عشق به نماز


عطاء بن ابي رياح گويد: «روزي نزد عايشه رفتم پرسيدم: شگفت انگيزترين چيزي كه در عمرت از پيامبر صلي الله عليه و آله ديدي چه بود؟»



[ صفحه 50]



او گفت: «كارهاي پيامبر صلي الله عليه و آله همه اش شگفت انگيز بود، ولي از همه عجيب تر اينكه شبي از شبها كه پيامبر صلي الله عليه و آله در خانه من بود، به استراحت پرداخت، هنوز آرام نگرفته بود از جا برخاست و لباس پوشيد و وضو گرفت و به نماز ايستاد و آن قدر در حال نماز و در جذبه خاص الهي اشك ريخت كه جلو لباسش از اشك چشمش، تر شد. و همچنان تا طلوع صبح منقلب و گريان بود!

هنگامي كه بلال او را به نماز فراخواند، پيامبر صلي الله عليه و آله را گريان ديد. عرض كرد: چرا چنين گريانيد، شما كه مشمول لطف خدا هستيد. فرمود: «افلا اكون عبداً شكوراً؛ آيا نبايد بنده شكرگزار خدا باشم». چرا نگريم، خداوند در شبي كه گذشت، آيات تكان دهنده اي بر من نازل كرده است و سپس شروع به خواندن آيات كرد [1] و در پايان فرمود: «ويل لمن قرئها و لم يتفكر فيها؛ واي به حال كسي كه آنها را بخواند و در آنها نينديشد».

در روايتي از حضرت علي عليه السلام نقل شده است كه پيامبر خدا صلي الله عليه و آله هرگاه براي نماز شب برمي خواست، نخست مسواك مي كرد و سپس نظري به آسمان مي افكند و اين آيات را، زمزمه مي نمود. [2] .


پاورقي

[1] آل عمران، آيات 191 و 192.

[2] داستانهاي تفسير نمونه، ص 184.


بازگشت