نماز، بازدارنده از فحشاء و منكرات


يكي ديگر از آثار و بركات مهم نماز اين است كه انسان را از زشتي و گناه باز مي دارد.

نماز همان است كه در قرآن كريم به عنوان اصل بازدارنده از هر گونه رذايل فردي و مفاسد اجتماعي تعريف شده است:

«واقم الصلوة، ان الصلوة تنهي عن الفحشاء و المنكر و لذكر الله اكبر؛ نماز را برپا دار، زيرا نماز انسان را از كارهاي زشت و ناپسند باز مي دارد و ياد خدا بسيار بزرگتر است.» [1] .

چه طور نماز از فحشاء و منكرات جلوگيري مي كند؟

در جواب مي گوييم: اين عمل به خصوص كه انسان آن را در هر روز پنج بار به جا آورد و همه ي عمر ادامه دهد و آن را در جامعه اي صالح انجام دهد و افراد آن جامعه نيز مانند او همه روزه به جا بياورند و نسبت به آن اهتمام بورزند، طبعا با گناهان كبيره سازش ندارند.

انس بن مالك از رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم روايت كرده است كه فرمود: «كسي كه



[ صفحه 41]



نمازش او را از فحشاء و منكر باز ندارد، جز دور شدن از خداوند اثري برايش ندارد.»

در حديث ديگري رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم مي فرمايد: «من لم تنهه صلاته عن الفحشاء و المنكر لم تزده من الله الا بعدا؛ هر كس كه نمازش او را از فحشاء و منكر باز ندارد، هيچ بهره اي از نماز جز دوري از خداوند حاصل نكرده است.» [2] .

پس كسي كه نمازش او را از فحشاء و منكر دور نسازد، نمازش در حقيقت نماز نيست.

علت آن را رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم چنين مي فرمايد: «لا صلوة لمن لم يطع الصلوة و طاعة الصلوة ان تنهي عن الفحشاء و المنكر؛ كسي كه مطيع نماز نباشد، نمازش كامل نيست و اطاعت از نماز همان دوري از فحشاء و منكر است. (نمازي نيست براي كسي كه اطاعت و پيروي از نماز نكند.) سپس پيامبر صلي الله عليه وآله وسلم مي افزايد: اطاعت و پيروي از نماز به اين است كه نماز او را از فحشاء و منكرات و زشتيها باز دارد.» [3] .

بالاخره نماز تأثير خودش را دير يا زود مي گذارد. روايت ذيل به اين مطلب تأكيد مي كند:

روايت شده است كه جواني از انصار در نماز جماعت با پيامبر گرامي اسلام صلي الله عليه وآله وسلم شركت مي كرد ولي كارهاي زشت را نيز مرتكب مي شد، به آن حضرت خبر دادند، حضرت فرمود: «بالاخره نمازش، روزي او را نجات خواهد داد و از كارهاي زشت بازش مي دارد.» پس مدتي نگذشت كه جوان توبه كرد. [4] .



[ صفحه 42]




پاورقي

[1] سوره عنكبوت، آيه ي 45.

[2] بحارالانوار، ج 82، ص 198، شهاب الاخبار، ص 215.

[3] بحارالانوار، ج 82، ص 198.

[4] همان مدرك.


بازگشت