مقام عبادي زن


از نظريات تحقيرآميزي كه نسبت به زن وجود داشته است در ناحيه استعدادهاي روحاني و معنوي زن است، مي گفتند: زن به بهشت نمي رود! زن مقامات معنوي و الهي را نمي تواند طي كند، زن نمي تواند به مقام قرب الهي آن طور كه مردان مي رسند، برسد.

قرآن در آيات فراواني تصريح كرده است كه پاداش اخروي و



[ صفحه 35]



قرب الهي به جنسيت مربوط نيست، به ايمان و عمل مربوط است، خواه از طرف زن باشد يا از طرف مرد.

قرآن در كنار هر مرد بزرگ و قديسي از يك زن بزرگ و قديسه ياد مي كند، از همسران آدم و ابراهيم و از مادران موسي و عيسي عليهما السلام در نهايت تجليل ياد كرده است، اگر همسران نوح و لوط را به عنوان زناني ناشايسته براي شوهرانشان ذكر مي كند، از زن فرعون نيز به عنوان زن بزرگي كه گرفتار مرد پليدي بوده است غفلت نكرده است، گويي قرآن خواسته است در داستان هاي خود توازن را حفظ كند و قهرمانان داستان ها را منحصر به مردان ننمايد.

قرآن درباره مادر موسي عليهما السلام مي گويد: «ما به مادر موسي «وحي» فرستاديم كه كودك را شير بده و هنگامي كه بر جان او بيمناك شدي او را به دريا بيافكن و نگران نباش كه ما او را به سوي تو باز پس خواهيم گردانيد.»

قرآن درباره ي مريم مادر عيسي عليهما السلام مي گويد: كار او به آنجا كشيده شده بود كه در محراب عبادت همواره ملائكه با او سخن مي گفتند و گفت و شنود مي كردند، از غيب براي او روزي مي رسيد، كارش از لحاظ مقامات معنوي آنقدر بالا گرفته بود كه پيغمبر زمانش را در حيرت فرو برده او را پشت سر گذاشته بود، زكريا در مقابل مريم مات و مبهوت مانده بود.

در تاريخ خود اسلام زنان قديسه و عاليقدر فراوان اند، كمتر مردي است به پايه خديجه برسد، و هيچ مردي جز پيغمبر و علي به



[ صفحه 36]



پايه حضرت زهرا عليها السلام نمي رسد، حضرت زهرا بر فرزندان خود كه امام اند و بر پيغمبران غير از خاتم الانبياء برتري دارد.

اسلام در سير من الخلق الي الحق؛ يعني در حركت و مسافرت به سوي خدا هيچ تفاوتي ميان زن و مرد قائل نيست، تفاوتي كه اسلام قائل است در سير من الحق الي الخلق است، در بازگشت از حق به سوي مردم و تحمل مسئوليت پيغامبري كه مرد را براي اين كار مناسب تر دانسته است.


بازگشت