قيام


293. قيام در تكبيرة الاحرام كه مقارن نيت است، و نيز قيام قبل از رفتن به ركوع (قيام متصل به ركوع) نماز است.

294. قيام، ايستادن تن و دل است در پيشگاه خداوند سبحان؛ پس بايد سرت كه بالاترين اعضاء توست به زيرفرو افكني و با گردن كج باشي و اين سرافكندگي تنبيهي است براي دل، تواضع و تذلل و انكسار باشد و از تكبر و رياست بيزاري جويي.

295. كمال قيام بدن به اين است كه با طمأنينه و هيبت و حيا باشد.

296. وظيفه قلبي در قيام آن است كه متذكر باشي كه در پيشگاه خداوندي ايستاده اي كه از باطن ذات تو و از نهان و آشكار تو آگاه است، و او به تو از رگ گردن نزديكتر است؛ پس بايد آنچنان عبادتش كني كه گويي او را مي بيني و اگر تو او را نمي بيني بدان كه او تو را مي بيند.

297. از امام صادق عليه السلام نقل شده است هنگامي كه امام چهارم عليه السلام به نماز بر



[ صفحه 151]



مي خواست رنگش دگرگون مي شد و چون به سجده مي رفت تا چهره مباركش به عرق نمي نشست سر از سجده برنمي داشت.

298.«بدن ظاهر»، «قلب».

299. آداب قيام:

الف) در حال ايستادن بدن را راست، و شانه ها را پايين بيندازد.

ب) سر خود را پايين بيندازد و به موضع سجده بنگرد.

ج) به آسمان و راست و چپ نگاه نكند.

د) دستها را روي رانها بگذارد.

ه) انگشتها را به هم نچسباند.

و) جاي سجده را نگاه كند.

ز) سنگيني بدن را به طور مساوي روي دو پا بيندازد.

ح) پاها را پس و پيش نگذارد.

ط) انگشتان پا را رو به قبله گذارده و از قبله كج نكند.

ي) مردها پاها را سه انگشت فاصله دهند و زنها به هم بچسبانند.

300. در حال برخاستن، اين ذكر گفته مي شود: «بحول الله و قوته اقوم و اقعد»: به ياري خدا و نيروي او برمي خيزم و مي نشينم).

301. از امام زين العابدين عليه السلام نقل مي كند كه آن حضرت فرمود: «و اما حقوقي كه بايد در نماز رعايت كني آن است كه بداني كه نماز خواندن وارد شدن به محضر الهي است و تو در پيشگاه خدا ايستاده اي و چون اين معني را درك كني آمادگي پيدا خواهي كرد كه به نماز بايستي آنچنان كه بنده اي ذليل با چشمداشت و هول و هراس و اميد و مسكين و نالان



[ صفحه 152]



مي ايستد و مقام كسي را كه در مقابلش ايستاده اي بزرگ بشماري و با آرامش و وقار و خشوع اعضاء و جوارح و همچون مرغ بال شكسته باشي و در جان خود با او نيكو مناجات كن».

302. قيام يعني ايستادن تن و دل است در پيشگاه خداوند سبحان، پس بايد سرت كه بالاترين اعضاء توست به زير فروافكني و با گردن كج باشي و اين سرافكندگي تنبيهي است، براي دل تواضع و تذلل و انكسار باشد و از تكبر و رياست بيزاري جويي.

303. كمال قيام بدن به اين است كه با طمأنينه و هيبت و حيا باشد.

304. وظيفه ي قلبي در قيام آن است كه متذكر باشي كه در پيشگاه خداوندي ايستاده اي كه از باطن ذات تو و از نهان و آشكار تو آگاه است و او به تو از رگ گردن نزديك تر است، پس بايد آن چنانش عبادت كني كه گويي او را مي بيني و اگر تو او را نمي بيني بدان كه او تو را مي بيند.

305.1) در حال ايستادن، بدن را راست و شانه ها را پايين بيندازد؛ 2) سر خود را پايين بيندازد و به موضع سجده بنگرد؛ 3) به آسمان و راست و چپ نگاه نكند؛ 4) دست ها را روي ران ها بگذارد؛ 5) انگشت ها را به هم نچسباند؛ 6) جاي سجده را نگاه كند؛ 7) سنگيني بدن را به طور مساوي روي دو پا بيندازد؛ 8) پاها را پس و پيش نگذارد؛ 9) انگشتان پا را رو به قبله گذارده و كج نكند.

306. واجب است، پيش از گفتن تكبيرة الاحرام و بعد از آن مقداري بايستد، تا يقين كند تكبير را در حال قيام گفته است.

307. قيام پيش از ركوع بدان معني است كه در حالت ايستاده به ركوع



[ صفحه 153]



برود، بنابراين اگر ركوع را فراموش كند و بعد از قرائت به سجده برود و قبل از وارد شدن به سجده يادش بيايد، بايد كاملا بايستد، سپس به ركوع برود. پس از آن سجده ها را به جا آورد.

308. واجب است بعد از انجام ركوع به طور كامل بايستد و سپس به سجده برود و چنانچه اين قيام عمدا ترك شود نماز باطل است.

309. بحول الله و قوته أقوم و أقعد (به ياري خدا و نيروي او برمي خيزم و مي نشينم).

310.1) بدن را حركت دادن؛ 2) به طرفي خم شدن؛ 3) به جايي يا چيزي تكيه كردن؛ 4) پاها را زياد بازگذاشتن؛ 5) پاها را از زمين بلند كردن.

311. بايد از حالت نشسته به ركوع رود.

312. اشكال ندارد.

313. در صورتي كه به هيچ قسم حتي مثل حال ركوع هم نتواند بايستد، بايد راست بنشيند و نشسته نماز بخواند.

314. اگر بعد از خواندن حمد و سوره بتواند بايستد و ركوع را ايستاده به جا آورد، بايد بايستد و از حال ايستاده به ركوع رود و اگر نتواند بايد ركوع را هم نشسته به جا آورد.

315.1) ركن: الف) قيام هنگام تكبيرة الاحرام؛ ب) قيام پيش از ركوع 2) غيرركن: الف) قيام هنگام قرائت؛ ب) قيام بعد از ركوع



[ صفحه 154]




بازگشت