه هايشان آشتي كنيم. و شهيدان در ما حضور دارند. من بارها با شهيدان در بهشت زهرا، قدم زده ام و برايشان شعر خوانده ام. من روزي صد بار، غربتم را به شهيدان مي گويم و آن ها، روزي هزار بار مرا به گريه مهمان مي كنند... آه، روزگار غريبي است!

«آن گاه كه نماز مي خوانم» نيز مقاله اي ادبي از همين نويسنده است كه در 3 صفحه نگاشته شده است.



[ صفحه 210]



زندي، دلارام استان: كردستان

عنوان اثر: آن گاه كه نماز مي خوانم شهرستان: سنندج

موضوع: آن گاه كه نماز مي خوانم تاريخ تولّد: 1363

قالب: ادبي ميزان تحصيلات: مقطع متوسّطه

---

«آن گاه كه نماز مي خوانم، مي بينم با چشم دل، اوج تقوا را، در آسمان ملكوت. مي شنوم آواي دل انگيز كبوتران سپيدبال را، كه در باغ بهشت، پرواز مي كنند... وقتي به آسمان مي نگرم، جاده ي سپيد سعادت را در برابر خود حس مي كنم، و آن گاه دو بال از جنس تزكيه، از آفريدگارم خواستارم.

آن گاه كه نماز مي خوانم، باورم مي شود كه مسافرم. مي خواهم بروم از شهر پليدي ها،و بگذرم از جهان ناپاكي ها. حس مي كنم انگار جاده به سوي من مي آيد. چه غريب است سفر، و چه پريشان است اين مسافر. قداست هجرت را درمي يابم؛ آن هم در نماز. چه نعمت بزرگي است اين سفر.

در وقت نماز به هنگام شب، احساس مي كنم سوسوي ستارگان، نجواي شب را به گوش آسمان مي رسانند. آفريننده ي جهان را مي فهمم و اشك هايم را قطره قطره در شيشه ي بلور وجودم مي ريزم. گلزار بهشت را مي بينم و احساس مي كنم از باغ رؤيا، گل مي چينم. بوي تقوا و ايمان، فضا را سرشار مي كند. تقوا را از گل ها مي آموزم و ايمان را از ياس.»

دل در پي معرفت، رنگ تواضع، حديثي از جنس سكوت، مسافر، غريبم در اين سرزمين آشنا، پل آخرت، راز شب، عطر ياس، آن گاه كه نماز مي خوانم، و مي خواهم قصري از جنس ايمان بسازم، عناوين 10 قطعه ي ادبي از «زندي» است.



[ صفحه 211]



زنگنه، مهتاب استان: چهارمحال و بختياري

عنوان اثر: آن گاه كه نماز مي خوانم شهرستان: ناغان دوپلان

موضوع: آن گاه كه نماز مي خوانم تاريخ تولّد: 1363

قالب: ادبي ميزان تحصيلات: مقطع متوسّطه

---

«آن گاه كه نماز مي خوانم، سبكبال مي شوم و به سوي درياي بي كران آبي ها به پرواز درمي آيم. لباس سپيد رنگين كمان مجنون دريا و زمين را به تن مي كنم. با ليلاي شهر زيباي قرآن به اوج ملكوت مي روم؛ همراه با تمام فرشتگان و پرندگان عاشق...

آن گاه كه نماز مي خوانم، تمام رازهاي نهفته در گلستان وجودم شكوفا مي شود و همه ي درهاي بسته، گشوده مي گردد. آن هنگام وارد درياي بي كران سپاس مي شوم و ناخودآگاه لب به ستايش مي گشايم؛ با معبودي كه نامش ديباچه ي ديوان عشق است و يادش كليد درهاي ناگشوده.

آن گاه كه نماز مي خوانم، از پليدي ها و ناپاكي ها جدا مي شوم؛ به آسمان مي روم و به سوي نور، عروج مي كنم. صداي دلنواز مؤذّن، مرا از خوابي سنگين، بيدار مي كند و سكوت لحظه هايم را دَرهم مي شكند. آري، سفري است فرح بخش. سفري بي پايان، سفري زيبا و دل انگيز.»

«زنگنه» بايد متون ادبي معاصر را بخواند؛ داستان هايش را نيز در معرض نقد و نظر كارشناسان قرار دهد. مسؤولان دبيرستان «كوثر» را به همدلي و همزباني با دانش آموزان خوب و مهربان و نمازگزار فرامي خوانيم، تا منابع كافي را در اختيار آنان قرار دهند. بي هيچ ترديدي، جوانان امروز، مردان و زنان آينده ساز فردا هستند. بايد راه را براي آنان هموار كرد.



[ صفحه 212]



زنگي نژاد، فريده استان: فارس

عنوان اثر: سيره ي عبادي امام علي(ع) شهرستان: داراب

موضوع: سيره ي عبادي امام علي(ع) تاريخ تولّد: 1364

قالب: شعر ميزان تحصيلات: مقطع متوسّطه

---

«علي(ع) نور زمين و آسمان بود

علي(ع) چشم و دل و جان جهان بود



علي(ع) همراه و غمخوار محمّد(ص)

علي(ع) هم چون پيمبر، مهربان بود



علي(ع) محبوب زهرا(س) بود، آري

براي فاطمه، عشقي نهان بود...»



اشعاري كوتاه و بلند از «زنگي نژاد» و فرازهايي از آن ها، با حك و اصلاح:



«علي(ع) تصويري از عشق خدا بود

علي(ع) آيينه ي مهر و وفا بود...



تو، روشن تر، ز خورشيد و بهاري

تو سرسبزي، چو گل ها ريشه داري.»



«زنگي نژاد» مي تواند بهتر بسرايد، اگر در پي آشنايي با وزن و قافيه و عروض... برآيد!



[ صفحه 213]



زوري، اُمّ البنين استان: گلستان

عنوان اثر: آن گاه كه نماز مي خوانم شهرستان: كلاله

موضوع: آن گاه كه نماز مي خوانم تاريخ تولّد: 1360

قالب: ادبي ميزان تحصيلات: ديپلم

---

«آن گاه كه نماز مي خوانم، روحم را در آسمان لاجوردي اش پرواز مي دهم و به سوي او، سير مي كنم، تا در مزرعه ي سبز دعا، خوشه هاي استجابت برويَد. وقتي با او سخن مي گويم، عطر گل هاي بهشتي به مشامم مي رسد و مرا تا ملكوت مي برد. آن گاه كه سر بر خاك نياز مي نهم، عرق شرمساري بر جبينم مي نشيند...»



پريشان خاطري غمناك، سر بر سجده مي گريد

خدايا! اين منم، افتاده بر خاك نياز تو



بزرگا، مهربانا! بنده اي آلوده دامانم

سخن مي لرزد از شرم گناهم، در نماز تو



منم آن تشنه كام كاهلِ افتاده بر ساحل

كه درياي محبّت، پيش رويم هست و، من دورم



ز نُه طاق سپهر مهر تو، خورشيد مي تابد

ولي من، بدتر از خفّاش ها، هر روز و شب كورم



چو بانگ مرغ شب، در پرنيان باد مي پيچد

من از ناهوشياري، در پرند خواب مدهوشم



چراغ ماه شب ها، در حجاب هاله مي رقصد

ولي من تا سَحَر، مانند شمع مرده خاموشم



[ صفحه 214]



زينعلي، عاطفه استان: تهران

عنوان اثر: نماز در نهج البلاغه شهرستان: ورامين

موضوع: نماز در نهج البلاغه تاريخ تولّد: 1359

قالب: تحليلي ميزان تحصيلات: ديپلم

---

اين مجموعه در 7 بخش تنظيم شده است:

بخش اوّل؛ نماز

بخش دوم؛ آشنايي با نهج البلاغه

بخش سوّم؛ محتواي نهج البلاغه

بخش چهارم؛ حضرت علي(ع) صاحب نهج البلاغه

بخش پنجم؛ نماز در نهج البلاغه

بخش ششم؛ يك خطبه ي شگفت انگيز از علي(ع)

بخش هفتم؛ احاديثي از انبيا(ع)

گردآورنده، پژوهش خويش را از 4 منبع نقل كرده است:

تفسير نهج البلاغه

سيماي نهج البلاغه

سخنان ماندگار

امام(ره) در سنگر نماز

و دانستني هاي خويش را بر آن ها افزوده است.



[ صفحه 217]




بازگشت