اسرار تيمم


هنگامي كه آب نباشد و يا مانعي از به كار بردن آن باشد، امر به تيمم شده و نمازگزار بايد دست ها را به خاك بزند و آن را به پيشاني و پشت دست ها بكشد. اعضاي رئيسه ي بدن كه مقرر بود شسته شوند، حال كه شستن آنها ممكن نيست به خاك زده شوند و اثر خاك به آنها برسد، تا نخوت و تكبر از ريشه و بن كنده شود و با كشيدن دست هاي خاك آلود به پيشاني خود از قلب خود خطور دهد كه: هرگاه نتواني قلب را از همه ي صفات نكوهيده تطهير نموده، به همه ي صفات برجسته ي انساني آراسته نمايي، حداقل اين است كه بايد آن را در حد شكستني و خواري نگهداشت و تازيانه هاي ذلت و خواري را بر سر و صورتش فرود آورد، تا شايد خداي رحيم و مولاي كريم با نظر رحمتش به او بنگرد و بر حال شكسته اش رحم آورد و از انوار كبريايي حق تعالي بر او بتابد و از نسيم هاي رحمتش به افق زندگي اش بوزد كه در احاديث قدسي آمده است:
«أَنَا عِنْدَ الْمُنْكَسِرَةِ قُلُوبُهُمْ؛ (1)
من در نزد دل هاي شكسته ام.»(2)
امروزه ثابت شده كه خاك با داشتن باكتري هاي فراوان مي تواند آلودگي ها را از بين ببرد، اين باكتري ها كه كار آنها تجزيه كردن مواد آلي و از بين بردن انواع عفونت هاست معمولا در سطح زمين و اعماق كم كه از هوا و نور آفتاب بهتر مي توانند استفاده كنند فراوانند، به همين دليل هنگامي كه لاشه هاي حيوانات و يا بدن انسان پس از مردن زير خاك دفن شود و هم چنين مواد آلوده ي گوناگوني كه روي زمين ها مي باشد در مدت نسبتا كوتاهي تجزيه شده و بر اثر حمله ي باكتري ها كانون عفونت از هم متلاشي مي گردد، مسلم است اگر اين خاصيت در خاك نبود كره ي زمين در مدت كوتاهي مبدل به يك كانون عفونت مي شد، اصولا خاك خاصيتي شبيه مواد «آنتي بيوتيك» دارد و تأثير آن در كشتن ميكروب ها فوق العاده زياد است؛ بنابراين خاك پاك نه تنها آلوده نيست بلكه از بين برنده ي آلودگي هاست و مي تواند از اين نظر تا حدودي جانشين آب شود با اين تفاوت كه آب حلال است؛ يعني ميكروب ها را حل كرده و با خود مي برد ولي خاك ميكروب كش است.
قابل توجه اين كه تعبير به «صعيد» از ماده «صعود» گرفته شده و اشاره به اين است كه بهتر است خاك هاي سطح زمين براي اين كار انتخاب شود، همان خاك هايي كه در معرض تابش آفتاب و مملو از هوا و باكتري هاي ميكروب كش است.
تيمم يكي از عبادات است و روح عبادت به معناي واقعي كلمه در آن منعكس مي باشد، زيرا انسان پيشاني خود را كه شريف ترين عضو بدن اوست با دستي كه بر خاك زده لمس مي كند تا فروتني و تواضع خود را در پيشگاه خداوند آشكار سازد؛ يعني پيشاني من و هم چنين دست هاي من در برابر تو تا آخرين حد، خاضع و متواضعند.
همان گونه كه حدث ها در ايجاد ظلمت در انسان متفاوتند و به حدث اكبر و اصغر تقسيم مي شوند، چيزهايي كه آن ظلمت را برطرف مي سازند متفاوت مي باشند يعني ايجاد نورانيت غسل از وضو بيشتر است و ايجاد نورانيت وضو از تيمم بيشتر است؛ ولي در عين حال تيمم ايجاد نورانيت در وجود انسان خواهد كرد. (3)
درباره وضو و غسل، به جهت پاكي و نظافتي كه در آن ها است، تناسبي با نماز مشاهده مي شود؛ در حالي كه اين تناسب، در تيمم ديده نشده بلكه خلاف آن ديده مي شود؛ ولي وقتي انسان به آنچه از قول خداوند متعال پس از آيه ي مباركه ي تيمم آمده است توجه كند كه فرمود:
«ما يُرِيدُ اللَّهُ لِيَجْعَلَ عَلَيْكُمْ مِنْ حَرَجٍ وَ لكِنْ يُرِيدُ لِيُطَهِّرَكُمْ؛ (4)
خداوند نمي خواهد بر شما مشقتي آيد ولكن مي خواهد شما را پاك گرداند.»
خواهد ديد كه خاك نيز پاك كننده است، همان گونه كه پيامبر گرامي اسلام صلي الله عليه و آله و سلم فرمودند:
«جُعِلَتْ لِيَ الْأَرْضُ مَسْجِداً وَ تُرَابُهَا طَهُوراً؛ (5)
زمين براي من مسجد قرار داده شد و خاكش پاك كننده است.»
دليل پاك كنندگي خاك، تنها با ديدن پليدي هاي معنوي و روح اين كثافات ظاهري و نور تواضعي كه با لمس خاك و ماليدنش به اعضاي شريفه بدن است، درك مي شود؛ همان گونه كه هدف اصلي از وضو نيز پاك كردن نجاسات معنوي با لمس آب است كه مظهر و نماد حيات و علمي است كه رها شدن از همه گناهان و نجاسات به آن است، و لمس آب در پاكي ظاهر و باطن مؤثر است. و اگر آب يافت نشد يا استفاده از آن براي انسان زيان داشت، عوض آن چيزي بايد باشد كه تطهير باطن به وسيله آن است، و آن نيست جز خاك كه اين اشاره است به بازگشت به حقيقت خود كه همان عدم محض است. و تواضعي ظاهر است كه همان نابودي از منيت است. پس هر آنچه كه با آب و علم حاصل مي شود با تيمم بدست مي آيد، كه عبارت است از طهارت باطن، و به خاطر اهميت پاكي باطن نسبت به ظاهر، وقتي طهارت ظاهر ممكن نشد، به همان طهارت مهمتر اكتفا مي شود.
ممكن است چنين گفته شود كه: سنت الهي، در همه مراتب تزكيه ي نفس و تهذيب اخلاق، چنين رقم خورده است كه بنده در پايان مجاهده اش، همه قوا و نيروها را از خدا و براي خدا ببيند، ولي آنچه مهم است اين است كه انسان در اين راه غرور نداشته، و صادق باشد و شاهد داشتن چنين حالتي (صداقت)، حفظ همين حال، در امور دنيوي و اسباب ظاهري است و اين كه، انسان در جلب منافع دنيوي و دفع ضررهاي آن، به اسبابي تمسك جويد كه خداوند امر نموده، نه از روي اعتقاد به اين كه آن چيز مي تواند سبب نفع يا ضرري باشد. امام خميني قدس سره در سر تيمم در كتاب آداب الصلوة مي فرمايند: سالك الي الله بايد تطهير با آب رحمت را صورت استفاده از رحمت نازله ي الهيه بداند و تا استفاده از رحمت براي او ميسور است، قيام به امر نمايد. و چون دستش از آن به واسطه ي قصور ذاتي يا تقصير كوتاه شد و فاقد آب رحمت شد، چاره ندارد جز توجه به ذل مسكنت و فقر و فاقه ي خود. و چون ذلت عبوديت خود را نصب العين نمود و متوجه به اضطرار و فقر و امكان ذاتي خود شد و از تغرر و خودخواهي بيرون آمد، بابي از رحمت به سوي او گشاده گردد، و ارض طبيعت مبدل به ارض بيضاء رحمت گردد، و تراب احد الطهورين گردد... (6)
راز تيمم اين است كه: هر گاه آب نيافتي پس خاك را كه به ظاهر پست ترين پديده هاي جهان است به دست و صورت خود بمال تا تمامي كبر و غرور و شهوات و هواهاي فردي و شيطاني از تو دور گردد و شايد خداي رحيم بر اين همه ذلت و خاكساري تو رحمش آيد و دستت را گرفته و به راهت آورد. (7)
هدف نهايي آن تواضع به پيشگاه عزيز محض، و فروتني در ساحت بلند پايه ي صرف، و خشوع نزد قدرت مطلق خداوندي است، مانند آنچه درباره ي تروك احرام وارد شده كه بهتر است حاجيان و عمره گزاران، ژوليده موي، پريشان و گردآلود باشند، و بر اين پايه خداوند متعال درباره ي حكمت طهارتي كه از خاك حاصل آمده - مانند طهارتي كه از آب تحصيل شده - مي فرمايد:
«ما يُرِيدُ اللَّهُ لِيَجْعَلَ عَلَيْكُمْ مِنْ حَرَجٍ وَ لكِنْ يُرِيدُ لِيُطَهِّرَكُمْ وَ لِيُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَيْكُمْ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ» (8)
با آب حاصل مي شود و طبق آنچه فرمود:
«...وَ يُنَزِّلُ عَلَيْكُم مِّنَ السَّمَاءِ مَاءً لِّيُطَهِّرَكُم بِهِ وَ يُذْهِبَ عَنكُمْ رِجْزَ الشَّيْطَانِ» (9)
از بين برنده پليدي شيطان است گرچه با تيمم بر خاك فراهم نمي آيد، ليكن فروتني و بندگي را به ارمغان مي آورد، پس از اين جهت، آب و خاك با يكديگر يكسانند، و چون لازم نيست كميت و كيفيت تيمم، كه بدل از وضو است مانند وضو باشد، مسح سر و پاها در تيمم لازم نيست، نه براي اين كه خاك بر سر نهادن، علامت فراق و جدايي است، در حالي كه منظور از نماز، پيوند و ارتباط است، چنان كه برخي از بزرگان فرموده اند؛ (10) زيرا اين سخن، به مسح پا نقض مي شود، چون با اين كه خاك بر پا نهادن و مسح پاها با خاك، نشانه ي فراق و جدايي نيست، انسان در تيمم مأمور به مسح آن نشده است.
افزون بر اين، اصل سخن خالي از توهم و اشكال نيست؛ زيرا دليل عقلي و يا نقلي معتبر وجود ندارد كه مسح سر با خاك نشانه ي جدايي است.
چون در نماز، معتبر است بين طهارت بيرون و پاكي درون جمع شود، دستور بر اين است كه نماز جز با طهارت پنج عضو و پاك ساختن دل با توبه، جايز و روا نيست. (11)
مراد از توبه بازگشت از گناه به فرمانبرداري و از دشمني به دوستي خدا و از ما سوي الله به جانب او، و از كثرت به وحدت است. (12)

پاورقي

1- منية المريد، ص 123.
2- اسرار نماز، ترجمه ي اسرار الصلوة شهيد ثاني قدس سره، ص 95.
3- آية الله كاشف الغطاء، الفردوس الاعلي، ص 171 و تفسير نمونه، ج 3، ص 400.
4- سوره مباركه مائده، آيه 6.
5- وسائل الشيعة، ج 5، ص 118.
6- اسرار الصلاة، مرحوم ميرزا جواد ملكي تبريزي، ترجمه سيد علي احمدي، ص 132-133.
7- هزار و يك نكته درباره نماز، ص 164 به نقل از اسرار الصلوة شهيد ثاني.
8- سوره ي مائده، آيه ي 6؛ با خاك تيمم كنيد و از آن به صورت و دستهايتان بكشيد، خدا نمي خواهد بر شما تنگ بگيرد، ليكن مي خواهد شما را پاك و نعمتش را بر شما تمام گرداند، باشد كه سپاس او بداريد. زيرا طهارت ظاهري كه
9- سوره مباركه انفال، آيه 11؛ براي شما آبي را از آسمان فرومي فرستد تا شما را پاك و پليدي شيطان را از شما بزدايد.
10- اسرار العبادات، قاضي سعيد قمي، ص 21.
11- ر. ك: جامع أحاديث الشيعة، ج 5، ص 26، ح 2275؛ بحارالانوار، ج 77، ص 345.
12- رازهاي نماز، آيةالله جوادي آملي، ص40-41.

بازگشت