تغيير قبله


شب هنگام به ستارگان كه همچون الماس در آسمان شب مي درخشيدند، نگاه مي كرد.

مدتها بود غمي عظيم بر دلش سايه افكنده بود.

نيمه هاي شب بيدار مي شد و به آسمان تيره شب چشم مي دوخت.

نگاه منتظر و مشتاقش را غرق آسمان مي كرد، گويي منتظر بود.

آري! منتظر نزول وحي!

گذشته را در ذهن مرور مي كرد.

سيزده سال در مكه و چند ماهي در مدينه به سوي «بيت المقدس» نماز مي خواندند.

هر چند براي كعبه اهميت زيادي قائل بودند، اما آنجا هنوز بتخا نه مشركان بود.

خداوند براي جداسازي صفوف مسلمانان از بت پرستان، دستور داد مسلمانان به سوي بيت المقدس نماز بخوانند.

اما پس از مهاجرت به مدينه، مورد آزار و اذيت يهوديان قرار گرفتند.

يهوديان ساكن مدينه به بهانه جويي، اعتراض و تبليغ عليه مسلمين پرداختند، آنها مي گفتند مسلمانان از خود استقلال ندارند كه به طرف قبله ما نماز مي خوانند و اين مطلب، دليل حقانيت ماست،

اين موضوع خاطرش را آزرده مي ساخت.

سرانجام اين آيه نازل شد:

«نگاه هاي معنا دار تو را به سوي آسمان مي بينيم!

اكنون تو را به سوي قبله اي كه از آن خشنود باشي، باز مي گردانيم.»

اشك شوق همچو دانه هاي مرواريد از گوشه ي چشم بر روي صورت مهربان پيامبر غلتيد.

سرانجام فرمان خداوند مهربان براي بازگرداندن قبله به سوي «كعبه» نازل شد؛ در حالي كه پيامبر دو ركعت از نماز ظهر را به طرف قبله اول خوانده بود، جبرئيل امين بازوان پيامبر را گرفت و حضرت را به سوي خانه كعبه برگرداند.

مسلمانان نيز همگي به پيروي از پيامبر به سوي كعبه چرخيدند، و اين نماز تاريخي خوانده شد و اين مسجد به «ذو قبلتين» شهرت يافت يعني مسجدي كه دو قبله دارد.

نماز كه پايان يافت، نمازگزاران گرد پيامبر حلقه زدند و علت را جويا شدند، پيامبر(ص) هم خبر نويد بخش تغيير قبله را به آگاهي همگان رساند.

هر چند بعد از تغيير قبله، نيز يهوديان، تبليغات منفي خود را به شكل ديگري شروع كردند و اظهار داشتند كه چه عاملي باعث شد كه مسلمانان از قبله پيشين انبيا اعراض نمايند، اما خداوند هدف تغيير قبله را، تكامل انسان و آزاد كردن او از بند تعصبات و استقلال مسلمين خواند.

قَدْ نَري تَقَلُّبَ وَجْهِكَ فِي السَّماءِ فَلَنُوَلِّيَنَّكَ قِبْلَةً تَرْضاها فَوَلِّ وَجْهَكَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ وَ حَيْثُ ما كُنْتُمْ فَوَلُّوا وُجُوهَكُمْ شَطْرَهُ وَ إِنَّ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ لَيَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ وَ مَا اللَّهُ بِغافِلٍ عَمَّا يَعْمَلُونَ.

تفسير نمونه، ج 1، ص: 49 ذيل آيه 144-143 سوره بقره

وَ كَذَالِكَ جَعَلْنَاكُمْ أُمَّةً وَسَطًا لِّتَكُونُواْ شهَدَاءَ عَليَ النَّاسِ وَ يَكُونَ الرَّسُولُ عَلَيْكُمْ شَهِيدًا وَ مَا جَعَلْنَا الْقِبْلَةَ الَّتيِ كُنتَ عَلَيها إِلَّا لِنَعْلَمَ مَن يَتَّبِعُ الرَّسُولَ مِمَّن يَنقَلِبُ عَليَ عَقِبَيْهِ وَ إِن كاَنَتْ لَكَبِيرَةً إِلَّا عَليَ الَّذِينَ هَدَي اللَّهُ وَ مَا كاَنَ اللَّهُ لِيُضِيعَ إِيمَانَكُمْ إِنَّ اللَّهَ بِالنَّاسِ لَرَءُوفٌ رَّحِيمٌ

ترجمه الميزان، ج 1، ص: 500


بازگشت